• عنوان اسلاید
  • عنوان اسلاید
  • عنوان اسلاید

استفاده از هوش مصنوعی برای کمک به معلمان در بهبود آموزش‌


یادگیری ماشین می‌تواند تعیین کند که شما به چه میزان مفاهیم را درک می‌کنید

معلمان همیشه نمی‌دانند که روش تدریس آنها چگونه کار می‌کند. البته می‌توان از دانشجویان سؤالاتی پرسید و آزمون‌هایی را از آنها گرفت. اما هنوز نسبت به موفقیت این سیستم تردیدهایی وجود دارد. هوش مصنوعی از مدت‌ها قبل بر روی این خصیصه‌ها کار می‌کند. محققان کالج دارتموث یک الگوریتم یادگیری ماشین جدید تولید نمودند که فعالیت‌های مغزی شما را اندازه گیری می‌کند تا تعیین کند که چگونه یک مفهوم خاص را درک می‌کنید.

این گروه از پژوهشگران این آزمایش استاندارد را با دانشجویان تازه و دانشجویان رشته‌های مهندسی به عمل آورد. هر دو گروه آزمایش‌های استاندارد و همچنین سوالات تصویری را در حالی پاسخ گفتند که در یک اسکنر FMRI قرار داشتند. محققان از داده‌های به دست آمده الگوریتمی تحت عنوان نمرات عصبی را تولید می‌کنند که می‌تواند عملکرد دانشجویان را پیش بینی کند. طی این الگوریتم کارکرد بخش‌های خاصی از مغز روشن شد. ساده‌تر این است که به این سوال پاسخ دهیم که آیا دانشجویان مفاهیم را درک نموده‌اند یا خیر.

البته محدودیت‌هایی برای این تحقیقات وجود دارد. به طور مثال این که نمی‌توانید نتایج را به دو گروه متفاوت از دانشجویان تعمیم دهید. برای نمونه کالج دارتموث در زمینه ادبیات و لغات تحقیق نموده است. این تحقیقات می‌گوید برای دانشجویان مختلف نتایج مشابهی رخ نمی‌دهد. نتایج الگوریتم نمرات عصبی نیز فقط به شاخه‌های خاصی از دانش تعمیم پیدا می‌کند. مثلا این الگوریتم برای داده‌ها مهندسی دانشجویان همان رشته نتیجه بخش است. با این وجود، این تحقیقات می‌گوید معلمان می‌توانند کلاس‌های خود را با شناسایی تکنیک‌هایی خاص اداره نمایند تا دانشجویان را برای آموزش تحریک نماید. با این تحریک دانشجویان وارد ایام امتحانات می‌شوند. این دانشمندان می‌گویند که اگر مدرسه‌های آینده را جذاب یافتید، تعجب نکنید.

 

منبع: engadget و سایت GSM.ir

استفاده از هوش مصنوعی برای کمک به معلمان در بهبود آموزش‌
انتشار : ۵ تیر ۱۳۹۸

برچسب های مهم

علم رنگ و اهمیت آن


علم رنگ و اهمیت آن

 

 

علم رنگ یکی از مولفه‌های مهم در تصاویر به شمار می‌رود اما میان کاربران کمتر شناخته شده است. یکی از دلایل تمایز تصاویر ثبت شده میان گوشی‌های هوشمند به علم رنگ مربوط می‌شود که در ادامه مطلب به آن می‌پردازیم.

علم رنگ یکی از جدیدترین اصطلاحاتی است که در مورد آن بحث می‌شود و موضوعی جذاب برای طرفداران عکاسی به شمار می‌آید. امروزه نقد و بررسی دوربین‌‌ گوشی‌های هوشمند و دیگر دوربین‌ها بدون اشاره به نحوه ثبت رنگ آن‌ها میسر نمی‌شود.

بنابراین سوالی که پیش می‌آید این است که علم رنگ در دوربین گوشی‌های هوشمند به چه چیزی اطلاق می‌شود و چه اهمیتی دارد. در این مطلب سعی داریم به این موضوع بپردازیم.

رنگ چیست؟

پیش از اینکه به علم رنگ بپردازیم باید معنای رنگ را به خوبی درک کرده باشیم و نحوه تعریف آن را در یک تصویر دیجیتالی بدانیم. رنگ یکی از دو قسمت مهم هر تصویر دیجیتالی‌ای است، بخش دوم یک تصویر دیجیتالی را روشنایی تشکیل می‌دهد.

برای ثبت اطلاعاتی رنگی، دوربین‌های دیجیتال به طور معمول از یک فیلتر آرایه‌ای که در بخش فوقانی سنسور قرار دارد، استفاده می‌کنند. محبوب‌ترین CFA، فیلتر Bayer‌ است که از موزایکی دو در دو تشکیل شده و شامل یک بخش قرمز، یک بخش آبی و دو بخش سبز می‌شود. فیلتر Bayer از دو بخش سبز برای جمع‌آوری اطلاعات مربوط به روشنایی استفاده می‌کند. دلیل این کار حساسیت چشم انسان به رنگ سبز و روشنایی توصیف شده است.

Bayer نوری را که از سنسور عبور کرده، فیلتر می‌کند و هر پیکسل سنسور مقادیریبه خصوص از رنگ را دریافت می‌نمایند. رنگ‌ها چه قرمز، سبز یا آبی باشند هنوز تصویر ناقصی را ارائه می‌دهند و این تصویر زمانی کامل می‌شود که فرایندی به نام debayering بر روی آن انجام پذیرد.در این فرآیند یک الگوریتم مقدار رنگ هر پیکسل را با استفاده از اطلاعات پیکسل همسایه ترسیم می‌کند و در نهایت تصویر کامل ایجاد می‌شود.

این فرایند تا حدودی به هک‌ کردن شبیه است زیرا اطلاعات رنگی ثبت شده تنها یک سوم تصویر دیجیتالی را تشکیل می‌دهند و دو سوم باقی مانده توسط حدس و گمان در دیگر رنگ‌های تصویر به دست می‌آید.

در زمان ثبت داده‌های خام و ذخیره تصویر با فرمت Jpeg، نرم‌ افزار دوربین کارهای زیادی را برای رندر بیت‌های به دست آمده از داده‌ها دریافتی انجام خواهد داد و در این بخش است که معقوله علم رنگ وارد می‌شود.

 

علم رنگ چیست؟

علم رنگ شرایطی است که نرم‌افزار دوربین نحوه رندر رنگ‌های تصویر نهایی بر اساس اطلاعات به دست آمده انتخاب می‌کند. رنگ‌ها تنها یک جنبه از تصویر را در اختیار دارند اما این رنگ‌ها مولفه‌ی تصویر را تشکیل می‌دهند و خاصیت یک دوربین را تعیین می‌کند.

بخشی از علم رنگ به فرایند debayering اختصاص دارد. زمان و هزینه بسیاری برای الگوریتم debayering صرف می‌شود تا بتواند به درستی مقدار رنگ هر یک از پیکسل‌های تصویر را به درستی حدس بزند. یکی از دلایلی که تصاویر دوربین‌های جدید نسبت به دوربین‌های قدیمی طبیعی‌تر شده‌اند مربوط به پیشرفت‌های صورت گرفته در الگوریتم debayering می‌شود.

به‌ دست آوردن مقدار رنگ هر پیکسل بخشی از معادله به شمار می‌رود. دوربین نیز تنظیمات مربوط به تعادل رنگ را انجام می‌دهد تا هر رنگی که ممکن است ناخواسته به علت روشنایی پدید آمده باشد، حذف گردد. معمولا تعادل رنگ بر روی آبی مایل به نارنجی و سبز مایل به قرمز تنظیم می‌شود. رنگ‌های آبی، سبز، قرمز و نارجی در جهت مخالف چرخه رنگ قرار می‌گیرند و پایه اصلی این چرخه را تشکیل می‌دهند. تنظیم سطح بر روی آبی و نارجی باعث می‌شود تا بتوان سردی و گرمی‌ تصویر را کنترل کرد و به همین دلیل است که آن را دمای رنگ می‌نامند.

نحوه تعیین دمای رنگ دوربین بستگی به تنظیمات نرم‌افزار دوربین دارد. برخی از دوربین‌ها طوری طراحی شده‌اند تا موزانه رنگ سفید را برای هر صحنه، به طور دقیق تنظیم کنند در حالی که برخی دیگر از دوربین‌ها ممکن به صورت جزئی تصاویری با دمای گرم‌تر یا سردتری ثبت نمایند. در گوشی‌های هوشمند، این مورد را می‌توان به راحتی در آیفون‌ها مشاهده کرد که دمای تصاویر آن‌ها به سوی طیف سبز و نارنجی چرخه رنگ می‌رود و باعث می‌شود پوست افراد و رنگ محیط گرم‌تر به نمایش درآید.

در حال حاضر مشخصه‌های معمول تصاویر شامل اشباع رنگ، روشنایی/ گاما، وضوح، کنتراست و تطابق درجه می‌شوند. هر یک از این مشخصه‌ها در تولید تصویر نهایی به کار می‌روند و کلیت تصویر نهایی را تعیین می‌کنند.

به عنوان مثال، در گذشته گوشی‌های سامسونگ تمایل داشتند تا اشباع رنگ و کنتراست تصاویر را افزایش دهند، با این حال اخیرا سامسونگ رویه خود را تغییر داده و به افزایش روشنایی تصاویر روی آورده است. دوربین گوشی‌های هواوی بر روی تصاویری با کنتراست و وضوح بالا تمرکز دارند و در برخی مواقع در این زمینه بیش از حد اغراق می‌کنند و باعث می‌شود هنگام تماشا بر روی صفحه نمایش موبایل جذاب به نظر برسند اما بر روی صفحه نمایش‌ها بزرگ از جذابیت آن‌ها کاسته شده و کیفیت‌شان تغییر می‌کند. گوشی‌های پیکسل نیز کنتراست و گامای بسیاری را به همراه نوردهی HDR+ در تصاویر ایجاد می‌کنند و به طور کلی جزئیات را در تصاویر ثبت شده برجسته کرده و اشباع رنگ و کنتراست را افزایش می‌دهند و دمای رنگ در آن‌ها رو به سردی دارد. حالت تصاویری که گوشی‌های پیکسل ایجاد می‌کنند، جذابیت خاص خود را دارند و به همین دلیل است که بسیاری از افراد این نوع تصاویر را می‌پسندند.

در همین حال اپل مقادیر گاما، کنتراست و وضوح تصاویرش را به صورت محافظانه‌کارانه و بر اساس سیاست خاص خود انتخاب می‌نماید. یکی از دلایلی که بسیار از افراد تصور می‌کنند که تصاویر ثبت شده توسط آیفون‌ها طبیعی‌ هستند مربوط به این خط منش اپل می‌شود. البته این مورد در این چند سال اخیر مقداری تغییر کرده است و آیفون‌هایی که در طی این سال‌ها عرضه گشته‌اند، کنتراست و اشباع رنگ‌ در تصاویر آن‌ها افزایش یافته و دمای رنگ آن‌ها گرم‌تر شده است. آیفون 2018 به لطف بهرمندی از قابلیت HDR هوشمند در تطابق درجه نوردهی نیز عملکرد مناسبی دارد.

امروزه برخی از گوشی‌های هوشمند جدید از هوش مصنوعی به منظور تطبیق تنظیمات رنگ بر اساس صحنه‌های مختلف استفاده می‌کنند در حالی که گوشی‌های قدیمی‌تر از تنظیمات پیش‌فرض برای هر تصویر بهره می‌بردند. بسیاری از گوشی‌های جدید همچون محصولات هواوی و الجی اکنون می‌توانند سوژه هر تصویر را شناسایی کنند و کنتراست، اشباع رنگ و وضوح را بر اساس آن سوژه خاص مطابقت دهند. آن‌ها همچنین می‌توانند به صورت گزینشی طیف خاصی از رنگ‌ها همچون سبز مخصوص برای فضای گیاهی، نارنجی برای غذاها و آبی برای مناظر روز استفاده کنند و همچنین می‌توانند نوردهی رنگ‌ها را به منظور افزایش کنتراست سوژه‌ها تطبیق دهند.

 

بنابراین، تصویر نهایی‌ای که گوشی هوشمند ثبت می‌کنند، مجموعه‌ای متشکل از پارامترها است. زمانی که شما بدانید چه پارامترهایی در تصویر نهایی به کار رفته است، می‌توانید متوجه شوید که شرکت‌های سازنده کدام بخش‌ها را افزایش یا کاهش داده‌اند تا تصویر خاص برند خود را ایجاد کنند. در حال حاضر، بسیاری از برندهای بزرگ پارامترهای خود را طوری تنظیم کرده‌اند تا به راحتی توسط کاربران و طرفداران‌شان قابل شناسایی باشد در حالی که برندهای جدید و تازه تاسیس همواره میان محصولات‌شان در حال تغییر متدهای تصاویر خود هستند.

لازم به ذکر است که نرم‌افزار دوربین نیز تنظیمات متعددی را بر روی تصویر نهایی اعمال می‌کند. مواردی همچون کاهش نویز، تصحیح لنز، بهبود دهنده نوردهی و تثبیت کننده نیز در کیفیت تصویر نهایی موثر هستند اما نمی‌توان در این مقاله در رابطه با آن‌ها پرداخت.

 

علم رنگ چه اهمیتی دارد؟

اکنون که مفهوم کلی علم رنگ را آشنا شدیم باید بدانیم تا چه حد از آن استفاده می‌شود و به دلیل اهمیت آن پی ببریم.

این مورد در گوشی‌های هوشمند به صورت محدود به کار گرفته می‌شود. علم رنگ در دوربین گوشی‌های هوشمند به صورتی است که تنها هنگام تصویربرداری در فرمت JPEG و فیلم‌برداری ویدئو تاثیر دارد. اگر شما در حالت RAW شروع به تصویربرداری کنید، هیچ پردازشی بر روی تصاویر صورت نمی‌پذیرد و شما می‌توانید تصاویر را مطابق علاقه خود تنظیم نمایید. به همین دلیل است که اگر دوربین مناسبی در اختیار کاربر باشد، به طور معمول در حالت RAW با آن تصویربرداری می‌کند و از این طریق علم رنگ و تنظیماتی را که سازنده به صورت پیش‌فرض در آن قرار داده است، نادیده خواهد گرفت.

با این حال در گوشی‌های هوشمند، کاربران به طور معمول با فرمت JPEG تصویربرداری می‌کنند بنابراین مولفه‌های رنگی که تولیدکننده در گوشی خود استفاده کرده است، اهمیت بسیاری دارد. فرمت JPEG به گونه‌ای است که پس از ثبت تصویر به علت کمبود اطلاعات نمی‌توان بر روی آن پردازش‌های دیگری به منظور تغییر یا بهبود تصویر انجام داد و تصویر به صورت فشرده‌ شده ذخیره می‌شود.

علاوه بر این، نحوه کارکرد تصویربرداری بر روی یک گوشی هوشمند نسبت به یک دوربین DSLR یا دیگر دوربین‌های عکاسی متفاوت است و آن را به وضوح می‌توان مشاهده کرد. معمولا افراد پس از ثبت عکس، آن را بدون تغییرات اضافی در فضای مجازی به اشتراک می‌گذارند، این افراد که با گوشی‌های هوشمند به ثبت تصاویر می‌پردازند، به طور معمول عکاسان تازه‌کاری هستند. بنابراین تصویر نهایی پردازش شده اهمیت بسیاری برای آن‌ها دارد و عکاسانی که از دوربین‌های DSLR کمتر به چنین موردی توجه می‌کنند.

به همین دلیل است که کاربران تصویر ثبت شده توسط گوشی‌های پیکسل و آیفون‌ها را مطلوب تلقی می‌کنند. هر دو گوشی می‌تواند تصاویر JPEG را بدون نیاز به تنظیمات اضافی با کیفیت مناسب تولید کنند. همین موضوع موجب می‌شد تا گوشی‌های شرکت سونی در زمینه رنگ تصاویر ضعیف عمل نمایند.

همانطور که گفته شد علم رنگ دوربین‌ها زمانی در تصاویر ملموس است که شما آن را در فرمت JPEG ثبت کرده باشید و در صورتی در فرمت RAW به ثبت تصاویر بپردازید، می‌توانید آن را به گونه‌ای که دلخواه خود در بیاورید یا اینکه آن را مشابه دیگر تصاویر گوشی‌های هوشمند کنید. با این حال فرمت RAW به سادگی برای گوشی‌های هوشمند عملی نیست و کاربران چندان علاقه‌ای به آن ندارند. ثبت تصاویر در حالت دستی و سپس پردازش فایل RAW‌ بر روی یک کامپیوتر، باعث هدر رفتن وقتتان می‌شود زیرا برای انجام این کار باید از یک دوربین عکاسی مناسب به جای یک گوشی هوشمند استفاده کنید.

البته رنگ تنها یک قسمت از تصویر را تشکیل می‌دهد. در کیفیت کلی تصویر، موارد دیگری همچون کیفیت لنز و سنسور نیز باید در نظر گرفته شود. یک سنسور با کیفیت قادر خواهد بود تا تصاویر با جزئیات بیشتر و نویز کمتر تولید کند و یک لنز با کیفیت باعث می‌شود تا وضوح تصاویر افزایش یابد و از تحریف آن‌ها جلوگیری می‌کند. این دو مولفه تاثیر بیشتر نسبت به علم رنگ بر روی تصویر نهایی دارند.

بنابراین اکثر نگرانی‌ها همواره از سوی کیفیت سنسور و لنز دوربین احساس می‌شود اما خوشبختانه امروزه کیفیت ساخت آن‌ها افزایش یافته و از این نظر کمبودی مشاهده نمی‌شود. با این حال استفاده صحیح از مولفه‌های علم رنگ کماکان مرسوم نیست.

امروزه چیزی که یک تصویر با کیفیت و خوب را از یک تصویر بی‌کیفیت جدا می‌سازد به علم رنگ آن‌ها مرتبط می‌شود. در سال‌های اخیر بسیاری از گوشی‌های هوشمند از سنسورهای ساخت سونی استفاده می‌کنند که به طور کلی از ساختار مشابه‌ای نیز بهره می‌برند. با این حالت بین تصاویری که گوشی‌های الجی و گوگل ثبت کرده‌اند، تفاوت‌های قابل توجه‌ای مشاهده می‌شود.علم رنگ همانطور که یک شاخه علمی است، می‌توان آن را یک هنر نیز در نظر گرفت و برای به‌دست آوردن نتیجه مطلوب باید بسیاری از پارامترها به درستی استفاده شوند تا بهترین تصویر را تولید کنند. البته این مورد به سلیقه افراد بستگی دارد و نمی‌توان گفت که تصویر نهایی مورد پسند همگان است اما با این حال تصویر نهایی می‌تواند مقبول اکثریت افراد باشد.

همچنین باید اذعان داشت که علم رنگ مناسب به معنای رنگ‌های دقیق نیست. ثبت تصاویر با رنگ‌های دقیق بستگی به سلیقه افراد دارد و بیشتر بر روی دوربین بالارده‌ای اهمیت دارد که توسط عکاسان حرفه‌ای استفاده می‌شود. با این حال اکثر افرادی که با دوربین گوشی‌های هوشمند به ثبت تصاویر می‌پردازند، نیازی به رنگ‌های دقیق ندارد و تصاویر را تنها برای اشتراک گذاری و کارهای ساده می‌خواهند. یک تصویر با رنگ‌های دقیق اختیارات بسیاری در زمینه ویرایش دستی فراهم می‌سازد اما افراد به طور معمول تصاویری را می‌پسندند که در نگاه اول بی‌نقص و عالی به نظر برسند و نیازی به تغییرات اضافی نداشته باشند تا بتوانند آن را به اشتراک بگذارند. به همین دلیل است که امروزه تصاویر ثبت شده توسط آیفون جدید دیگر همچون گذشته چندان طبیعی نیستند.

بنابراین یک تصویر با رنگ‌های طبیعی به معنای علم رنگ خوب نیست. علم رنگ یک موضوع کاملا سلیقه‌ای است و نمی‌توان آن را به صورت خوب یا بد توصیف کرد. این مورد به کاربر مربوط می‌شود و امکان دارد یک تصویر خاص را به دیگر تصویر ترجیح دهد. در سال اخیر، تولیدکنندگان سعی کرده تا مولفه‌های تصویر را مطابق علاقه اکثر افراد قرار دهند اما با این حال برخی دیگر از سازندگان کماکان در مرحله یادگیری این موارد هستند و به همین دلیل است که برخی اوقات اشتباهتی در زمینه صورت می‌گیرد. همانطور که گفته شد برندهای مختلف مقادیر مختلفی برای مولفه‌های تصویر در نظر دارند و علم رنگ تاثیر بسزایی در نحوه نمایش تصویر بر جای می‌گذارد.

 

علم رنگ و اهمیت آن
انتشار : ۲۹ خرداد ۱۳۹۸

برچسب های مهم

آشنایی با چیلرها


آشنايي با چيلرها

 

چيلرها از جمله تجهيزات بسيار مهم در سرمايش هستند که به طور کلي مي توان آنها را به دو دسته چيلرهاي تراکمي و چيلرهاي جذبي تقسيم کرد. به طور کلي چيلرهاي تراکمي از انرژي الکتريکي و چيلرهاي جذبي از انرژي حرارتي به عنوان منبع اصلي براي ايجاد سرمايش استفاده مي کنند.

فناوري تبريد جذبي روشي عالي براي تهويه مطبوع مرکزي در تأسيساتي است که ظرفيت ديگ اضافي داشته و مي توانند بخار يا آب داغ مورد نياز براي راه اندازي چيلر را تأمين نمايند. چيلر هاي جذبي ظرفيت بين 25 تا 1200 تن برودتي را براحتي تأمين مي کنند. البته قابل ذکر است که برخي از توليد کنندگان ژاپني موفق شده اند چيلرهاي جذبي با ظرفيت معادل5000 تن نيز توليد کنند. در سيستمهاي جذبي غالباً از آب به عنوان مبرد استفاده مي شود. گرماي مورد نياز براي کارکرد اين چيلرها به طور مستقيم از گاز طبيعي يا گازوئيل تأمين مي گردد. منابع غير مستقيم گرما در چيلرهاي جذبي عبارتند از آب داغ بخار پر فشار و کم فشار. بر اين اساس توليد کنندگان مختلف در جهان سه نوع اصلي چيلر جذبي ارائه مي نمايند که عبارتند از : شعله مستقيم ، بخار و آب داغ.

 

در يک تقسيم بندي عمومي مي توان چيلرهاي جذبي را در دو دسته چيلرهاي جذبي آب و آمونياک و چيلرهاي جذبي ليتيوم برومايد و آب طبقه بندي نمود . در واقع در هر سيکل تبريد جذبي يک سيال جاذب و يک سيال مبرد وجود دارد که تقسيم بندي فوق بر اين مبنا انجام شده است. در سيستم آب و آمونياک ، سيال مبرد آمونياک وسيال جاذب آب است. در سيستم ليتيوم برومايد و آب ، سيال مبرد آب و سيال جاذب ، محلول ليتيوم برومايد است.

اما بر حسب اجزاي سيستم هم مي توان تقسيم بندي هاي ديگري ارائه کرد مثلاً مي توان سيکل هاي تبريد جذبي را به سيکل هاي تبريد يک اثره ، دو اثره و سه اثره طبقه بندي کرد. امروزه سيکل هاي تبريد جذبي تک اثره و دو اثره در مقياس بسيار وسيع و در اشکال متنوع ساخته مي شوند و سيکل هاي سه اثره همچنان در دست مطالعه مي باشند.

 

1- اصطلاحات فني رايج در چيلر جذبي:

 

ژنراتور


ژنراتور معمولاً در محفظه بالايي چيلرهاي جذبي قرار داشته و وظيفه تغليظ محلول ليتيوم برومايد رقيق و جدا سازي آب مبرد را بر عهده دارد.


جذب کننده


جذب کننده معمولاً در پوسته پاييني چيلرهاي جذبي قرار داشته و وظيفه جذب بخار مبرد توليد شده در محفظه اواپراتور را بر عهده دارد.


اواپراتور


اواپراتور معمولاً در پوسته پايين چيلرهاي جذبي قرار مي گيرد. مايع مبرد در اواپراتور به لحاظ فشار پايين محفظه (خلأ نسبي) تبخير شده و باعث کاهش درجه حرارت آب سرد تهويه درون لوله هاي اواپراتور مي گردد.


کندانسور


کندانسور معمولاً در پوسته هاي بالايي چيلرهاي جذبي واقع شده است و وظيفه تقطير مبرد تبخير شده توسط ژنراتور را بر عهده دارد. بخار مبرد در برخورد با لوله هاي حاصل از آب برج ، تقطير شده و به تشتک اواپراتور سرريز مي شود.


محلول جاذب


اين محلول در سيکل هاي پروژه حاضر محلول ليتيوم برومايد و آب است.


مايع مبرد


مايع مبرد در چيلرهاي جذبي پروژه حاضر آب خالص (آب مقطر) مي باشد که به جهت فشار پايين محفظه اواپراتور در اثر تبخير خاصيت خنک کنندگي خواهد داشت.


کريستاليزه شدن


محلول ليتيوم برومايد در غلظت معمولي به صورت مايع است ، ولي چنانچه تغليظ اوليه بيش از حد ادامه يابد حجم بلورهاي ريزي که در آن تشکيل مي شوند ، بزرگتر شده و ممکن است باعث مسدود شدن کامل مسير عبور محلول شود. به اين پديده کريستاليزه شدن گويند.


ضريب عملکرد


پارامتر ضريب عملکرد در دستگاههاي برودتي از جمله چيلرهاي جذبي شاخصي از بازدهي دستگاه مي باشد. مقادير بالاتر اين پرامتر نشان دهنده مصرف بهينه انرژي حرارتي مي باشد.

 

2- خواص محلول ليتيوم برومايد و آب


ليتيوم برومايد يک نمک جامد کريستالي است که هر گاه غلظت آن در آب به حدود 30 تا 40 درصد برسد به حالت محلول در مي آيد. با توجه به اهميت اين ماده در چيلرهاي جذبي مراکز تحقيقاتي دنيا جداول و منحني هاي مختلفي براي خواص آن ارائه نموده اند. در هندبوک هاي ASHRAE پنج منحني براي اين ماده درج شده است که عناوين آنها عبارت است از:

 

الف- منحني فشار- دما- غلظت (P-T-X)

ب- منحني آنتالپي - غلظت - دما (h-X-T)

ج- منحني هاي وزن مخصوص - غلظت ، ويسکوزيته - دما ، گرماي ويژه - غلظت

 

در ارتباط با منحني هاي فوق الذکر توجه به نکات زير ضروري است :

 

الف- در منحني P-T-X محدوده دما از 40 تا 350 درجه فارنهايت در نظر گرفته شده است. غلظت ليتيوم برومايد نيز در محدوده 40 تا 70 درصد است. زير منحني 70% غلظت محدوده کريستاليزاسيون مي باشد. محدوده کاري چيلرهاي جذبي غلظت هاي حدود 55 تا 70 درصد است. براي محاسبه خواص اين منحني ها فرمول هايي ارائه شده است که در برنامه هاي رايانه اي از اين فرمول ها استفاده مي گردد. لذا محدوديت هاي اعمال شده فوق بايد در شبيه سازي سيکل هاي تبريد مد نظر باشند.

 

ب- گرماي ويژه محلول در محدوده غلظت هاي 55 تا 65 درصد بين 05/2 تا 8/1 بر حسب/(kg.K) kJ است. د- منحني هاي(h-X-T) ديگري نيز توسط مراکز تحقيقاتي ارائه شده است. که به دليل متفاوت بودن مباني کار ، ممکن است از نظر ظاهري با منحني هاي ارائه شده در هندبوک ASHRAE فرق داشته باشند.

 

3- مقايسه چيلرهاي جذبي و تراکمي

 

چيلرهاي جذبي از بعضي لحاظ شبيه چيلرهاي تراکمي عمل مي کنند که مهمترين اين شباهتها عبارتند از:

 

الف - در اواپراتور از گرماي آب تهويه ساختمان براي تبخير يک مبرد فرار در فشار پايين استفاده مي گردد.

 

ب - گاز مبرد فشار پايين از اواپراتور گرفته شده و گاز مبرد فشار بالا به کندانسور فرستاده مي شود.

 

ج - گاز مبرد در کندانسور تقطير مي گردد.

 

د - مبرد در يک سيکل همواره در گردش است.

 

تفاوتهاي اصلي چيلرهاي جذبي وتراکمي عبارتند از :

 

الف - چيلرهاي تراکمي براي گردش مبرد از کمپرسور استفاده مي کنند در حالي که چيلرهاي جذبي فاقد کمپرسور بوده و به جاي آن از انرژي گرمايي منابع مختلف استفاده کرده و غلظت محلول جاذب را تغيير مي دهند ، همچنان که غلظت تغيير مي کند ، فشار نيز در اجزاي مختلف چيلر تغيير مي کند. اين اختلاف فشار باعث گردش مبرد در سيستم مي گردد.

 

ب - ژنراتور و جذب کننده در چيلرهاي جذبي جانشين کمپرسور در چيلرهاي تراکمي شده است.

 

ج - در چيلرهاي جذبي از يک جاذب استفاده مي شود که عموماً آب يا نمک ليتيوم برومايد است.

 

د - مبرد در چيلرهاي تراکمي يکي از انواع کلروفلئوروکربن ها يا هالوکلروفلئوروکربن ها است در حالي که در چيلرهاي جذبي مبرد معمولاً آب يا آمونياک است.

 

ه - چيلرهاي تراکمي انرژي مورد نياز خود را از انرژي الکتريکي تأمين مي کنند در حالي که انرژي ورودي به چيلرهاي جذبي از آب گرم يا بخار وارد شده به ژنراتور تأمين مي شود. گرما ممکن است از کوره هواي گرم يا ديگ آمده باشد. در بعضي اوقات از گرماي ساير فرايندها نيز استفاده مي شود مانند بخار کم فشار يا آب داغ صنايع ، گرماي باز گرفته شده از دود خروجي توربين هاي گازي و يا بخار کم فشار از خروجي توربين هاي بخار.

 

مهمترين مزاياي چيلرهاي جذبي نسبت به چيلرهاي تراکمي عبارتند از:

 

الف - صرفه جويي در مصرف انرژي الکتريکي :


همانطور که گفته شد چيلرهاي جذبي از گاز طبيعي ، گازوئيل يا گرماي تلف شده به عنوان منبع اصلي انرژي استفاده مي کنند و مصرف برق آنها بسيار ناچيز است. به ميزان مصرف برق ، مقايسه و تحليل هاي کمي در فصول بعدي اشاره خواهد شد.

 

ب - صرفه جويي در هزينه خدمات برق :


هزينه نصب سيستم شبکه الکتريکي در پروژه ها بر اساس حداکثر توان برداشت قابل تعيين است. يک چيلر جذبي به دليل اينکه برق کمتري مصرف مي کند ، هزينه خدمات را نيز کاهش مي دهد. در اکثر ساختمان ها نصب چيلرهاي جذبي موجب آزاد شدن توان الکتريکي براي مصارف ديگر مي شود.

 

ج - صرفه جويي در هزينه تجهيزات برق اضطراري :


در ساختمانهايي مانند مراکز درماني و يا سالن هاي کامپيوتر که وجود سيستمهاي برق اضطراري براي پشتيباني تجهيزات خنک کننده ضروري است ، استفاده از چيلر هاي جذبي موجب صرفه جويي قابل توجهي در هزينه اين تجهيزات خواهد شد.

 

د - صرفه جويي در هزينه اوليه مورد نياز براي ديگ ها :


برخي از چيلرهاي جذبي را مي توان در زمستان ها به عنوان هيتر مورد استفاده قرار داد و آب گرم لازم براي سيستم هاي گرمايشي را با دماهاي تا حد 203 تأمين نمود. در صورت استفاده از اين چيلرها نه تنها هزينه خريد ديگ کاهش مي يابد بلکه صرفه جويي قابل ملاحظه اي در فضا نيز بدست خواهد آمد.

 

ه - بهبود راندمان ديگ ها در تابستان :


مجموعه هايي مانند بيمارستان ها که در تمام طول سال براي سيستمهاي استريل کننده ، اتوکلاوها و ساير تجهيزات به بخار احتياج دارند مجهز به ديگ هاي بخار بزرگي هستند که عمدتاً در طول تابستان با بار کمي کار مي کنند. نصب چيلرهاي جذبي بخار در چنين مواردي موجب افزايش بار و مصرف بخار در تابستان ها شده و در نتيجه کارکرد ديگ ها و راندمان آنها بهبود قابل توجهي خواهد يافت.

 

و - بازگشت سرمايه گذاري اوليه :


چيلرهاي جذبي به دليل نياز کمتر به برق در مقايسه با چيلرهاي تراکمي ، هزينه هاي کارکردي را کاهش مي دهند. اگر اختلاف قيمت يک چيلر جذبي و يک چيلر تراکمي هم ظرفيت را به عنوان ميزان سرمايه گذاري و صرفه جويي سالانه از محل کاهش يافتن هزينه هاي انرژي را به عنوان بازگشت سرمايه در نظر بگيريم ، مي توان با قاطعيت گفت که بازگشت سرمايه گذاري صرف شده براي نصب چيلرهاي جذبي با شرايط بسيار خوبي صورت خواهد گرفت.


ز - کاسته شدن صدا و ارتعاشات :


ارتعاش و صداي ناشي از کارکرد چيلرهاي جذبي به مراتب کمتر از چيلرهاي تراکمي است. منبع اصلي توليد کننده صدا و ارتعاش در چيلرهاي تراکمي، کمپرسور است. چيلرهاي جذبي فاقد کمپرسور بوده و تنها منبع مولد صدا وارتعاش در آنها پمپهاي کوچکي هستند که براي به گردش درآوردن مبرد و محلول ليتيم برمايد کاربرد دارند. ميزان صدا و ارتعاش اين پمپهاي کوچک قابل صرف نظرکردن است.

 

ح - حذف مخاطرات زيست محيطي ناشي از مبردهاي مضر:


چيلرهاي جذبي بر خلاف چيلرهاي تراکمي از هيچ گونه ماده CFC يا HCFC که موجب تخريب لايه ازن مي شوند ، استفاده نمي کنند. لذا براي محيط زيست خطري ايجاد نمي نمايند. چيلرهاي جذبي غالباً از آب به عنوان مبرد استفاده مي کنند. يک چيلر جديد در هر شرايطي ،يک سرمايه گذاري بيست و چند ساله است. تغييرات دائمي قوانين و مقررات استفاده از مبردها موجب مي شود تا استفاده از مبردي طبيعي مانند آب در چيلرهاي جذبي گزينه اي بسيار قابل توجه به شمار آيد.


ط- کاستن از ميزان توليد گازهاي گلخانه اي و آلاينده ها :


ميزان توليد گازهاي گلخانه اي (مانند دي اکسيد کربن) که تأثير قابل توجهي در گرم شدن کره زمين دارند و آلاينده ها (مانند اکسيدهاي گوگرد ، اکسيدهاي نيتروژن و ذرات معلق) توسط چيلرهاي جذبي در مقايسه با چيلرهاي تراکمي بسيار کمتر است.

 

آشنایی با چیلرها
انتشار : ۲۹ بهمن ۱۳۹۷

برچسب های مهم

بازرسی چشمی (Visual Inspection)


بازرسی چشمی (Visual Inspection)

 

 

مقدمه

اطلاعاتي كه در اين راهنما آمده است براي مسئوليتها و وظايف عمومي بازرسان چشمي جوش و همچنين كساني كه مسئوليتها و وظايف دقيقي كه در كد و استانداردهاي خاصي تعريف شده، قابل اجرا مي باشد. در اين راهنما اطلاعات مربوط به روشهاي آزمون چشمي (VI) قابل اعمال به جوش تهيه شده است. بازرس بايد دانش هر يك از اصول و روشهاي آزمون مورد نياز جهت يك جوش مشخص را داشته باشد. مديريت و نظارت بر بازرسي بايد از اصول و روشهاي اعمال شده، درك كافي داشته باشند و اين جزئي از مسئوليتهاي آنان مي باشد. اين مسئوليت همچنين شامل تاييديه(certificate) بازرسان مي شود. در اين رابطه تاييديه هاي موجود در استاندارد موسسه جوشكاري آمريكا (American Welding Society) كه تاييد شده برنامه بازرسي جوشكاري است، مورد استفاده قرار مي گيرد.

طراحي و ذكر خصوصيات مناسب مربوط به بازرسي چشمي بايد به عنوان قسمتي از قرارداد در نظر گرفته شود. در غياب چنين ملزوماتي از سازنده بايد خواسته شود كه بصورت كتبي، جزئيات روشهاي مورد استفاده شامل روشهاي آزمون را تهيه كند.

استانداردهاي پذيرفته شده بايد از طريق سازنده و خريدار، قبل از هر گونه شروع جوشكاري، دقيقا درك و تفهيم شود. اين مساله فقط به خاطر استفاده موثرتر از روشهاي آزمون نمي باشد بلكه براي جلوگيري از بوجود آمدن هر گونه اشکال در جوشكاري انجام گرفته است كه ايا جوشكاري، رضايت بخش و بر طبق خصوصيات ذكر شده در قرارداد بوده يا نه.

 

هدف

اين راهنما شامل پيش زمينه اي از اصول ضروري براي پرسنلي كه بازرسي چشمي جوش را انجام مي دهند، همچون توانايي ها و محدوديت هاي فيزيكي، مثل دانش فني، آموزش، تجربه، قضاوت و تاييديه مي شود. اين راهنما اصولا يك معرفي از آزمونهاي چشمي مربوط به جوشكاري را در برمي گيرد. اين بازرسي ها بر حسب زماني كه انجام مي گيرند در سه بخش طبقه بندي مي شوند:

(1) قبل از جوشكاري

(2) در حين جوشكاري

(3) بعد از جوشكاري

بازرسي چشمي ممكن است بوسيله افراد يا سازمانهاي مختلفي انجام گيرد. افرادي كه بازرسي چشمي را در مراحل جوشكاري انجام مي دهند شامل جوشكاران، ناظران جوش، بازرس جوش كارفرما، بازرس خريدار يا بازرس هماهنگ كننده، مي شوند. همچنين در اين جزوه در مورد وسايل و تجهيزات بـازرسي چشمي كـه مكررا استفاده مي شود همچون وسايل اندازه گيري و دستگاههاي نشان دهنده مروري شده است. يك بخش نيز در مورد ركوردهاي ثبت شده است وابعادي را كه در يك سند رسمي نتايج بازرسي چشمي بايد در نظر گرفته شود را بيان مي كند. بالاخره اين راهنما مرجع يا مطالب بيشتري را در بر مي گيردكه ضرورت هايي با جزئيات بيشتر را براي برنامه هاي بازرسي چشمي ويژه در اختيار قرار مي دهد.

در بسياري از برنامه هاي تدوين شده توسط سازنده جهت كنترل كيفيت محصولات،از آزمون چشمي به عنوان اولين تست و يا در بعضي موارد به عنوان تنها متد ارزيابي بازرسي، استفاده مي شود.اگر آزمون چشمي بطور مناسب اعمال شود،ابزار ارزشمندي مي تواند واقع گردد.

بعلاوه يافتن محل عيوب سطحي، بازرسي چشمي مي تواند بعنوان تكنيك فوق العاده كنترل پروسه براي كمك در شناسايي مسائل و مشكلات مابعد ساخت بكار گرفته شود.

آزمون چشمي روشي براي شناسايي نواقص و معايب سطحي مي باشد. نتيجتاً هر برنامه كنترل كيفيت كه شامل بازرسي چشمي مي باشد، بايد محتوي يك سري آزمايشات متوالي انجام شده در طول تمام مراحل كاري در ساخت باشد. بدين گونه بازرسي چشمي سطوح معيوب كه در مراحل ساخت اتفاق مي افتد، ميسر مي شود.

كشف و تعمير اين عيوب در زمان فوق، كاهش هزينه قابل توجهي را در بر خواهد داشت.بطوري كه نشان داده شده است بسياري از عيوبي كه بعدها با روشهاي تست پيشرفته تري كشف مي شوند، با برنامه بازرسي چشمي قبل، حين و بعد از جوشكاري به راحتي قابل كشف مي باشند. سازندگان فايده يك سيستم كيفيتي كه بازرسي چشمي منظمي داشته است را بخوبي درك كرده اند.

ميزان تاثير بازرسي چشمي هنگامي بهتر مي شود كه يك سيستمي كه تمام مراحل پروسه جوشكاري (قبل،حين و بعد از جوشكاري) را بپوشاند، نهادينه شود.

 

بازرسي قبل از جوشکاري

قبل از جوشكاري، يك سري موارد نياز به توجه بازرس چشمي دارد كه شامل زير است:

- مرور طراحي ها و مشخصات

- چك كردن تاييديه دستورالعملهاي بازرسي و پرسنل مورد استفاده

- نصب نقشه اي براي ثبت نتايج

- مرور مواد مورد استفاده

- چك كردن ناپيوستگي هاي فلز پايه

- چك كردن فيت آپ و تراز بندي اتصالات جوش

- چك كردن پيش گرمايي در صورت نياز

اگر بازرس توجه بسيار دقيقي به اين آيتم هاي مقدماتي بكند، مي تواند از بسياري مسائل كه بعدها ممكن است اتفاق بيافتد،جلوگيري نمايد. مساله بسيار مهم اين است كه بازرس بايد بداند چه چيزهايي كاملا مورد نياز مي باشد.اين اطلاعات را مي توان از مرور مستندات مربوطه بدست آورد. با مرور اين اطلاعات، سيستمي بايد بنا نهاده شود كه تضمين كند ركوردهاي كامل و دقيقي را مي توان بطور عملي ايجاد كرد.

 

روشهاي جوشکاري

مرحله ديگر مقدماتي اين است كه اطمينان حاصل كنيم آيا روشهاي قابل اعمال جوشكاري، ملزومات كار را برآورده مي سازند يا نه؟ مستندات مربوط به تاييد يا صلاحيت هاي جوشكاران هر كدام بطور جداگانه بايد مرور شود. طراحي ها و مشخصات معين مي كند كه چه فلزهاي پايه اي بايد به يكديگر متصل شوند و چه فلز پركننده بايد مورد استفاده قرار گيرد. براي جوشكاري سازه و ديگر كاربردهاي بحراني، جوشكاري بطور معمول بر طبق روشهاي تاييد شده اي كه متغيرهاي اساسي پروسه را ثبت مي كنند و بوسيله جوشكاراني كه براي پروسه، ماده و موقعيتي كه قرار است جوشكاري شود،تاييد شده اند، انجام مي گيرد. در بعضي موارد مراحل اضافي براي آماده سازي مواد مورد نياز مي باشد. بطور مثال در جاهايي كه الكترودهاي از نوع كم-هيدروژن مورد نياز باشد، وسايل ذخيره آن بايد بوسيله سازنده در نظر گرفته شود.

 

مواد پايه

قبل از جوشكاري، شناسايي نوع ماده و يك تست كامل از فلزات پايه اي مربوطه بايد انجام گيرد.اگر يك ناپيوستگي همچون صفحه اي وجود داشته باشد و كشف نشده باقي بماند روي صحت ساختاري كل جوش احتمال تاثير دارد.در بسياري از اوقات جدالايگي در طول لبه ورقه قابل رويت مي باشد بخصوص در لبه هايي كه با گاز اكسيژن برش داده شده است.

 

مونتاژ اتصالات

براي يك جوش،بحراني ترين قسمت ماده پايه،ناحيه اي است كه براي پذيرش فلز جوشكاري به شكل اتصال، آماده سازي مي شود. اهميت مونتاژ اتصالات قبل از جوشكاري را نمي توان به اندازه كافي تاكيد كرد.بنابراين آزمون چشمي مونتاژ اتصالات از تقدم بالايي برخوردار است. مواردي كه قبل از جوشكاري بايد در نظر گرفته شود شامل زير است:

 

زاوية شيار (Groove angle)

دهانه ريشه (Root opening)

ترازبندي اتصال (Joint alignment)

پشت بند (Backing)

الكترودهاي مصرفي (Consumable insert)

تميز بودن اتصال (Joint cleanliness)

خال جوش ها (Tack welds)

پيش گرم كردن (Preheat)

 

هر كدام از اين فاكتورها رفتار مستقيم روي كيفيت جوش بوجود آمده،دارند. اگر مونتاژ ضعيف باشد،كيفيت جوش احتمالا زير حد استاندارد خواهد بود.دقت زياد در طول يا سوار كردن اتصال مي تواند تاثير زيادي در بهبود جوشكاري داشته باشد. اغلب آزمايش اتصال قبل از جوشكاري عيوبي را که در استاندارد محدود شده اند را آشكار مي سازد، البته اين اشکالات، محلهايي مي باشند كه در طول مراحل بعدي بدقت مي توان آنها را بررسي كرد.براي مثال، اگر اتصالي از نوع T (T-joint) براي جوشهاي گوشه اي(Fillet welds)، شكاف وسيعي از ريشه نشان دهد، اندازه جوش گوشه اي مورد نياز بايد به نسبت مقدار شكاف ريشه افزوده شود. بنابراين اگر بازرس بداند چنين وضعيتي وجود دارد،مطابق به آن، نقشه يا اتصال جوش بايد علامت گذاري شود، و آخرين تعيين اندازه جوش به درستي شرح داده شود.

در حين جوشکاري، چندين آيتم وجود دارد که نياز به کنترل دارد تا نتيجتاً جوش رضايت بخشي حاصل شود .

 

بازرسي حين جوشکاري

آزمون چشمي اولين متد براي کنترل اين جنبه از ساخت مي باشد اين کنترل شامل موارد زير مي باشد:

(1) كيفيت پاس ريشه جوش()weldroot bead

(2) آماده سازي ريشه اتصال قبل از جوشكاري طرف دوم

(3) پيش گرمي و دماهاي ميان پاسي

(4) توالي پاسهاي جوش

(5) لايه هاي بعدي جهت كيفيت جوش معلوم

(6) تميز نمودن بين پاسها

(7) پيروي از دستورالعملهاي همچون ولتاژ، آمپر، ورود حرارت، سرعت.

هر كدام از اين فاكتورها اگر ناديده گرفته شود سبب بوجود آمدن ناپيوستگي هايي مي شود كه مي تواند كاهش جدي كيفيت را در بر داشته باشد.

 

پاس ريشه جوش

شايد بتوان گفت بحراني ترين قسمت هر جوشي پاس ريشه جوش مي باشد.مشكلاتي كه در اين نقطه وجود دارد...

در نتيجه بسياري از عيوب كه بعدها در يك جوش كشف مي شوند مربوط به پاس ريشه جوش مي باشند. بازرسي چشمي خوب روي پاس ريشه جوش مي تواند بسيار موثر باشد. وضعيت بحراني ديگر ريشه اتصال در درزهاي جوش دو طرفه هنگام اعمال جوش طرف دوم بوجود مي آيد. اين مساله معمولا شامل جداسازي سرباره (slag) و ديگر بي نظمي ها توسط تراشه برداري(chipping)، رويه برداري حرارتي(thermal gouging) يا سنگ زني(grinding) مي باشد. وقتي كه عمليات جداسازي كاملاً انجام گرفت آزمايش منطقه گودبرداري شده قبل از جوشكاري طرف دوم لازم است. اين كار به خاطر اين است كه از جداشدن تمام ناپيوستگي ها اطمينان حاصل شود.اندازه يا شكل شيار براي دسترسي راحت تر به تمام سطوح امكان تغيير دارد.

 

پيش گرمي و دماهاي بين پاس

پيش گرمي و دماهاي بين پاس مي توانند بحراني باشند و اگر تخصيص يابند قابل اندازه گيري مي باشند. محدوديت ها اغلب بعنوان مي نيمم، ماكزيمم و يا هر دو بيان مي شوند. همچنين براي مساعدت در كنترل مقدار گرما در منطقه جوش، توالي و جاي تك تك پاسها اهميت دارد. بازرس بايد از اندازه و محل هر تغيير شكل يا چروكيدگي(shrinkage) سبب شده بوسيله حرارت جوشكاري آگاه باشد. بسياري از اوقات همزمان با پيشرفت گرماي جوشكاري اندازه گيري هاي تصحيحي گرفته مي شود تا مسائل كمتري بوجود آيد.

 

آزمايش بين لايه اي

براي ارزيابي كيفيت جوش هنگام پيشروي عمليات جوشكاري،بهتر است كه هر لايه بصورت چشمي آزمايش شود تا از صحت آن اطمينان حاصل شود.همچنين با اين كار مي توان دريافت كه آيا بين پاسها بخوبي تميز شده اند يا نه؟ با اين عمل مي توان امكان روي دادن ناخالصي سرباره در جوش پاياني را كاهش داد.بسياري از اين گونه موارد احتمالا در دستورالعمل جوشكاري اعمالي، آورده شده اند.

در اين گونه موارد، بازرسي چشمي كه در طول جوشكاري انجام مي گيرد اساساً براي كنترل اين است كه ملزومات روش جوشكاري رعايت شده باشد.

 

بازرسي بعد از جوشکاري

بسياري از افراد فكر مي كنند كه بازرسي چشمي درست بعد از تكميل جوشكاري شروع مي شود. به هر حال اگر همه مراحلي كه قبلا شرح داده شد، قبل و حين جوشكاري رعايت شده باشد، آخرين مرحله بازرسي چشمي به راحتي تكميل خواهد شد. از طريق اين مرحله از بازرسي نسبت به مراحلي كه قبلاً طي شده و نتيجتا جوش رضايت بخشي را بوجود آورده اطمينان حاصل خواهد شد. بعضي از مواردي كه نياز به توجه خاصي بعد از تكميل جوشكاري دارند عبارتند از:

(1) ظاهر جوش بوجود آمده

(2) اندازه جوش بوجود آمده

(3) طول جوش

(4) صحت ابعادي

(5) ميزان تغيير شكل

(6) عمليات حرارتي بعد از جوشكاري

هدف اساسي از بازرسي جوش بوجود آمده در آخرين مرحله اين است كه از كيفيت جوش اطمينان حاصل شود. بنابراين آزمون چشمي چندين چيز مورد نياز مي باشد.بسياري از كدها و استانداردها ميزان ناپيوستگي هايي كه قابل قبول هستند را شرح مي دهد و بسياري از اين ناپيوستگي ها ممكن است در سطح جوش تكميل شده بوجود آيند.

 

نا پيوستگي ها

بعضي از انواع ناپيوستگي هايي كه در جوشها يافت مي شوند عبارتند از:

(1) تخلخل

(2) ذوب ناقص

(3) نفوذ ناقص در درز

(4) بريدگي(سوختگي) كناره جوش

(5) روي هم افتادگي

(6) تركها

(7) ناخالصي هاي سرباره

(8)گرده جوش اضافي(بيش از حد)

در حالي كه ملزومات كد امكان دارد مقادير محدودي از بعضي از اين ناپيوستگي ها را تاييد نمايد ولي عيوب ترك و ذوب ناقص هرگز پذيرفته نمي شود.

براي سازه هايي كه تحت بار خستگي و يا سيكلي (Cyclic) مي باشند، خطر اين ناپيوستگي هاي سطحي افزايش مي يابد. در اينگونه شرايط، بازرسي چشمي سطوح، پر اهميت ترين بازرسي است كه مي توان انجام داد.

وجود سوختگي كناره (Undercut)، رويهم افتادگي(Overlap) و كنتور نامناسب سبب افزايش تنش مي شود؛ بار خستگي مي تواند سبب شكستهاي ناگهاني شود كه از اين تغيير حالتهايي كه بطور طبيعي روي مي دهد، زياد مي شود. به همين خاطر است كه بسياري اوقات كنتور مناسب يك جوش مي تواند بسيار با اهميت تر از اندازه واقعي جوش باشد، زيرا جوشي كه مقداري از اندازه واقعي كمتر باشد، بدون ناخالصي ها و نامنظمي هاي درشت،مي تواند بسيار رضايت بخش تر از جوشي باشد كه اندازه كافي ولي كنتور ضعيفي داشته باشد.

براي تعيين اينكه مطابق استاندارد بوده است، بازرس بايد كنترل كند كه آيا همه جوشها طبق ملزومات طراحي از لحاظ اندازه و محل(موقعيت) صحيح مي باشند يا نه؟ اندازه جوش گوشه اي(Fillet) بوسيله يكي از چندين نوع سنجه هاي جوش براي تعيين بسيار دقيق و صحيح اندازه تعيين مي شود.

در مورد جوشهاي شياري(Groove) بايد از لحاظ گرده جوش مناسب دو طرف درز را اندازه گيري كرد. بعضي از شرايط ممكن است نياز به ساخت سنجه هاي جوش خاص داشته باشند.

 

عمليات حرارتي بعد از جوشکاري

به لحاظ اندازه،شكل، يا نوع فلز پايه ممكن است عمليات حرارتي بعد از جوش در روش جوشكاري اعمال شود.اين كار فقط از طريق اعمال حرارت (گرما) در محدوده دمايي بين پاس يا نزديك به دماي آن ،صورت مي گيرد تا از لحاظ متالورژيكي خواص جوش بوجود آمده را كنترل نمود. حرارت دادن در درجه حرارت دماي بين پاس،ساختار بلوري را به استثناء موارد خاص تحت تاثير قرار نمي دهد.بعضي از حالات ممكن است نياز به عمليات تنش زدايي حرارتي داشته باشند. بطوري كه قطعات جوش خورده بتدريج در يك سرعت مشخص تا محدوده تنش زدايي تقريبا °F1100 تا F°1200 (590 تا 650 درجه سانتي گراد) براي اكثر فولادهاي كربني گرما داده مي شود.

بعد از نگهداري در اين دما به مدت يك ساعت براي هر اينچ از ضخامت فلز پايه،قطعات جوش خورده تا دماي حدود °F600 (315 درجه سانتي گراد) در يك سرعت كنترل شده سرد مي شود. بازرس در تمام اين مدت مسئوليت نظارت بر انجام كار را دارد تا از صحت كار انجام شده و تطابق با ملزومات روش كار اطمينان حاصل نمايد.

 

آزمايش ابعاد پاياني

اندازه گيري ديگري كه كيفيت يك قطعه جوشكاري شده را تحت تاثير قرار مي دهد صحت ابعادي آن مي باشد. اگر يك قسمت جوشكاري شده بخوبي جفت و جور نشود، ممكن است غير قابل استفاده شود اگرچه جوش داراي كيفيت كافي باشد.

حرارت جوشكاري، فلز پايه را تغيير شكل داده و مي تواند ابعاد كلي اجزاء را تغيير دهد. بنابراين، آزمايش ابعادي بعد از جوشكاري ممكن است براي تعيين متناسب بودن قطعات جوشكاري شده براي استفاده موردنظر مورد نياز واقع شود.

بحت پاياني

همانند روشهاي ديگر بازرسي غير مخرب، پيش نيازهاي مختلفي وجود دارد كه بايد قبل از انجام آزمون چشمي در نظر گرفته شود. بعضي از مشخصات بسيار رايج كه بايد در نظر گرفته شود در پايين بحث شده است.

 

تيزبيني

يكي از پيش نيازهاي بسيار واضح اين است كه بازرس چشمي تيزبيني و دقت چشم كافي براي انجام بازرسي داشته باشد. در اين مورد بايد بينايي كافي در دور و نزديك با استفاده از عينك يا بدون آن در نظر گرفته شود. تست چشم (بينايي) بوسيله يك شخص صلاحيت دار، يكي از پيش نيازهاي تاييديه AWS به عنوان بازرس جوش تاييد شده (CWI) و يا کمک بازرس جوش صلاحيت دار (CAWI) مي باشد.

تجهيزات

آزمون هاي چشمي كه به استفاده از ابزار و تجهيزات ويژه اي نياز دارند، به كاربرد و ميزان دقت مورد نياز براي بازرسي بستگي دارد. بعضي از ابزار ممكن است به خصوصيات خاصي قبل از استفاده نياز داشته باشند مانند كاليبراسيون. اگر چه در اين راهنما بطور اجمالي درباره آزمون چشمي بحث شده است ولي مفاهيم مختلف و تنوع زيادي در تجهيزات وجود دارد.

بعنوان يك قانون عمومي آن ابزاري كه با يك كد و مشخصات ويژه اي مطابقت مي كند، و براي اندازه گيري با دقتي كه قابل پذيرش باشد يا با نياز بازرسي همخواني داشته باشد، مي تواند استفاده شود.

 

تجربه و کارآموزي

از ديگر پيش نياز ها اين است كه بازرس چشمي بايد دانش و مهارت كافي بر انجام دقيق آزمون داشته باشد. دانش و مهارت از طريق تحصيل و يا كارآموزي بدست مي آيند. هر دو روش بصورت (كلاسهاي آموزشي) و يا در كار مي توانند حاصل شوند. تنوع روشها و پروسه هاي كسب كردن دانش و مهارت بسيارند ولي هنر خوب قضاوت كردن به راحتي و آساني بدست نمي آيد. بايد به افراد مختلف فرصت كافي براي درك نكات كليدي راجع به آماده سازي اتصالات، پيش حرارت جوشكاري، دماي بين پاس (Interpass)، تغيير شكل جوش(Distortion)، مواد مصرفي جوش و ديگر مواد داده شود. بعلاوه زمان داده شود تا با بسياري از انواع گوناگون ساخت آشنا شوند.

 

دستورالعملهاي بازرسي

دستورالعمل هاي بازرسي بطور معمول بوسيله كارفرما تهيه مي شوند و نوعاً شامل دستورات جزء به جزئي كه به پروسه هاي مختلف ساخت مربوط مي شود، ملزومات جزء به جزء مشتري و ميزان بازرسي مي شود. مواردي مثل چه كسي بازرسي را انجام مي دهد، چه وقت بازرسي انجام مي گيرد، چگونه آزمون انجام گيرد، و كجا آزمون انجام گيرد؛ نوعا در روش كار شامل شده است.

 

فاكتورهاي جزء به جزء آزمون شامل مواردي همچون طرز كار، تصاوير، فهرستهاي كنترل خواص، نياز به تجهيزات و ديگر موارد مي شود. هنگامي كه پروسيجرهاي نوشته شده در دسترس نمي باشد، ممكن است از بازرس خواسته شود تا مستقيما با كدها و استانداردها كار كند.

 

برنامه هاي تائيديه

براي مطمئن شدن از اينكه بازرسان چشمي با صلاحيت مي باشند (يعني پيش نيازهاي كافي برقرار مي باشد) بايد پرسنل بازرسي چشمي بطور رسمي تاييد شوند. گواهينامه (Certification) مدرك تاييد مي باشد. موسسه جوشكاري آمريكا برنامه هاي CWI (بازرس جوش با صلاحيت) و (CAWI)کمک بازرس جوش را ارائه داده است.برنامه هاي ديگري براي بازرسان چشمي جوش ممكن است استفاده شود.

 

ايمني

بازرسان چشمي بايد تعليمات كافي در تمارين ايمني جوشكاري را دريافت نمايند.خطرهاي ايمني بالقوه بسياري وجود دارد (الكتريسيته، گازها، فومها، اشعه UV (ماورابنفش)، گرماو...) هر كسي كه براي كار يا رفت و آمد به محيط جوشكاري مي ايد بايد در مورد ايمني جوشكاري يك دوره كارآموزي بگذراند.

 

بازرسی چشمی (Visual Inspection)
انتشار : ۱۴ بهمن ۱۳۹۷

برچسب های مهم

دستورالعمل بکارگیری بتن های نسوز


دستورالعمل بكارگيری بتن های نسوز

 

 حسین کهتری

 

بتن هاي نسوز غالباً براي پوشش سطوحي به كار مي‌روند كه به علت شكل پيچيده استفاده از آجر به عنوان پوشش آنها مشكل است و يا امكان افتادن آجرهاي نسوز از پوسته فولادي در حين عمليات وجود دارد. اين بتن ها تنوع زيادي دارند و از لحاظ دانسيته به دو نوع متراکم و عايق تقسيم‌بندي مي‌شوند.بتن هاي نسوز مي توانند با استفاده از قلابهاي[i] نسوز مسلح شده، به بدنه‌هاي فولادي بچسبند. انتخاب صحيح بتن نسوز با توجه به كاربرد آن و همچنين روشهاي مخلوط كردن، ريختن، خشك كردن و حرارت دادن آن بسيار حايز اهميت هستند.

 

دستورالعمل اجرايي

 

نگهداري و انبارش:

بتن هاي نسوز در حالت خشك بايد حتي‌الامكان در انبار سرپوشيده نگهداري شوند بنحوي كه از رطوبت و تابش مستقيم نور آفتاب در امان بوده، هنگام استفاده دماي آنها در محدوده 5 تا 32 درجه سانتي‌گراد باشد. اگر دماي جرم در حالت خشك در خارج از اين محدوده باشد، بايد پالتهاي مربوطه بطور جداگانه از هم باز شوند و در محيطي مناسب قرار گيرند تا به دماي مورد نظر برسند. ضمناً پالتهاي بتن نسوز نبايد تحت فشار باشند و حتي‌الامكان در يك و يا حداكثر دو رديف بطور ستوني انبار شوند تا از سفت شدن تدريجي آنها جلوگيري شود.

نگهداري بتن هاي نسوز در هواي آزاد بايد روي سکوي تهويه‌خور و دور از زمين باشد و بوسيله تارپولين قوي پوشانده شوند تا از آب و رطوبت زمين محافظت گردند. ضمن اينکه جهت حفاظت توصيه مي‌گردد در اطراف پالتها shrink film وجود داشته باشد.

در مکان هاي سرد، به منظور جلوگيري از يخ زدن آب افزوده به مواد خشک‏، پيشنهاد مي‌گردد که مواد در محيطي دور از سرماي شديد نگهداري شوند. در شرايط آب و هوايي گرم، پاکتهاي مواد خشک بايد در مکاني خشک و تا حد امکان خنک نگهداري شوند. البته نبايد پاکتها براي زمان طولاني در معرض نور مستقيم خورشيد قرار گيرند.

به عنوان يک قانون کلي، چنانچه بتن هاي با گيرش هيدروليک، در مکاني خشک، خنک و تهويه‌دار نگهداري شوند، مي‌توان دستكم عمر مفيدي برابر شش ماه را براي آنها انتظار داشت.

 

برنامه ريزي و اقدامات احتياطي:

پيشنهاد مي‌گردد قبل از شروع بکار نصب بتن هاي نسوز، طرح‌ريزي عملياتي صورت گيرد. کليه مواد بايد مورد تأييد قرار گرفته، تجهيزات ضروري کار مشکلي نداشته باشند.

 

دماي محيط:

هنگام نصب و عمل‌آوري[ii] بتن، دماي محيط اطراف بايد در محدوده دمايي بين 5 تا 32 درجه سانتي‌گراد باشد.

 

آب:

الف- دماي آب

دماي آب بايد جداقل 10 و حداکثر 25 درجه سانتي‌گراد باشد. چنانچه دماي آب در محدوده مورد اشاره نباشد بايد فعاليت مناسب جهت گرم يا خنک کردن آب صورت گيرد.

ب- کيفيت آب

از آبهاي زير نبايد استفاده كرد:

آب دريا

آب حاوي قند

آبي كه Ph آن از 5 كمتر باشد

آبي که ناخالصيهاي سولفاته، کلريد منيزيم، آمونياک و ... بيشتر از 1000 P.P.M داشته باشد.

ج- مقدار آب

همواره بايد حداقل آب مورد نياز مصرف گردد و حتماًبه محدوده مقدار آب مورد نياز در برگ مشخصات فنيتوجه شود. اين مقدار آب، ماکزيمم مقاومت ساختاري را حاصل مي‌کند. آب اضافي باعث كاهش استحكام بتن هاي ريختني مي‌گردد. لذا از افزودن آب اضافي جهت بهبود قابليت ريختن، جدا“ پرهيز گردد.

علاوه بر اين، مي‌توان جهت کنترل درصد آبي که با آن مخلوطي با غلظت مناسب بدست مي‌آيد، از روشهاي مختلفي استفاده کرد. يکي از اين روشها، رويه ارايه شده در استاندارد ASTM C860 يا همان روش "گلوله در دست" است. اگر پس از مخلوط كردن، گلوله تهيه شده شکل دست را به خود بگيرد آب اضافه شده به بتن کافي است. گلوله خيلي خشک مانند يک جرم ترد خواهد شکست و گلوله خيلي تر از بين انگشتان دست رد مي‌شود و يکباره پايين مي‌ريزد.

 

افراد، ابزار و تجهيزات:

جهت کار بايد افراد کافي به همراه تجهيزات کامل در سايت مستقر گردند و قالبها و تخته‌ها به اندازه کافي وجود داشته باشند تا سرعت برنامه‌ريزي و نصب بيشتر گردد. مخلوط کننده‌هاي استفاده شده بايد تميز و عاري از سيمان باشند، در غير اين صورت زمانهاي گيرش سريعتر خواهد بود و در نتيجه کاهش استحکام خواهيم داشت. تجهيزات و ابزار کار از قبيل مخلوط کننده‌ها، سطل‌ها، فرغون، کمچه، ويبراتور و ... بايد در مکاني تميز نگهداري گردند. مخلوط کننده و نواحي اطراف بايد تميز باشند. قسمتهاي فولادي که قرار است بتن‌ريزي گردند، بايد خشک، تميز و عاري از جرم، زنگ، گريس، روغن، خاک و ساير مواد خارجي ديگر باشند.

 

قلابها:

لايه‌هاي نسوز کوره بوسيله انواع مختلف قلابها نصب ميگردند. قلابها بر روي بدنه جوش يا پيچ و بصورت تکي يا ترکيبي استفاده مي‌شودند. مجموعه‌ گسترده‌اي از قلابهاي ثابت و متغير بعنوان نگهدارنده‌هاي مناسب لايه بتن براي انواع موقعيتها، دماها و شرايط فرايندي وجود دارد.

حداكثر دماي مجاز براي قلابهاي فلزي بستگي به تعدادي فاکتور از جمله اتمسفر كوره دارد. در اتمسفرهاي اکسيداسيون نرمال بدون سولفور، بايد دماهاي جدول 1، بعنوان دماهاي ماکزيمم نقاط گرم قلاب در نظر گرفته شود.

 

جدول 1- ماکزيمم دماي مجاز انواع قلابها

Temp. °C

Steel or alloy

 

590

Carbon steel

1

870

18%Cr,8%Ni (type 304)

2

1100

25%Cr,20%Ni (type 310)

3

1100

20%Cr,32%Ni (Alloy 800)

4

1200

23%Cr,60%Ni (inconel 601)

5

>1200

Ceramic anchor

6

 

اگر سوخت استفاده شده حاوي بيش از 5/0% وزني سولفور باشد، استفاده از قلابهاي فولاد کربني ساده مجاز نيست. معمولا طول قلابهاي فلزي طوري است که نوک قلاب 25 تا 30 ميلي‌متر از رويه داغ فاصله داشته باشد و ضخامت قلاب بايد مناسب کاربرد باشد.

جوشكاري قلابهاي به بدنه بايد عاري از عيوب از جمله undercut باشد. توصيه مي‌شود استحکام تعدادي از جوشها قبل از نصب بتن آزمايش شود. هر قلابي که به روش صحيحي جوش داده شده باشد بايد بتواند در برابر خميدگي تا 15 درجه از موقعيت جوش مقاومت كند و سمت آزاد آن نشاني از شکست جوش نداشته باشد.

پيشنهاد مي‌گردد به منظور اصلاح پديده انبساط گرمايي، قلابهاي فلزي با نوار چسب يا با رنگ بيتومينوس پوشيده شوند. اين مسأله به حذف ريسک ترک برداشتن لايه در اطراف قلابهاي فلزي كمك مي‌كند. چنانچه از قلابهاي سراميکي جهت نگهداري لايه نسوز استفاده مي شود، قبل از استفاده بايد با آب خيس گردند تا آب موجود در بتن نسوز را جذب نكنند. نوک قلاب هاي سراميکي در 2 ميلي متري پشت رويه داغ قرار مي‌گيرد.

 

قالب بندي:

قالبهاي لازم جهت قالب بندي کليه بتن هاي نسوز، بايد غير قابل جذب، قوي و از مواد ضد آب باشند و معمولاً از ورقهاي فلزي يا چوبي انتخاب مي شوند. قالبها و شابلونها بايد صاف و عاري از زنگ و هرگونه مواد اضافي ديگر باشند. جهت جلوگيري از چسبيدن بتن به قالبها يا جذب آب بتن نسوز، بايد سطح آنها بدقت روغنكاري شود و قبل از شروع جرم‌ريزي، از لحاظ صاف بودن و نداشتن ترك و برآمدگي كنترل شود. قطعات قالب بايد بطور جداگانه در جاي خود محكم گردند تا در حين جرم‌ريزي جابجا نشوند.

کليه اتصالات در قالب‌بندي بايد بنحو مناسبي محکم شوند تا مانع از خروج آب بتن گردند زيرا خروج آب باعث خروج مواد غني از سيمان ريزدانه مي‌شود كه بايد شديداً از اين امر جلوگيري كرد. مشکل نشت در بتن‌ريزي بتن هاي خيلي سبک، بدليل داشتن مقادير نسبتا زياد آب، قابل ملاحظه است. در صورت نشت آب، ويسکوزيته بتن افزايش مي‌يابد که صرفنظر از تغيير دادن خواص فيزيکي بتن، به علت افزايش دانسيته با کمبود مواد مواجه مي‌شويم. اين مشکل بايد با اصلاح قالب‌بندي رفع گردد.

 

مخلوط کردن:

جهت مخلوط کردن بتن ها، موكداً پيشنهاد مي‌گردد از مخلوط کننده پارويي استفاده گردد. بسته به نوع بتن نسوز (عايق يا متراکم) ميزان دور بر دقيقه مخلوط کننده متفاوت خواهد بود. جهت بتن هاي متراکم بايد از مخلوط‌كننده‌هاي پره‌دار سريع (بالاي 35 دور بر دقيقه) استفاده كرد.

از آنجاييكه هدف رسيدن به حداكثر استحکام با چگالي بهينه است، بايد اهميت زيادي براي مقدار رطوبت بتن هاي متراکم قائل شد. بتن هاي عايق با توجه به طبيعتشان نسبت به بتن هاي متراکم کم دوام و سست هستند و بنابراين مهم است که آنها نيز به روشي صحيح با مقدار مناسبي آب مخلوط گردند. آب بيش از حد، چگالي و استحکام را کاهش مي‌دهد در حاليکه مقادير کم آن باعث سخت جاري شدن و انعطاف پذيري كم بتن مي‌شود.

به علت احتمال جدايش اجزا مختلف بتن داخل کيسه‌ها حين انتقال از کارخانه توليدکننده تا سايت، ضروري است که کل محتويات يک پاکت با مقدار آب مورد نياز مخلوط گردد. مقدار آب بايد مطابق اعداد ارائه‌شده در برگه اطلاعات فني بتن هاي نسوز باشد. پيشنهاد مي گردد جهت مخلوط کردن بتن ها، ابتدا 80 تا 90 درصد مقدار آب مشخص شده در برگه اطلاعات فني به بتن اضافه شده، سپس‏ آب باقيمانده، به تدريج و در حين مخلوط کردن اضافه گردد تا به غلظت مطلوب برسيم. زمان مخلوط کردن معمولاً حدود 3 دقيقه است و بايد کنترل گردد. زمانهاي طولاني مخلوط کردن براي بتن هاي عايق سبک، خواص مواد را تغيير مي‌دهد. مقادير بتن مخلوط‌شده بايد به اندازه‌اي باشد که طي 20 دقيقه استفاده شوند. در شرايط آب و هوايي گرم بهتر است مقادير كمتري بتن آماده شود.

 

ريختن:

هنگام نصب، دماي بدنه کوره و لايه بتن بايد 5 تا 32 درجه سانتي‌گراد باشد. بتن بايد فوراً پس از مخلوط شدن، نصب گردد.

به منظور حذف فضاهاي خالي هنگام نصب بتن هاي عايق، معمولاً ميل‌زدن[iii] يا سمبه‌زدن[iv] کافيست، ضمن اينکه استحکام مواد بدون فشردگي اضافي تأمين مي‌شود. اگر هنگام نصب نياز به يک ويبراتور احساس شد، بايد از يک سوزن سبک استفاده شود.

جهت نصب بتن هاي متراکم، استفاده از ويبراتور اهميت زيادي دارد و به شكلي موثر مقدار هواي گير افتاده در بتن را کاهش مي دهد و در نتيجه بتن به يک دانسيته بهينه خواهد رسيد. زمانيکه خروج حبابهاي هوا از مخلوط قطع شد، بايد ويبره کردن متوقف گردد. زمان ويبره زدن معمولا نبايد از 3-2 دقيقه نبايد کند. کليه حرکات ويبراتور داخل بتن بايد به آهستگي انجام شود، بطوريکه مواد، جريان پيدا كنند و جاهاي خالي پر گردد. جهت جلوگيري از ضربه زدن به قالبها، مراقب حرکت ويبراتور داخل قالب بندي باشيد. در لحظه آغاز سفت‌شدن و گيرش بتن، ويبره کردن نبايد انجام شود.

به محض شروع نصب لايه بتن، كار بايد بدون هيچ وقفه‌اي ادامه پيدا کند تا زمانيكه تمام قسمتهاي لايه کامل گردد. فاصله زماني بين آماده كردن بتن هاي لازم بايد به نحوي باشد كه نصب بتن جديد قبل از گيرش بتن نصب شده قبلي انجام گيرد. ممكن است لازم باشد براي كنترل بهتر، سطوح بزرگتر را به نواحي کوچکتر و قابل کنترل تقسيم کنيم. زماني که مواد در حالت افقي ريخته مي‌شوند، نواحي مختلف سطح ترجيحا بايد در ابعاد 1 متر در 1 متر بوده، از 5/1 در 5/1 بيشتر نباشد. زماني که بتن ريزي در حالت عمودي انجام مي‌شود، قالب‌بندي بايد داراي حداقل 75/0 متر ارتفاع و 5/1 متر طول باشد.

چنانچه سيستم نصب نسوز، دولايه باشد، بايد سطح لايه نخست به منظور جلوگيري از جذب آب لايه بعدي، پرداخت گردد. تحت هيچ شرايطي نبايد قبل از تکميل لايه اول، لايه دوم اضافه گردد. سطح لايه بتن بايد با يک شمش يا چوب، همتراز شود و نبايد به منظور حاصل شدن يک رويه صاف روي سطح بتن ماله کشيده شود.

نصب بتن براي دودكشها و لوله‌هاي عبور گاز سوخته، در حالت افقي و بصورت محيطي و با چرخاندن آنها انجام مي شود.

 

آب‌پاشي[v]

با افزودن آب، بتن هاي حاوي سيمانهاي آلومينايي[vi] هيدراته مي‌شوند[vii] كه اين فرايند همراه با توليد گرماست. گرماي توليد شده باعث مي‌شود مقداري از رطوبت بتن به صورت بخار آب آزاد گردد. بنابراين جهت جبران رطوبت از دست رفته و کامل شدن فرايند هيدراته شدن، فرايند آب‌پاشي لازم است. يعني بايد سطح لايه بتن به طور موثري نمناک نگه داشته شود و با اسپري آب تازه و تميز، بطور دايم و هميشگي (يا به دفعات فراوان) خنک گردد يا با گوني مرطوب پوشيده شود.

در برخي موارد مانند داكتها و مخازن کوچک به وسيله پوشش پلي‌اتيلن، سر و ته قطعه کاملا بسته مي‌شود و رطوبت حفظ مي‌گردد.

فرايند آب‌پاشي بايد بلافاصله پس از گيرش اوليه سيمان بتن، آغاز گردد، در غير اينصورت آب اسپري شده بر روي سيمان سطح، تاثير نامطلوب مي‌گذارد. فرايند آب‌پاشي بايد دستكم 24 ساعت انجام گيرد. قالبها و تخته‌‌ها مي‌توانند در مکان خود باقي بمانند. در هنگام عمل آب‌پاشي، دماي لايه نسوز بايد بين 5 و 32 درجه سانتيگراد باشد.

در شرايط دمايي سرد، معمولاً نرخ تبخير پايين است، بنابراين ممکن است فرايند آب‌پاشي لازم و ضروري نباشد. با اين همه دماي لايه بايستي بالاي 5 درجه سانتي گراد حفظ شده و تحت هيچ شرايطي نبايد به مواد اجازه داده شود که در هنگام گيرش و آب‌پاشي يخ بزنند.

در شرايط دمايي گرم، معمولاً نرخ تبخير بالاست، بنابراين فرايند آب‌پاشي اهميت زيادي دارد. لايه بتن بايد در 24 ساعت نخست مرطوب و خنک گردد. هنگامي که نصب لايه در محوطه باز انجام مي‌شود، سطح لايه بايد با سايه‌بان، از نور مستقيم خورشيد محافظت گردد.

قبل از کامل شدن فرايند آب‌پاشي، از جابجا کردن قطعات خودداري گردد.

 

خشک شدن در هوا

پس از کامل شدن فرايند آب‌پاشي، لايه بتن بايد براي زماني طولاني (حداقل 24 ساعت) در دماي محيط (دستكم 5 درجه سانتيگراد) قرار گيرد تا در هوا خشک شود]2[.

 

حرارت دهي اوليه

بتن سخت شده هنوز داراي آب است. آب آزاد در حدود 100 درجه سانتيگراد و آب كريستاليزاسيون در دماي 205 تا 872 درجه سانتيگراد خارج مي‌گردد. بيشترين مقدار رطوبت در دماهاي بالاتر از 300 درجه سانتيگراد خارج مي شود، لذا بايد بتن را به آرامي حرارت داد تا آب بدون آسيب رساندن، خارج گردد.

براي اين كار، وجود يك برنامه زمانبندي حرارت‌دهي ضروري است. رژيمهاي حرارت‌دهي براي بتن هاي مختلف متفاوت هستند و دستورالعمل واحدي وجود ندارد. حرارت دادن تا دماي حدود 400 درجه سانتي گراد با سرعت 30¡C/hو در ادامه تا درجه حرارت كاربرد با سرعت 50¡C/hانجام مي شود.

دماي ارائه شده در اين منحني، دماي گاز داغ روي سطح بتن است. اين دما معمولاً با ترموكوپلي كه حدوداً 5/1 سانتيمتر بالاي سطح بتن قرار گرفته است اندازه‌گيري مي شود. زمان سخت شدن در منحني فوق حداقل24 ساعت است.

هنگام مشاهده بخار آب بايد دما ثابت نگه داشته شود تا خروج بخار آب قطع گردد. هرگز نبايد در مراحل خشك كردن و حرارت دهي اوليه،‌ لايه ريخته شده مستقيماً ‌در معرض شعله قرار گيرد.

در بعضي موارد لازم است دما به ازاء‌ هر اينچ ضخامت جرم ريخته شده به مدت يك ساعت در محدوده‌هاي 205 تا 260 و583 تا 649 درجه سانتيگراد و قبل از دماي كاربرد بتن، ثابت نگه داشته شود.

 

مراجع

[1]- “C860-91 (re-approved 1995), Standard Practices for Determining and Measuring Consistency of Refractory Concrete”, annual book of ASTM standards, vol 15.01, pp 235-237.

[2]- CIRIA company, “Insulating refractory concretes, installation guide”, IRC-IG.001, contractor doc. No. 20-RA-E-7424413, Rev.1, sec. 1.1 to 4.2.

 

 

[i] - anchor

[ii] - curing

[iii] - rodding

[iv] - tamping

[v] - curing

[vi] - alumina cement

[vii] - hydratation

دستورالعمل بکارگیری بتن های نسوز
انتشار : ۹ بهمن ۱۳۹۷

برچسب های مهم

متالورژی چیست؟


متالورژی چيست؟

 

 

حسين کهتری

 

 

علم شناخت و استخراج فلزات و هنر کار روی آنها را متالورژی نامند.

 

مقدمه

 

اين تعريف که «« متالورژي از قديمي‌ترين هنرها و يکي از جديدترين علوم است»» ، بخوبي تاريخچه طولاني وجالب رشته متالورژي را بيان مي‌کند. از زماني که بشر فلز را شناخت، متالورژي رابه‌عنوان يک هنر فرا گرفت. اين علم، فرآوري مواد معدني از کانه‌هاي آنها (جداسازياز سنگ معدن)، ذوب، تصفيه و توليد شمش، بهبود خواص و تهيه آلياژها و فن کار برروي فلزات و شکل دادن آنها را در بر مي‌گيرد. صنعت متالورژي در جهان از ديربازبه‌عنوان صنعت مادر شناخته شده، با پيشرفت هاي روز افزون تکنولوژي، نقش آن آشکارترمي‌گردد. شواهد باستان شناسي نشان مي‌دهد که ساکنين فلات ايران، جزو اولين اقوامي بوده‌اند که به کشف فلزات و استفاده از آن نائل گرديده‌اند. با در نظر گرفتن اين سابقه ديرينه، همچنين نقش روز افزون فلزات در زندگي بشر و وجود معادن غني متعدد درکشورمان لازم است که دست‌اندرکاران متالورژي در شناسايي هر چه بيشتر اين رشته کوشابوده، به طريقي سطح اطلاعات علمي و فني سايرين را در اين زمينه بالا ببرند.

تاريخچه متالورژي

دوره فلزات پس از عصر سنگ بوده، از حدود 6 تا 7 هزار سال پيش از هجرت آغاز شده است. به نظر مي‌رسد که مس اولين فلزي است که بطور خالص و طبيعي و جدا از مواد معدني مورد استفاده بشر قرار گرفته است. با نگاهي به انوع سنگهاي مس، مي‌بينيم که آنها کم و بيش از ظاهري فلزي با رنگ هاي الوان، نظير نيلي، لاجوردي، سبز، طلايي و رخ برخوردار مي‌باشند اين امر مي‌تواند يکي از علل عمده توجه بشر اوليه به ترکيبات حاوي مس باشد. از طرفي مس به‌صورت خالص در طبيعت يافت مي‌شود و قابليت شکل‌پذيري مناسبي دارد.

برخي از پژوهشگران نيز معتقدند که اولين بار ذرات براق طلا که در کف رودخانه هاپراکنده بوده است، توسط بشر شناسايي شدند. مصريان و شايد هنديان بيش از ساير ملل دراستخراج طلا از سنگ هاي آن توفيق داشته‌اند. در ايران نيز از دوره هخامنشي، آثارمتعددي از طلا و نقره خصوصاً در کنار رود جيحون و در شهر همدان کشف شده است.
با گذشت زمان،قلع،نقره ،سرب و آنيتموان(سنگ سرمه) نيز کشف شد. فلزکاران با استفاده از آتش، سرخ کردن و سپس ذوب فلزات، آميختن آنها را تجربه کرده، به شناخت تجربي آلياژها توفيق يافتند. از اختلاط قلع و مس،مفرغ پديد آمده،عصر مفرغ آغاز شد. مفرغ از هنر زيبايي بامس، طلا و نقره رقابت مي‌کرد و سختي و دوامش از آنها بيشتر بود و نيازهاي بشر رانيز براي ساخت ابزارهاي مختلف تامين مي‌کرد، لذا بشر تا مدتها به فکر ساختن آلياژيا کشف فلز جديدي نبود.

بدرستي معلوم نيست که انسان نخستين بار چگونه و از کجاسنگ آهن را کشف و ذوب نمود و فلز آهن را بدست آورد، اما از شواهد امر پيداست که از5000سال پيش انسان هاي نخستين آهن را بکار مي‌گرفتند و تقريبا در نصف اين مدت، آهن بعنوان وسيله اي زينتي و فلزي افسانه‌اي از توجه خاصي برخوردار بوده است. مصريان قديم به آهن ،با- ان- پتنيا فلز بهشتي مي‌گفتند.

به نظر مي‌رسد که ابتدا شهاب‌هاي آسماني که حاوي آهن و نيکل (15-6 درصد نيکل) بوده‌اند،توسط انسانهاي نخستين بکار گرفته شده‌اند. اطلاق سنگ اسماني و فلزستارگان به آهن نيز مويد همين است. آشوري‌ها، بابلي‌ها، کلداني‌ها و عبري‌هابه‌علت گران بها بودن آهن از آن در ساختن زيور آلات استفاده مي‌کردند. در عهدحمورابي (2700 سال پيش از هجرت)، بهاي آهن هشت برابر نقره و معادل سه‌ربع بهاي طلا بوده است.

در ايران قديم نيز در دوره هخامنشي به مرور مصالح آهن بجاي مصالح مفرغي را گرفت، بطوري‌ که در اواخر اين دوره، اسلحه‌هاي آهني جايگزين اسلحه‌هاي مفرغي شدند. پيشينيان، سنگ معدن آهن را با زغال چوب مخلوط کرده، مشتعل مي‌نمودند. در دوران باستان، در ايران، بين النهرين، يونان و روم مجموعا هفت فلزشناخته و بکار برده شده‌اند که شامل مس، طلا (زر)، نقره (سيم)، آهن، سرب (آبار)، قلع (ارزيز) و جيوه (سيماب) و پلاتين مي‌باشند.

 

توليد فلزات در طول زمان

از دوران باستان تاکنون مجموعا 87 فلز کشف شدهاست که به جز 7 فلز مذکور، 2 فلز در قرون وسطي، 15 فلز در قرن دوازدهم هجري، 43 فلز در قرن سيزدهم هجري و 20 فلز در قرن چهاردهم هجري (قرن معاصر) کسف شده‌اند. البته بين تاريخ کشف و زماني که توليد فلزات از نظر اقتصادي مقرون به صرفه شده است،فاصله زماني طولاني وجود دارد. چون در بررسي مسائل متالورژي، نه‌تنها توليد فلزات امر مهمي مي‌باشد، بلکه موارد کاربرد آنها نيز بايد قابل توجيه باشد.

براي مثال اورانيوم در سال 1221هجري خورشيدي کشف شده است، اما توليد صنعتي آن تا سال 1320هجري خورشيدي(1841م.) طول کشيده است. به عبارت ديگر حدود يک قرن پس از کشف اورانيوم، يعني زماني که پديده شکافت اتمي فلزات هسته‌اي تحت استفاده مطلوب قرار گرفت، توليد آن در سطح صنعتي شروع گرديد.

شکل‌گيري علم متالورژي

با گذشت زمان، کشف روشهاي جديد استخراج و تصفيه فلزات، شناسايي مشخصات ساختاري و فيزيکي مواد و فنون جديد شکل دادن و کاربر روي فلزات، صنعت متالورژي به عنوان شاخه اي از علم، جايگاهي مستقل يافت. امروزه علم متاورژي را به دو بخش کلي شامل متالورژي استخراجي و متالورژي صنعتي تقسيم نموده‌اند که اين دو بخش، اخيرا در دانشگاه ها نيز به‌عنوان گرايش هاي رشته مهندسي متالورژي انتخاب شده‌اند.

متالورژي استخراجي و شيميايي شامل جداکردن فلزات از سنگ معدن و تصفيه آنها (توليد فلزات)، شناخت انواع کوره‌ها،سوخت‌ها و فعل و انفعالات شيميايي مي‌باشد. اين گرايش انواع متعددي از روش ها را در بر مي‌گيرد که از جمله مي‌توان به کانه آراي،پر عيار کردن مواد معدن،شستن،ذوب کردن،تصفيه فلز مذاب و توليد شمش اشاره نمود.
متالورژي صنعتي، شامل کاربر روي فلزات و مواد و تهيه محصول نهايي مي‌باشد. در اين گرايش همچنين خواص و مشخصات فيزيکي، ساختاري و مکانيکي مواد نيزبررسي مي‌شوند. منظور از کار کردن روي فلزات، روش هاي مختلف توليد مصنوعات فلزي استکه مهمترين شيوه‌هاي توليد عبارتند از:متالورژي پودر،شکل دادن،جوشکاري و ماشينکاري.
انتخاب نوع روش توليد عمدتاً به مسائل اقتصادي، خواص فلزات، زمان توليد، اندازه، شکل و تعداد قطعات مورد نياز بستگي دارد. به‌عنوان مثال، فلزاتي که خاصيت پلاستيک کمي دارند يا قطعاتي که داراي اشکال پيچيده هستند، به روش ريخته‌گري شکل داده مي‌شوند. به‌منظور آگاهي بيشتر از نحوه انتخاب روش توليد و شناخت مسائل فوق،روش هاي توليد مذکور به اختصار تشريح مي‌گردند.

 

ريخته‌گري

ريخته‌گري عبارت از شکل دادن فلزات و آلياژها از طريق ذوب،ريختن مذاب در محفظه اي به نام قالب و آنگاه سرد کردن و انجماد آن مطابق شکل محفظه قالب مي‌باشد. اين روش، قديمي‌ترين فرآيند شناخته شده براي بدست آوردن شکل مطلوب فلزات است. اولين کوره‌هاي ريخته‌گري خاک رس ساخته شده است که لايه‌هايي ازمس و چوب به تناوب در آن چيده مي‌شد و براي هوادادن ازدم(فوتک) بزرگي استفاده مي‌کردند. بسياري از قالب هاي اوليه نيز از خاک رس، خاک نسوز، ماسه و سنگ تهيه مي‌شد.

شواهدي در دست است که چيني‌ها در حدود 700 سال قبل از ميلاد به ريخته‌گري آهن مبادرت ورزيدند. ولي يافتن قطعات ريخته شده از خرابه‌هاي شهرحسن‌لو در آذربايجان شرقي نشان دهنده توسعه اين فن در سال 900 قبل ازميلاد در ايران بوده است.

ريخته‌گري هم علم است و هم فن، هم هنر است و هم صنعت. به ميزاني که ريخته‌گري از حيث علمي پيشرفت مي‌کند، ولي در عمل هنوز تجربه،سليقه و هنر قالب‌ساز و ريخته‌گر است که تضمين‌کننده تهيه قطعه اي سالم و بدون عيب مي‌باشد. اين فن از اساسي‌ترين روش هاي توليد است، زيرا حدود 50 درصد وزني کل قطعات ماشين‌آلات به اين طريقه ساخته مي‌شوند.

براي ريخته‌گري، از فولاد و چدن‌ها(فلزات آهني)، برنزها، برنج‌ها، آلياژهاي آلومينيم و منيزيم و آلياژهاي منيزيم وروي (فلزات غير آهني) به‌عنوان مهمترين فلزات ريخته‌گري استفاده مي‌شود. معمولاً روش هاي ريخته‌گري را به نام ماده سازنده قالب اسم‌گذاري مي‌کنند، مانند ريخته‌گري در ماسه که جنس قالب آن، ماسه است. مهمترين روش هاي ريخته‌گري عبارتنداز:

 

  • ريخته‌گري در قالب‌هاي موقت شامل ريخته‌گري در ماسه و در قالب هاي پوسته‌اي
  • ريخته گري در قالب هاي دائمي شامل ريخته‌گري در قالب هاي فلزي به روش گريز ازمرکز

متالورژي پودر

با آنکه از نظر تاريخي، متالورژي پودر از قديمي‌ترين روش هاي شکل دادن فلزات مي‌باشد، اما توليد در مقياس تجارتي با اين روش، از جديدترين راه هاي توليد قطعات فلزي است. در دوران باستان، از روش هاي متالورژي پودر براي شکلدادن فلزاتي با نقطه ذوب بالاتر از آنچه در آن زمان مي‌توانستند بوجود آورند،استفاده مي‌کردند. اولين بار در اوايل قرن نوزدهم بود که پودر فلزات با روشي مشابه آنچه امروزه بکار مي‌رود، با متراکم نمودن به‌صورت يکپارچه در آورده شد.

متالورژي پودر (متالورژي گرد)، فرآيند قالب‌گيري قطعات فلزي از پودر درفلز (يا مخلوط پودر فلزات) توسط اعمال فشارهاي بالا مي‌باشد. پس از عمل فشردن وتراکم پودرهاي فلزي، عمل تف جوشي (زينتر کردن) در دماي بالا در يک اتمسفر کنترلشده ( گازهيدروژن،ازت،هليم) انجام مي‌گيردکه در آن، فلز متراکم، جوش خورده، به‌صورت ساختمان همگن محکمي پيوندمي‌خورد.

از جمله قطعاتي که بوسيله متالورژي پودر توليد مي‌شوند، مي‌توان به ابزار برش، قطعات اتومبيل و قطعاتي در وسايل خانگي نظير ماشين لباسشويي، کمپرسور يخچال و کولر، تلويزيون، ضبط وصوت و غيره اشاره نمود. امروزه موارد استمعال اصلي متالورژي پودر را به پنج قسمت تقسيم مي‌کنند:

 

  • آلياژ کردن فلزهاي غير قابل آلياژ، مثلا ساخت نقاط اتصال و جاروبک‌هاي موتوراز پودرهاي مس و گرافيت در صنعت برق.
  • ترکيب کردن فلزها و غير فلزها، نظير مواد اصطکاکي ساخته شده از مس، آهن وآزبست.
  • ترکيب کردن فلزهاي داراي نقطه ذوب بالا با يکديگر براي ريخته گري، نظير تنگستن، تانتاليم و موليبدن
  • ساخت قطعات فلزي با خواص عالي، نظير ياتاقان هاي خود روانکار که به‌علت وجودشبکه اي از خلل و فرج پيوسته (توسط روغن پر شده در آنها) به خودي خود روغنکاري مي‌شوند.
  • توليد قطعات ظريف و دقيق، نظير بوش‌ها، بادامک‌ها و چرخ دنده ها.

 

شکل دادن

در فرآيند شکل دادن، روش هاي مختلفي براي تهيه محصول به‌صورت شکل نهايي بکار برده مي‌شوند. اين روش ها شامل نورد، آهنگري، اکستروژن، کشيدن،پرس‌کاري، چرخشي، چرخشي برشي، انفجاري، الکترومغناطيسي، الکتروهيدروليکي وغيره مي‌باشند که برخي از مهمترين اين روش ها در زير بررسي مي‌گردند.

نورد کاري (غلتک کاري)

قسمت اعظم فولادي که در کارخانه‌هاي فولادسازي به‌صورت شمش تهيه مي‌گردد، توسط دستگاه هاي نورد به ورق، تيرآهن، تسمه‌هاي فولادي، ريل، انواع پروفيل، لوله و سيم تبديل مي‌شود. دستگاه نورد بطور ساده و ابتدايي از دو غلتک استوانه‌اي که روي هم قرار گرفته‌اند، تشکيل شده است. استوانه‌هاي مذکوربوسيله موتورها در جهت عکس يکديگر حرکت دوراني نموده، بدين ترتيب اگر شمش بين آنهاهدايت گردد، استوانه‌ها آن را گرفته و از شکاف بين خود عبور مي‌دهند.

در اثراين عمل، جسم پهن و طويل مي‌شود. با انجام اين عمل به دفعات و نزديکتر کردن استوانه‌ها به يکديگر، سيم پهن تر، نازکتر و طويل‌تر خواهد شد. محصولات نورد شامل ميل گرد، ميل چهار و گوش، تسمه باريک، تيرآهن، ناوداني، ريل، ورق و صفحه‌هاي فولادي با ضخامت‌هاي متفاوت، لوله‌هاي بدون درز و با درز و با مقاطع دايره‌اي،بيضي و چندضلعي مي‌باشند.

 

آهنگري (پتک‌کاري)

عمليات آهنگري توسط ضربه چکش يا دستگاه پرس انجام مي‌پذيرد. اين روش، شامل کار بر روي فلز توسط چکش‌کاري يا پرس‌کاري تا حصول شکل نهايي با قالب يا بدون قالب است. چکش‌کاري به دو روش دستي و ماشيني قابل انجام است که امروزه اکثراً چکش‌هاي ماشيني بکار گرفته مي‌شوند. اين چکش‌ها با بخار يا هواي فشرده کار مي‌کنند و با اعمال ضربه‌هاي سنگين، چکش‌کاري قطعات را انجام مي‌دهند.

براي ساخت قطعاتي چون محور کشتي‌ها، ميل‌لنگ‌ها، لوله‌هاي توپ،ديگ‌هاي بخار و غيره توسط پرس‌کاري تهيه مي‌گردند. امروزه براي خم کردن وشکل دادن ورق در صنايع کشتي‌سازي و ماشين‌سازي نيز از پرس استفاده مي‌شود.

 

اکستروژن (حديده کاري)

اکستروژن، فرآيندي است که بوسيله آن مي‌توان قطعات و اشکالي را توليد نمود که تقريبا با هر روش ساخت ديگري غير ممکن مي‌باشد. در اين روش، فلز را تحت تاثير نيروي زياد وارد قالبي نموده، به شکل مورد نظر (نظير لوله، سيم و مقاطع مخصوص) بيرون مي‌آورند. آلومينيوم،سرب،روي،قلع و برخي ازفولادها از جمله موادي هستند که تحت فرآيند اکستروژن قرار مي‌گيرند.

کشيدن

کشيدن، عبارت است از امتداد دادن و کشيدن ورق براي توليد اشکال باسطوح مختلف. در اين روش، ورق فلزي حداقل در يک جهت فشرده مي‌شود. اين فرآيندمي‌تواند به‌صورت کشيدن قطعه از درون قالب (بر خلاف روش اکستروژن) انجام پذيرد و قطعاتي نظير لوله‌هاي بدون درز، قطعات سقف اتومبيل، پوکه‌هاي فشنگ، ظروف حلبي و ماهي‌تابه‌ها به اين روش تهيه مي‌شوند.

 

جوشکاري

بطور کلي، جوشکاري عمل اتصالات دادن قطعات فلزي به يکديگر توسط گرم کردن محل‌هاي تماس تا حالت ذوب يا خميري است که اتم‌هاي هر دو قطعه فلز درمنطقه جوش در هم نفوذ کرده، پس از سرد شدن اتصال محکم ايجاد مي‌نمايند.

براي ايجاد حالت ذوب يا خميري، انرژي‌هاي الکتريکي و شيميايي به‌عنوان منابع حرارت بکاربرده مي‌شوند.

براي تامين اين انرژي‌ها از ژنراتور يا اشتعال مخلوطي ازگازهاي سوختني نظير استيلن، هيدروژن، گازهاي طبيعي، بخار بنزين، بنزول و اکسيژن استفاده مي‌گردد. بسته به نوع جوشکاري، به ابزار ديگري نظير الکترود، انبرجوشکاري، ماسک، مشعل، کپسول گاز، ميز کار، پرده‌هاي حفاظتي و غيره نيازمي‌باشد. الکترود، مفتول فلزي مي‌باشد که جنس آن به نوع فلز جوش‌دادني بستگي دارد.

اطراف اين مفتول، ازترکيبات شيميايي مختلف پوشيده شده است تا ازنفوذ اکسيژن، ازت، هيدروژن به منطقه ذوب يا خميري جلوگيري کنند. فلزات مصرفي درالکترودها عموما انواع فولادها، چدن‌ها و فلزات غير آهني مانندمس،برنج،برنز و آلومينيم مي‌باشند. جوشکاري و لحيم‌کاري ازهنرهاي قديمي محسوب مي‌شوند و در زمان هاي گذشته توسط روميان براي اتصال ذرات طلا درزيور آلات بکار گرفته مي‌شدند.

امروزه روش هاي جوشکاري متعددي در صنعت بکاربرده مي‌شود که به چهار گروه جوشکاري فشاري، جوشکاري ذوبي، جوشکاري زرد و لحيم‌کاري تقسيم مي‌شوند. برخي از مهمترين اين روش ها عبارتند از: جوش با قوس الکتريکي، جوش گاز، جوش آهنگري، جوش القايي، جوش مقاومتي، جوش سيلاني و لحيم سخت و نرم.

 

ماشين‌کاري

فرآيند ماشين‌کاري عبارت از شکل دادن مواد توسط تراوش و برش مي‌باشد. اين عمل بوسيله ابزارها و ماشين‌هاي تراوش و برش انجام مي‌گيرد. مقدارقشري که از قطعه اوليه برداشته مي‌شود تا قطعه صيقلي و نهايي ايجاد گردد، اصطلاحا تراوش خورمي‌نامند. به‌منظور رعايت مسائل اقتصادي، مقدار تراوش خور بايدحداقل باشد تا مصرف فلز و هزينه‌هاي تراشکاري کاهش يابد.

در برش‌کاري(قيچي‌کاري) نيز براي برش و جدا کردن فلز از دو نيروي متقابل استفاده مي‌شود. اين نيروها، توسط دو تيغه (با فاصله از يکديگر) اعمال مي‌شوند که با نيروي کافي موجباز هم‌گسيختگي و شکسته شدن فلز مي‌گردند. در ماشين‌کاري قطعات، بر حسب نوع کار ازماشين‌هاي تراوش، فرز، مته صفحه تراش، کله‌زني، سنگ زني، تيز کاري و سوراخ‌کناستفاده مي‌شود که معمولا اين قطعات، خود محصول فرآيندهاي ريخته‌گري ، آهنگري ،نورد و غيره مي‌باشند.

ماشين‌کاري فلز با وسايل تخليه الکتريکي پر فرکانس نيز فرآِيند نسبتاً جديد است که به ميزان وسيعي بکار گرفته مي‌شود. اين روش، براي ماشين‌کاري اشکال پيچيده و بريدن مقاطع نازک از نيمه‌هادي‌ها و آلياژهاي وسايل فضايي بکار مي‌رود.

 

جمع بندي

با جمع بندي مطالب ذکر شده مي‌توان چنين نتيجه گرفت که تقريباً غيرممکن است تصور کنيم هر شيئي که در زندگي روزمره بکار مي‌بريم، حاوي فلز نبوده، يانيازي به فلز براي ساخت و توليد آن نباشد. کليه اشکال حمل و نقل، شامل اتومبيل،کشتي، هواپيما و قطار براي حرکت فلزات يا اجزا فلزي نيازمند مي‌باشند و تقريبا همه چيز از آسمان‌خراش‌ها، ابزارها، ماشين‌آلات و غيره تا توزيع الکتريسيته به فلزات وابسته است. به‌عبارت ديگر، امروزه متالورژي در کليه صنايع نقش ايفا مي‌کند. لذابراي پيشرفت در تمامي صنايع، کسب دانش وسيع و عميقي از مواد، فرآيندها و ابزارهاي لازم براي تبديل مواد به محصولات تمام شده، ضروري است.

متالورژی چیست؟
انتشار : ۷ بهمن ۱۳۹۷

برچسب های مهم

ناتوانی در جوش ميان فولاد كربنی يا كم آلياژی و فولاد زنگ نزن آستنيتی


ناتوانی در جوش ميان فولاد كربنی يا كم ­آلياژی و فولاد زنگ­ نزن آستنيتی

 

بهروز پهلوانی

 

چكيده

ناتواني در جوش ميان فولاد كربني يا كم­آلياژي و فولاد زنگ­ نزن آستنيتي مورد بررسي قرار گرفته است. از مطالعه منابع و مقالات، اين نتيجه حاصل شد كه جوش ميان فولاد­هاي كربني يا كم آلياژ فريتي و فولاد زنگ­نزن آستنيتي بدليل خصوصيات ريز ساختاري خاص نظير تشكيل مارتنزيت با سختي بالا در فصل مشترك جوش با فولاد فريتي، در محيط هاي ترش به SSC حساس است. بدليل سختي بالاي فصل مشترك جوش با فولاد كربني و درنتيجه حساسيت به SSC همچنين احتمال مهاجرت كربن از فلز پايه فولاد ساده كربني به منطقه جوش و تضعيف فلز پايه، احتمال ترك خوردن جوش از محل فصل مشترك با فولاد فريتي در محيط­هاي ترش وجود دارد. همچنين در منابع و مقالات مختلف عنوان شده است كه استفاده از فلز پركننده پايه نيكل نظير Inco182 بجاي استفاده از فلز پركننده متداول آستنيتي E309L، براي جوشكاري فولاد زنگ­نزن آستنيتي به فولاد­كربني يا كم­آلياژ فريتي مناسب­تر است. اين قضيه به علت كاهش چشمگير ضخامت لايه مارتنزيت و افزايش مقاومت به SSC و عمر سرويس جوش هنگام قرار گرفتن در محيط­هاي ترش مي­ باشد.

 

1- مقدمه

ناتواني در جوش فلزات نامشابه(Dissimilar Metal Welds Failures) ميان فولادهاي ساده­ كربني و فولادهاي زنگ­ نزن آستنيتي در بسياري از كاربردهاي صنعتي اتفاق مي­ افتد. اين ناتواني­ها عموماً ناشي از تغييرات بسيار ناگهاني(very sharp) تركيب شيميايي و در نتيجه خواص، در راستاي خط­ جوش و تشكيل نواحي پرتنش­ موضعي به­ همراه ناهمگوني انبساط حرارتي ميان فولاد­كربني و فولاد زنگ­ نزن مي ­باشد[1].

نمونه ­هايي از ناتواني جوش ميان فولادهاي كربني يا كم ­آلياژي و فولادهاي زنگ ­نزن آستنيتي با استفاده از فلز پركننده فولاد زنگ­ نزن آستنيتي در اينجا اشاره مي­ شود. هنگام جوشكاري فولاد كربني به فولاد زنگ ­نزن نوع 502 با استفاده از فلز پركننده فولاد زنگ­ نزن347، يك ناحيه ترد مارتنزيتي مجاور فولاد ساده­ كربني تشكيل مي­ شود كه ناتواني جوش از اين ناحيه گزارش شده است[2]. يك نمونه ناتواني ديگر در ناحيه جوش ميان ورق فولاد كم ­آلياژي 3-1/2Ni و فولاد زنگ ­نزن ناشي ازSSC گزارش شد كه دليل آن تشكيل ناحيه سخت با زمينه مارتنزيت حاوي دانه ­هاي كاربيدهاي تنگستن يا كرم هنگام جوشكاري با استفاده از فلز پركننده فولاد زنگ نزن آستنيتي تعيين گرديد[3]. هدف از ارايه اين مقاله بررسي عوامل بروز ناتواني در جوش فولاد كربني يا كم­آلياژي فريتي و فولاد زنگ ­نزن آستنيتي است.

 

2- مرور منابع(Literature Review)

2-1: جوشكاري فولاد زنگ­ نزن آستنيتي به فولاد كربني يا كم­ آلياژي

فولادهاي زنگ­ نزن آستنيتي، فريتي يا مارتنزيتي مي­ توانند به­ سهولت با استفاده از فلزات پركننده­اي كه محلوليت نسبي خوبي با هر دو فلز زمينه دارند، بدون اينكه عيوبي در اتصال ايجاد كنند به فولادهاي كربني يا كم ­آلياژي جوشكاري ذوبي شوند[4]. عموما از فولاد زنگ ­نزن آستنيتي يا آلياژهاي نيكل به عنوان فلز پركننده استفاده مي­ شود كه انتخاب آن بستگي به كاربري و شرايط سرويس دارد‍]5،4]. انتخاب فلز پركننده گام مهمي براي عمر سرويس هنگام طراحي جوش ميان فولاد­كربني يا كم­ آلياژي و فولاد زنگ­ نزن آستنيتي است. انتخاب مناسب به شرايط سرويس و اثر رقت (Dilution) بر تركيب فلز جوش بستگي دارد[4].

 

2-2: انتخاب نوع فلز پركننده

براي كاربري دماهاي معمولي (كمتر از 427ºC) معمولا از فلزات پركننده(filler) فولاد زنگ­ نزن آستنيتي استفاده مي شود. انواع E309 و E309L متداولترين فلزات پركننده براي جوشكاري فولادهاي كربني و كم ­آلياژ به فولادهاي زنگ ­نزن آستنيتي هستند. آلياژهاي نيكل-كرم-آهن هم مناسب، اما گرانتر هستند. انتخاب فلز پركننده از جنس فولاد زنگ ­نزن آستنيتي براي جوشكاري فولادهاي نامشابه بستگي به تركيب شيميايي و ريزساختار فلز جوش بعد از اختلاط با فلزات پايه دارد. اگر اين اختلاط مشكل­ آفرين باشد، اين قضيه مي­ تواند توسط buttering سطح اتصال فولاد كربني يا كم ­آلياژي با يك يا دولايه فولاد زنگ نزن 309 يا 310 برطرف گردد. بعد از ماشينكاري و بازرسي لايه butter و تنش­گيري در صورت لزوم، جوشكاري مي­ تواند ميان قطعه فولاد زنگ ­نزن و قطعه فولاد كربني butter شده به كمك روش­هاي معمول جوشكاري و فلزات پركننده مناسب براي جوشكاري فلز پايه فولاد زنگ­ نزن آستنيتي انجام گردد[5و4].

براي كاربري دماهاي بالاتر از 370ºC عموما از فلز پر­كننده آلياژ نيكل نظيرENiCrFe-2 استفاده مي ­شود. اين پركننده­ ها مزاياي متعددي براي جوشكاري فلزات نامشابه در سرويس دماهاي سيكلي دارند. هنگام جوشكاري، اين پركننده ­ها مي ­توانند بدون اينكه فلز پايه به ترك حساس شود با بسياري از فلزات مخلوط شوند. حلاليت آنها براي كربن كم است كه باعث مي­ شود مهاجرت كربن از فولاد كم­آلياژ به فلز جوش به حداقل برسد. به­علاوه اين پركننده ­ها ضريب انبساط حرارتي نزديكتري به فولاد هاي كم­ آلياژي دارند[5و4]. لذا هنگام سيكل­هاي حرارتي، تنش­هاي فصل مشترك كاهش مي ­يابند و در نهايت اينكه استفاده از اين پركننده­ ها مشكلات تنش­زدايي را به حداقل مي­ رسانند[5].

استفاده از الكترودهاي فولاد كربني يا كم ­آلياژي براي جوشكاري فولادهاي زنگ­ نزن آستنيتي و فولادهاي كربني يا كم ­آلياژي بايستي اجتناب شود، زيرا اختلاط اين پركننده­ ها با فولاد زنگ نزن آستنيتي منجر به تشكيل رسوبات جوش سخت وترد مي شود[5].

 

2-3: مهاجرت كربن(carbon migration)

كرم در فولاد تمايل بيشتري نسبت به آهن براي جذب كربن دارد. موقعي كه يك فولاد ساده كربني يا كم­ آلياژي با استفاده از يك پركننده فولادي حاوي مقدار زيادي كرم جوشكاري شود، در دماي بالاي 427ºC كربن از فلز پايه به فلز جوش نفوذ مي­ كند. نرخ نفوذ تابع دما و زمان است و در دماهاي برابر و بالاتر از 427ºC سريع رشد مي­ كند. مهاجرت كربن مي­ تواند هنگام عمليات حرارتي پس از جوشكاري يا سرويس در دماي بالا رخ دهد[5و4].

 

فولاد آستنيتي حلاليت بيشتري نسبت به فولاد فريتي براي كربن دارد‌[4]. بنابراين فقير شدن كربن فلز پايه از جنس فولاد كربني يا كم­ آلياژي هنگام استفاده از فلز پركننده از جنس فولاد زنگ­ نزن آستنيتي نسبت به فلز پركننده فريتي بيشتر است. از طرف ديگر موقعي كه از فلز پركننده نيكل-كرم-آهن نظير پركننده نوع ENiCrFe-2 استفاده مي ­شود، مشكل مهاجرت كربن وجود ندارد[5و4]. مهاجرت شديد كربن بداخل فولاد آستنيتي، باعث تضعيف فولاد كربني يا كم ­آلياژي خواهد شد[5‍].

تجربه در مورد اتصال فلزات نامشابه نشان داده است كه شكست در عمري كوتاهتر از عمر سرويس مورد انتظار رخ مي­ دهد. عمده اين شكست­ها در اتصال فلزات نامشابه به جوش ميان فولادهاي آستنيتي به فريتي در ناحيه متاثر از حرارت (HAZ) فولاد فريتي مربوط مي­ شود. اين شكست­ها به يك يا چند دليل ذيل مرتبط هستند[5و4]:

الف) تنش­هاي بالا و در نتيجه خزش در فصل مشترك به علت اختلاف ميان ضرايب انبساط حرارتي جوش و فلز پايه.

ب) مهاجرت كربن از فولاد فريتي به داخل فولاد زنگ ­نزن كه ناحيه متاثر از حرارت را در فولاد فريتي تضعيف مي­ كند.

ج) اكسيداسيون ترجيحي در فصل مشترك كه باحضور تنش، تشديد مي ­گردد.

 

2-4: سرويس گازهاي ترش(Sour Gas Service)

حضور سولفيد هيدروژن(H2S) و دي اكسيد كربن در هيدروكربن­ها مي­ تواند مشكلات جدي براي مواد بوجود آورد. اين مشكلات عبارتند از: ترك تنشي سولفيدي(SSC)، ترك خوردن هيدروژني(HIC)، ترك ناشي از خوردگي تنشي(SCC) و كاهش وزن ناشي از خوردگي عمومي. خواص متالورژيكي شناخته شده مؤثر بر كارايي مواد در محيط­هاي حاوي H2S عبارتند از: تركيب شيميايي، روش توليد، شكل محصول، استحكام، سختي، ميزان كار سرد، شرايط عمليات حرارتي و ريز ساختار[2].

 

2-5: شرايط استفاده از مواد در محيط هاي ترش

هر آلياژي در محيط خاصي به خسارتهاي هيدروژني حساس است. مثلا فولاد معمولي در محلول­هاي اسيدي H2S و فولادهاي زنگ­نزن در محيطهاي حاوي H2Sحساس هستند[5،2]. فولاد SA106-B در محلولهاي اسيدي حاوي H2S مقاوم است، مگر اينكه سخت يا كارسرد شده[2] و سختي آن بالاتر از 22HRC (190HB[6و8]) باشد. سختي فولادهاي زنگ ­نزن آستنيتي براي كاربري در شرايط گاز ترش نيز بايستي كمتر از 22HRCباشد[2،7،8]. روش جوشكاري بايد بگونه­ اي باشد كه الزامات سختي فوق­الذكر را فراهم كند. در مورد فولادهاي كربني اگر فرايند جوشكاري خاصي بجاي تنش­زدايي استفاده شود، بايستي منحني سختي فلز جوش، HAZ و فلز پايه كمتر از 22HRC باشد[7].

 

3- بحث(Discussion)

جوشكاري فلزات نامشابه نظير جوش­هاي ميان فولادهاي كربني و فولادهاي زنگ­ نزن (مثل316L) باعث ايجاد خصوصيات ريزساختاري خاصي خواهد شد كه مي­ تواند تاثير نامطلوبي بر مقاومت در برابر ترك خوردگي سولفيدي(SSC) داشته باشد. در صنايع نفت و گاز براي سرويس محيط­هاي ترش (حاويH2S) توجه ويژه­اي بهSSC بايستي مبذول داشت. اين توجه ويژه به جوش ميان فلزات نامشابه در محيط­هاي ترش به اين دليل است كه هنگام جوشكاري اين فلزات، نواحي خاصي موسوم به نواحي مخلوط مياني (Intermediate Mixed Zone(IMZ)) يا نواحي مخلوط شده جزئي (Partially Mixed Zone(PMZ)) تشكيل مي­ شود كه سختي آن حدود 400 ويكرز (معادل 379برينل و 41 راكولC) مي­ باشد[9تا11]. اين نواحي به علت سختي بالا مي تواند به SSC حساس باشد[8تا11]. تركيب شيميايي اين منطقه تركيبي ميان فلز زمينه و فلز جوش رقيق شده است. نواحيIMZ، زمينه مارتنزيت با تركيب شيميايي فولاد كم ­آلياژي دارد[9].

تاثير پارامترهاي جوشكاري بر تشكيل ناحيه سخت در فلزات جوش نامشابه بررسي شده است. در اين تحقيق، اثرات پارامترهاي جوشكاري و مقادير بهينه آنها كه بيشترين تاثير را بر حذف يا كاهش ميزان تشكيل ناحيه سخت در جوش فلزات نامشابه دارند تعيين شده است. مشاهده شده است كه پيشگرم، ضخامت فلز پايه و تركيب شيميايي الكترود از بيشترين تاثير برخوردار هستند. اعمال دماي بهينه پيشگرم براي يك ضخامت فلز پايه داده شده و كنترل ماكزيمم دماي بين پاس­ها، باعث كاهش شديد نواحي سخت در جوش فلزات نامشابه ايجاد شده به كمك الكترودهاي ENiCrFe-3‌ مي­گردد، اما در استفاده از الكترود E309L اينگونه نيست[12].

براي جوشكاري فولاد زنگ ­نزن نوع 316L به فولادهاي­كربني يا كم­آلياژ فريتي، متداولترين فلز پركننده مورد استفاده E309L مي­ باشد[13،5،4].متاسفانه هنگام جوشكاري فولادهاي زنگ نزن آستنيتي به فولادهاي كربني يا كم­ آلياژ فريتي با استفاده از فيلر E309L، يك ناحيه سخت ميان فلز جوش و فولاد­كربني(IMZ or PMZ) تشكيل مي­ شود[10،13،14]. تشكيل اين نواحي سخت اساسا اجتناب ناپذير است. علت تشكيل اين نواحي، شيب تركيب شيميايي موضعي است. كاهش سختي مارتنزيت IMZ و در نتيجه كاهش حساسيت به SSC به كمك PWHT امكان­پذير بوده، اما بدليل تنوع زياد تركيب شيميايي اجزا در اين ناحيه، مشكل و دماي PWHT لازم بالاتر از دماي PWHT فولادهاي كربني است[13]. در ضمن هنگام استفاده از فيلر E309L عمليات حرارتي پس از جوشكاري باعث تشديد نفوذ كربن از فولاد­كربني به فلز جوش زنگ­ نزن آستنيتي خواهد شد[5،4].

 

مطالعات نشان داده است كه استفاده از فلز پركننده پايه نيكل مي تواند جايگزين مناسبي براي فلز پر كننده E309L متداول باشد[14،13،11،10]. بررسي­هاي آزمايشگاهي نشان داده­اند كه فلزات پركننده پايه نيكل نظير Inco182 سختي قابل قبولي براي ناحيه جوش ايجاد مي­ كند[13]. فلزات پر كننده پايه نيكل به علت كمتر بودن حد حلاليت كربن در آنها، مشكل مهاجرت كربن اشاره شده هنگام استفاده از فلزات پركننده آستنيتي را ندارند[15،5،4].

ناحيه IMZ يا PMZ هنگام استفاده از پركننده Inco182 همچنان وجود دارد. اما ميزان و سختي اين ناحيه به كمك اعمال شرايط بهينه پيشگرم، به ميزان قابل توجهي كاهش مي يابد[12،14،22]. اين پديده مي­ تواند به علت كاهش نفوذ كربن از فولاد كربني به ناحيه جوش و كمتر بودن مقدار كرم آن (پايه نيكل با 15درصد وزني كرم) نسبت به E309L (آستنيت با 24 درصد وزني كرم) باشد[10].

 

4- جمع بندي ونتايج(Conclusions)

از مطالعه منابع و مقالات، اين نتيجه حاصل شد كه جوش ميان فولاد­هاي كربني و كم آلياژ بدليل خصوصيات ريز ساختاري خاص نظير تشكيل مارتنزيت با سختي بالا در فصل مشترك جوش با فولاد فريتي، در محيط هاي ترش به SSC حساس است. بدليل سختي بالاي فصل مشترك جوش با فولاد كربني و درنتيجه حساسيت به SSC همچنين احتمال مهاجرت كربن از فلز پايه فولاد كربني به منطقه جوش و تضعيف فلز پايه فولاد ساده ­كربني، احتمال ترك خوردن آن از محل فصل مشترك جوش با فولاد فريتي در محيط­هاي ترش وجود دارد.

در منابع و مقالات مختلف عنوان شده است كه استفاده از فلز پركننده پايه نيكل نظير Inco182 بجاي استفاده از فيلر متداول آستنيتي E309L، براي جوشكاري فولاد زنگ نزن آستنيتي به فولاد­كربني يا كم­آلياژ فريتي مناسب­تر است. اين قضيه به علت كاهش چشمگير ضخامت لايه مارتنزيت و افزايش مقاومت به SSC و عمر سرويس جوش در محيط­هاي ترش مي­ باشد.

 

 

7- منابع و مآخذ(References)

 

[1]. DuPont.J., "Avoiding Dissimilar Metal Weld Failures With Graded Transition Joints"., Lehigh Energy Update., Vol.25., No.1., January 2007.

[2]. ASM Handbook., Vol.11., 9žth Edition., "Failure Analysis and Prevention"., 1992.

[3]. Craig.B.D., Setterlund.R.B., "Catastrophic SSC Failure of a Dissimilar Metal Weld in a High Pressure Hydrogen Vessel"., Metallurgical Consultants, INC.

[4]. Welding Handbook., 7žth Edition., Vol.4., "Metals and their Weldability"., 1982.

[5]. ASM Handbook., Vol.6., "Welding, Brazing and Soldering"., 1993

[6]. Fontana. M.G., "Corrosion Engineering"., 3žth Edition., 1987.

[7]. NACE MR-01-75., "Sulfide Stress Resistant Metallic Materials for Oilfield Equipment"., 2001.

[8]. EN ISO 15156., "Petroleum and natural gas industries- Materials for use in H2S -containing environments in oil and gas production- Part 1: General Principles for selection of cracking- resistant materials"., 2001., Part 2: Cracking resistant carbon and low alloy steels and the use of cast irons., 2003.

[9]. Doody.T., "Intermediate Mixed Zones in Dissimilar Metal Welds for Sour Service"., Welding Journal., Vol.71., No.3., pp.55-60., 1992.

[10]. Fallatah.G.M., Sheikh.A.K., Zafarullah Khan., Boah.J.K., "Reliability of Dissimilar Metal Welds Subjected to Sulfide Stress Cracking"., The 6žth Saudi Engineering Conference, KFUMP, Dhahran, December 2002.

[11]. Rowe.M.D., Nelson.T.W., Lippold.J.C., "Hydrogen Induced Cracking along the Fusion Boundary of Dissimilar Metal Welds"., Welding Research Suppliment., February 1999.

[12]. Omar.A.A., "Effects of Welding Parameters on Hard Zone Formation at Dissimilar Metal Welds"., Welding Journal., Vol.77., No.2., pp.86-93., 1998.

[13]. Blanger.R., Langenecker.F., "Challenges of P1 to P8 Welding in Sour Environments"., Banff Pressure Industry Conference., February 7-9 banff Alberta.

[14]. DuPONT.J.N., KUSKO.C.S., "Technical Note: Martensite Formation in Austenitic/Ferritic Dissimilar Alloy Welds"., Welding Journal., February 2007.

[15]. Sireesha.M., Shankar.V., Albert.K., Sundaresan.S., "Microstructural Features of Dissimilar Welds between 316LN Austenitic Stainless steel and alloy 800"., Material Science & Engineering., A292.,

pp.74-82., 2000.

 

 

ناتوانی در جوش ميان فولاد كربنی يا كم آلياژی و فولاد زنگ نزن آستنيتی
انتشار : ۱ بهمن ۱۳۹۷

برچسب های مهم

اولین هفته خوردگی ایران


اولین هفته خوردگی ایران

 

اولین هفته خوردگی مقارن با بیست و پنجمین سالگرد تاسیس انجمن خوردگی در 24 لغایت 26 دی ماه 97 در مرکز همایشهای بین المللی دانشگاه شهید بهشتی تهران برگزار شد. در این راستا از جمعی از مدیران ارشد صنایع نفت ، گاز و پتروشیمی دعوت بعمل آمده که از جمله می توان به سخنرانی آقای مهندس اصل عربی مدیر کل محترم نظام مدیریت داراییهای فیزیکی وزارت نفت ، دکتر فتح آبادی رئیس کارگروه طرح استقرار مدیریت خوردگی و بازرسی فنی شرکت ملی نفت ایران و آقای مهندس زردودیان رئیس بازرسی و کنترل فنی شرکت ملی گاز ایران اشاره نمود.

مجموعه سمینارهای تخصصی ارائه شده در این سه روز به شرح ذیل بوده است

- سمینار مدیریت خوردگی مورخ 24 دی ماه 97

- سمینار حفاظت کاتدی مورخ 25 دی ماه 97

- سمینار بازرسی فنی و پایش خوردگی مورخ 26 دی ماه 97

در انتهای هر روز کارگاههای تخصصی با موضوعات مرتبط بصورت رایگان ارائه شده همچنین شرکتهای تخصصی حوزه خوردگی به ارائه سمینارهای تخصصی در این حوزه اقدام نمودند.

اولین هفته خوردگی ایران
انتشار : ۲۹ دی ۱۳۹۷

برچسب های مهم

پیمانکاری و مشکلات آن


پيمانكاري و مشكلات آن

 

 

عدم توان كارفرما در اجراي پروژه هاي مورد نياز وي توسط كارمندان خود در زمان مشخص و يا اجراي آن از نظر فني و بصورت اقتصادي منجر به گذاشتن آن پروژه به مناقصه خواهد شد كه پس از برآورد آن از نظر اقتصادي و زماني و تحليل مهندسي فعاليت ها آن پروژه به مناقصه گذاشته خواهد شد، اين كار مي تواند بصورت اعلام عمومي در جرايد و يا بصورت خصوصي جهت تعدادي از پيمانكاران انجام و جهت آنها دعوتنامه شركت درمناقصه ارسال شود.

كار پيمانكار از همان ابتداء پس از دعوتنامه شروع خواهد شد، پيمانكار مي بايست كليه اطلاعات خواسته شده توسط كارفرما را در زماني محدود تهيه و به نحو مطلوب در اختيار وي قرار دهد تا در مرحله ارزيابي، امتياز خوبي را كسب نموده و موفق به ورود به مرحله بعد گردد.

از مهمترين فعاليت هائي كه پيمانكار در اين مرحله انجام مي دهد مي توان به موارد زير اشاره كرد.

1- تهيه ضمانتنامه شركت در مناقصه

2- برآورد حجم كارهاي خواسته شده توسط كارفرما

3- برآورد پروژه از نظر زماني و طول اجراي آن

4- برآورد نيروي انساني و تخصصهاي مورد نياز

5- برآورد مواد مصرفي

6- برآورد كليه هزينه ها

7- تهيه كليه مدارك مورد نياز كارفرما، تهيه سندها و تائيديه هاي مورد نياز از سازمانها و ارگانهاي ذيربط.

8- تهيه پيشنهاد فني و پيشنهاد قيمت پروژه

9- و .......

پس از اينكه كليه مراحل انجام گرفت و مدارك خواسته شده به كارفرما در موعد مقرر تحويل داده شد و روز بازگشايي پاكات فرارسيد در صورتيكه قيمت اعلام شده توسط پيمانكار مورد قبول كميسيون معاملات قرار گيرد، آن شركت بعنوان برنده مناقصه شناخته خواهد شد و اين روند منجر به عقد قرارداد خواهد گرديد.

از فعاليت هاي اساسي كه از مرحله اعلام برنده مناقصه مي بايست توسط پيمانكار انجام شوند مي توان به موارد زير اشاره كرد.

1- درخواست جهت عودت يا باطل نمودن ضمانت شركت در مناقصه

2- تهيه ضمانت نامه حسن انجام تعهدات

3- بازنگري قرارداد از نظر توان اجرائي و اقتصادي بودن آن و كنترل اسناد پيش نويس قرارداد با اسناد مناقصه

4- عقد و امضاء قرارداد

5- پيگيري جهت شروع بكار و تاريخ شروع قرارداد

6- تخصيص منابع پروژه از نظر نيروي انساني، معرفي مدير پروژه تهيه چارت سازماني پروژه، تخصيص تجهيزات

7- راه اندازي كارگاه و شروع كار

8- انجام اقدامات كنترلي و كنترل پروژه

9- ارسال صورت وضعيت ها در مراحل مختلف پروژه و كنترل پروژه تا پايان آن

10-گرفتن تائيديه حسن انجام كار از كارفرما و تائيد كارهاي انجام يافته

11- تحويل موقت پروژه

12- تحويل دائم پروژه

13- گرفتن مفاصا حساب از بيمه و تأمين اجتماعي

14- بازپس گيري و ابطال ضمانت نامه هاي حسن انجام كار

15- و ....

 

مهمترين مورد قبل از رسيدن به مرحله عقد قرارداد و برنده شدن در مناقصه رقابت با ساير پيمانكاران شركت كننده در مناقصه خواهد بود. اين رقابت ها در عرصه فعاليت هاي عمومي بسيار تنگاتنگ خواهد بود، امروز حتي پروژه هايي كه نياز به فعاليت هاي تخصصي نيز دارند داراي رقابت هاي سخت و نزديك به هم مي باشند.

در مواردي بعلت ناديده گرفتن كليه شرايط از طرف كارفرما و يا تهيه نشدن بستر مناسب جهت انجام مناقصه بصورتيكه همه پيمانكاران از شرايط مساوي برخوردار گردند ، مشكلات بسياري براي پيمانكاران بوجود خواهد آمد ما در اين مقاله سعي داريم به مسائل و مشكلات قراردادها از ديد پيمانكار نگاه كرده و آنها را بيان نمائيم تا راه حل مناسبي از طرف كارفرمايان محترم جهت برطرف كردن مشكلات در نظر گرفته شود.

يك بررسي سرانگشتي و تجارب و آمار قراردادهاي گذشته نشان مي دهد كه در اكثر قراردادها مبالغ زيادي از درآمدپروژه در ابتداي كار توسط كارفرما از پيمانكار بلوكه مي گردد كه معمولاً شامل 5% بيمه ، 5% ماليات و 10% حسن انجام كارمي باشد. در برخي از پروژه نيز 25% جهت قسط آخر كسر خواهد شد كه جمع مبالغ بلوكه شده را به 45% خواهد رساند.

موارد فوق بجز هزينه هائي است كه پيمانكار مي بايست جهت صمانتنامه قرارداد و يا هزينه هاي انجام مناقصه پرداخت نمايد. اگر از زاويه دقيق به مسئله نگاه كنيم متوجه خواهيم شد كه بيمه كاركنان هر ماهه توسط پيمانكار پرداخت مي شود و بلوكه شدن مجدد آن تا پايان پروژه مفهومي نخواهد داشت. اين مسئله در شرايط رقابتي با پيمانكاران خارجي بيشتر نمايان خواهد شد چرا كه در قراردادهايي كه با پيمانكاران خارجي منعقد شده نه تنها شاهد بلوكه شدن در آمد پيمانكار نخواهيم بود. حتي در اكثر موارد بجاي بلوكه شدن درآمد براي اينگونه قراردادها LC نيز باز خواهد شد و رقابت با پيمانكار خارجي براي پيمانكار داخلي سخت تر خواهد شد.

خيلي از قوانين اجرايي مناقصات مربوط به چند دهه قبل بوده و حتي زحمت بازنگري و به روز رساندن آنها نيز انجام نشده است. مثلاً قانون منع مداخله كارمندان از معاملات دولتي مربوط به سال 1337 بوده كه پس از گذشت 49 سال از آن هنوز ويرايش جديدي از آن ايجاد نشده است.

در بعضي از شركت ها سقف ريالي قراردادهايي كه مي توانند بدون مناقصه انجام شوند مربوط به دهه هاي قبل مي باشد كه با تورم و قيمت هاي امروزي سازگاري ندارد و به روز رساني نشده است و با زمان حال تناسب ندارد.

در بعضي مواقع سازمانهايي منحل شده يا در سازمانهاي ديگر ادغام شده اند مانند سازمان برنامه و بودجه ولي هنوز از رتبه بندي اين سازمان در مناقصات استفاده مي شود. وقتي پاي عقدقرارداد مي رويم و شروع به خواندن قرارداد مي كنيم تازه متوجه مشكلات موجود خواهيم شد.

متاسفانه برداشتي كه از پيمانكار در اذهان مردم از سالهاي قبل موجود است برداشت مثبتي نمي باشد، اگر به متن قراردادها دقت نمائيد متوجه خواهيد شد كه قراردادها بيشتر يك سويه و به نفع كارفرما تهيه شده است و درآن خواسته هاي پيمانكار را كمتردر نظر مي گيرند و پيمانكار در يك عرصه رقابتي فقط در پيشنهاد قيمت مجاز به ارائه قيمت مي باشد و ساير موارد از طرف كارفرما مشخص خواهند شد. همه چيز به نفع كارفرما طراحي شده، هميشه صحبت از تضمين كار توسط پيمانكار است و هيچگاه براي تعهدات كارفرما تضميني در نظر گرفته نشده است، هميشه متن قراردادها بخش تعهدات پيمانكار از تعهدات كارفرما بيشتر است. همة بايدها مربوط به پيمانكار مي باشد و كارفرما نسبت به پيمانكار برتري نسبي دارد در صورتيكه قرارداد يك امر دوسويه اي مي باشد و هر دو طرف قرارداد مي بايست به منافع خود برسند و محدود كردن يك طرفه پيمانكار اصولاً پايه و اساس قانوني نخواهد داشت.

مشكل ديگري كه در مناقصات مختلف مشاهده مي گردد ارزيابي توان فني پيمانكار مي باشد در مناقصات يك مرحله اي ممكن است تعداد زيادي پيمانكار در مناقصه شركت نمايند و ارزيابي دقيق آنها توسط كارفرما مقدور نباشد، در بعضي از پروژه ها روش دقيقي نيز براي امتياز دهي به پيمانكاران ازنظر فني وجود ندارد و ممكن است با روشهاي موجود پيمانكار داراي صلاحيت بالا حذف و يا عمل عكس انجام پذيرد اين مورد وقتي با پيشنهاد قيمت از طرف پيمانكار تركيب مي شود. تاثيرات بدتري از خود بجاي خواهد گذاشت اگر ملاك فقط قيمت باشد بايد فاتحه انجام كار با كيفيت مناسب را خواند. به نظر اينجانب مي بايست مرحله ارزيابي پيمانكاران قبل از انجام مناقصه صورت گيرد و از يك روش اصولي و منطقي براي امتياز دهي استفاده كرد اين مرحله بسيار حساس مي باشد زيرا راهيابي پيمانكاري كه كار وي از كيفيت مناسب برخوردار نباشد به مرحله بعد مي تواند هزينه هاي زيادي را به دنبال داشته باشد و باعث تاخير در اجراي پروژه گردد و از طرف ديگر حذف پيمانكاراني كه كار آنها از كيفيت و قيمت مناسب برخوردار است از مجموعه پيمانكاران باعث افزايش قيمت اجراي پروژه خواهد شد در پاره اي از پروژه ها مشاهده شده كه كارفرما وارد جزئيات مي گردد و كليه مسائل را از پيمانكار طلب مي كند ، بايد به اين نكته توجه نمود كه طلب كردن تعداد زيادي پارامتر و درخواست آن در زمان محدود و كم از پيمانكار در بعضي از مراحل غيرممكن است و پيمانكاران در اين مرحله ممكن است درست تصميم گيري ننموده و تحت فشار موجود به اعداد و ارقام ناصحيح جهت پيشنهاد قيمت برسند. بهتر است براي اجراي كلي يك قرارداد آنها را به بخشهاي مختلف تقسيم و آن را فاز به فاز جلو برد تا هر دو طرف با آرامش و دقت بالا تصميم گيري نمايند و همه چيز به بخت و اقبال تبديل نگردد. بهتر است ارزيابي ها از نظر فني توسط يك سازمان واحد در كشور انجام و كليه قراردادهائي كه يك پيمانكار انجام داده به همراه توانايي هاي مالي و فني وي بررسي و رتبه بندي شوند و اجراي هر قرارداد با سقف مبلغ خاص رتبه مخصوص به خود راطلب نمايد. اين امر باعث جلوگيري از هدررفتن زمان خواهد شد و باعث راهيابي شركت هاي باصلاحيت به مناقصه خواهد گرديد. اين سخت گيري ها نبايد به گونه اي باشد كه بعضي از شركت هاي خوب از شركت در مناقصه صرف نظر نمايند در بعضي از مناقصات گاهي اوقات ديده مي شود كه كارفرما درخواست تهيه جداول و اطلاعات خاصي را از پيمانكار نموده كه انجام آن در زمان محدود مناقصه عملي نيست اين مورد يا در اثر ارزيابي ناصحيح از اطلاعات موجود صورت يافته است و يا جهت حذف آگاهانه تعداد زيادي از پيمانكاران كه از قبل در جريان مناقصه قرار نگرفته اند صورت مي پذيرد كه اين مسائل مي بايست توسط بازرسين مربوطه به دقت بررسي و با متخلفين برخورد قانوني انجام پذيرد. اين روزها شاهد مسئله اي بسيار جدي تر در عرصه مناقصات هستيم و آن اين است كه ملاك اصلي جهت اجراي پروژه از نظر كارفرما " قيمت پيشنهادي" است و ساير موارد اهميت كمتري پيدا نموده اند و ما شاهد آن هستيم كه شركت هايي كه تازه متولد شده اند بدون هيچ سابقه درخشان و با پرسنل مبتدي و ناكارآمد يكي پس از ديگري در مناقصات با قيمت هاي بسيار پائين برنده مي شوند كه اين امر بصورت زير قابل بررسي است :

1- قيمت پائين ممكن است هزينه هاي زيادي را به دنبال داشته باشد.

2- قيمت معمولاً با كيفيت در ارتباط است و شما هرچه بخواهيد كيفيت را بالا ببريد ناچار به صرف هزينه خواهيد بود بين هزينه و كيفيت مي بايست نقطه بهينه اي انتخاب شود.

3- قيمت هاي پائين معمولاً بر روي حداقل نيازهاي كارمندان آن پروژه تأثير منفي خواهد داشت. پيمانكاري كه قيمت بسيار پائين مي دهد مجبور به حذف هزينه هاي خود خواهد شد و معمولاً اين كاهش از حقوق پرسنل و رفاه كاركنان شروع خواهد شد در پي آن از كاركنان كم سابقه و ناكارآمد استفاده خواهد شد و بسياري ازامكانات رفاهي كه در اختيار كاركنان پروژه قرار مي گيرد حذف خواهد شد. حذف اين امكانات تأثير به سزايي بر روي كيفيت كار آنها خواهد داشت كارمندي كه از نظر حقوقي تامين نگردد و يا امكانات تفريحي و رفاهي و فرهنگي و آموزشي وي قطع شود (بخصوص در بعد آموزش) برروي كيفيت كاري او تاثير منفي خواهد داشت. اين امر در بعضي از پروژه ها كرامات انساني را نيز زير سؤال خواهد برد مثلاً در صورتيكه در پروژه جمع آوري زباله جهت پائين آوردن هزينه ها حداقل نيازهاي ايمني و بهداشتي مثلاً دستكش و ماسك در اختيار كارگران گذاشته نشود و كارگر بدون دستكش زباله ها را جمع آوري نمايد كرامت انساني زير سؤال خواهد رفت و مسئوليت آن بر عهده كساني خواهد بود كه برنده مناقصه را شركتي مي دانند كه قيمت كمتر را ارائه نموده و هيچ گونه نظارتي برآنها نبوده است و ساير موارد را به فراموشي سپرده اند. اگر شركتي به آموزش بها دهد براي تفريح پرسنل ارزش قائل شود سطح رفاهي پرسنل را در اجتماع در نظر گيرد، كيفيت را مدنظر قرار دهد و ... جهت انجام همة موارد فوق نياز به صرف هزينه مي دارد. كه اين امرباعث افزايش قيمت تمام شده خواهد شد در اين ميان اگر كميسيون معاملات فقط كمترين قيمت را ملاك قرار دهد علاوه براينكه به اهداف خود در اين پروژه بصورت قطعي نخواهد رسيد، مي بايست جوابگوي حقوق از دست رفته كارگراني باشد كه در اين دنيا و آخرت حقوق خود را مطالبه خواهند كرد.

4- در برخي مواقع قيمت پائين به مفهوم اين است كه پروژه براي پيمانكار بخوبي تفهيم نشده است و پيمانكار در برآورد خود دجار اشتباه گرديده و پارامترهاي مهمي را در نظرنگرفته است و اين خود نشان دهنده اين است كه اين پيمانكار دقت كافي جهت انجام كار را نداشته و شناخت كاملي از فعاليت هاي پروژه نداشته است.

 

پیمانکاری و مشکلات آن
انتشار : ۸ دی ۱۳۹۷

برچسب های مهم

استاندارد زندگی


استاندارد زندگی

 

 

واقعیت آن است که امکانات و منابعی که در زمان قدیم در اختیار انسان قرار داشت ساده و محدود بود . به این دلیل مدیریت بر آن منابع نیز کارچندان دشواری نبود ولی امروزه کثرت منابع و امکانات با وجود سهولت بخشیدن به زندگی موجب دردسر و نارضایتی انسان می باشد . تاکنون بیشتر علمای مذهبی ، پزشکان و روانشناسان راهکارهایی را برای زندگی بهتر ارائه می دهند ، اما شاید کمتر کسی به نقش (نظام مدیریت کیفیت) در زندگی توجه کرده است که اینک به آن خواهیم پرداخت .

 

استانداردهای مدیریتی

قبل از جنگ جهانی دوم کلیه واحدهای تولیدی و خدماتی سعی داشتند محصولات با کیفیت بالا به دست مشتری برسد . اما پس از آن به علت افزایش تولید ، تنوع محصولات و رقابت زیاد ، نیاز به استفاده از نظام تضمین کیفیت احساس گردید که علاوه بر کنترل محصول بر فرآیندهای تولیدی آن هم نظارت گردد . این موضوع باعث کاهش ضایعات و اتلاف انرژی و منابع و در نتیجه موجب کاهش هزینه ها گردید .

در همین راستا به منظور جلب رضایت مشتریان برای هر کالایی استانداردی ویژه آن محصول تدوین گردید به طوری که کلیه تولید کنندگان موظف به رعایت الزامات آن استاندارد گردیدند . اما این استانداردها ویژه محصول بودند و به نحوه مدیریت آن توجهی نداشت تا این که در سال 1994 سازمان بین المللی استاندارد ISO ، استاندارد ISO 9001 را تدوین نمود که کلیه سازمان ها اعم از کارخانجات تولیدی یا مراکز خدماتی مانند خودروسازان ، تولید کنندگان مواد غذایی ، بیمارستان ها ، مدارس ، سوپرمارکت ها و حتی نانوایی و بقالی هم بتوانند این استاندارد را در سازمان خود پیاده سازی و اجرا سپس گواهینامه بین المللی دریافت نمایند . به این موسسات ، شرکت ها ، مراکز و ... که خواهان پیاده سازی این استاندارد هستند سازمان اطلاق می شود .

سوالی که در اینجا پیش می آید آن است که آیا خانواده هم می توا ند گواهینامه ایزو دریافت نماید و به عنوان یک سازمان هر چند سازمانی کوچک محسوب گردد ؟ آیا بسیاری افرادی که در محل کارخود این استاندارد را پیاده سازی و اجرا نموده اند در خانواده خ ود و حتی در جامعه اجرا می نمایند ؟

آیا رعایت استاندارد در محل کار مهمتر است یا خانواده و سوال آخر چگونه می توان استاندارد مدیریت کیفیت را در خانواده پیاده سازی نمود ؟

 

ISO 9001 چه می گوید ؟

این استاندارد که در سال 1994 تدوین گردید در سال 2000 ، مورد ویرایش قرارگرفت و اکنون در ایران حدود 4000 شرکت تولیدی و خدماتی موفق به اخذ گواهینامه آن گردیده اند . این تعداد در کشورهای اروپایی به مراتب بیشتر است به طوری که بسیاری از سازمان های کوچک را نیز فرا گرفته است حتی به عنوان مثال در ایتالیا خانواده ای موفق به اخذ گواهینامه ISO 9001:2000 گردیده است .

این استاندارد مشتمل بر 5 بند اصلی زیر است :

1- نظام مدیریت کیفیت

2- مسئولیت مدیریت

3- مدیریت منابع

4- تحقق محصولات / خدمات

5- اندازه گیری ، تجزیه وتحلیل و بهبود

هر سازمانی که بخواهد این استاندارد را پیاده سازی نمایدملزم به رعایت الزامات فوق است . بندهای استاندارد به گونه است که بیشتر بر مستندات و سوابق تاکید دارد و اساس آن رضایت مشتری است . اکنون فرض نمایید خانواده شما سازمانی است که تصمیم به پیاده سازی استاندارد نظام مدیریت کیفیت دارد . در اینجا به تشریح برخی فعالیت های اساسی که باید در خانواده بدین منظور صورت گیرد می پردازیم .

 

تعیین مدیر ارشد و مشتری

مشتری کیست ؟ مشتری کسی است که از شما محصول یا خدماتی را تهیه نماید .

در خانواده همه افراد خانواده ، مهمانان و در جامعه همسایگان ، همکاران و مردمی که با آنان سرو کار داریم ، همگی مشتری ما هستند . هر مشتری انتظاراتی از ما دارد و باید تلاش خود را در جهت برآورده نمودن این انتظارات به منظور افزایش رضایت مشتری معطوف نماییم . ضرب المثلی چینی در این باره می گوید : مشتری پادشاه است .

هرکس در خانواده مسئولیت هایی بر عهده دارد . این مسئولیت ها و اختیارات باید تعیین و مکتوب گردد که می تواند شامل خریدهای خانه ، تربیت فرزندان و ... باشد . بسیاری از مشکلاتی که بوجود می آید ناشی از عدم شفاف سازی این مسئولیت ها و اختیارات است که باعث ایجاد اختلاف بین پدر یا مادر باشد .

وی باید خط مشی و اهداف کیفی خانواده را تعیین نماید . بدین معنی که اهدافی را درجهت دستیابی به رضایت مشتری با اعضای خانواده به صورت کوتاه مدت 1 ساله و بلند مدت 3-5 ساله تعیین می نماید .

این اهداف باید قابل اندازه گیری باشد . میزان رضایت از خا نواده ، میزان موفقیت تحصیل فرزندان یامیزان موقعیت شغلی و درآمد خانواده می تواند جزء اهداف کیفی محسوب گردد . برای دستیابی به این اهداف باید برنامه ای تهیه گردد و میزان دستیابی به آنها مورد پایش یا نظارت قرارگیرد . در این برنامه باید مسئولیت های فرد ، فعالیت هایی که باید انجام شود و امکاناتی که موردنیاز است مشخص گردد . اگر بعد از مدتی بر اساس برنامه پیشرفت حاصل نشد ، می توان اهداف کیفی تعیین شده و برنامه ای رامورد بازنگری قرار داد . تمام خانواده های موفق برای خود اهدافی را تعیین می نمایند و در جهت دستیابی به آن تلاش می کنند .

اگر فرض شود که تمام اعضای خانواده مشتری هم هستند ، در جهت دستیابی به رضایت مشتری تعیین گردد . این انتظارات را می توان به 2 گروه تقسیم بندی نمود :

1- نیازمندی های تلویحی : منظور مواردی هستند که توسط مشتری بیان نمی شود ولی انجام آنها بدیهی است . مانند احترام متقابل ، رعایت حال بیماران و ... نیازهای تلویحی را می توان به عبارتی دیگر در سخن پیامبر اکرم (ص) که می فرماید : عادل ترین مردم کسی است که آنچه را برخود نمی پسندد برای دیگران نیز نمی پسندد ، جست و جو نمود .

2- نیازمندی های تصریحی : از اعضای خانواده بپرسید که هرکدام چه انتظاراتی از شما دارند و دوست دارند چگونه با آنها رفتار شود و چه امکاناتی در اختیار آنها قرار گیرد . سپس انتظارات آنها را مورد بررسی قرار داده و مواردی که می توانید انجام دهید و انتظاراتی را که قادر به انجام آنها نیستند را با ذکر دلیل اعلام نمایید .

 

 

تامین منابع موردنیاز

هر فعالیتی نیاز به منابع خاصی دارد . منابع بر دو دسته اند :

1- منابع انسانی

2- زیرساخت و امکانات

در خانواده علاوه بر آن که همه اعضای خانواده می توانند مشتری همدیگر باشند ، جزء منابع انسانی هم تلقی می گردند . افرادی که در خانواده مسئولیت و فعالیتی به آنان واگذار می شود باید دارای صلاحیت باشند . صلاحیت افراد به چهار عامل تحصیلات ، تجربه ، آموزش و مهارت بستگی دارد . همان طور که قبلا بیان شد هر خانواده اهدافی را برای خود بر می گزیند و برای دستیابی به آن اهداف هرکس مسئولیتی را به عهده می گیرد . افراد مسئول اگر از صلاحیت کافی برخوردار نباشند قادر به انجام آن کار نبوده و در دستیابی به اهداف خانواده خلل وارد می نمایند . به مرور زمان با افزایش تحصیلات و تجربه فرزندان و همچنین آموزش آنها صلاحیت آنها نیز ارتقاء می یابد . بخشی از مهارت های ذاتی و بخشی از آن اکتسابی است . بخش ذاتی آن به استعداد و بخش اکتسابی آن به پشتکار و آموزش فرد بستگی دارد . شناسایی استعدادهای هر فرد بویژه در دوران نوجوانی کمک زیادی به افزایش مهارت وی می نماید .

تهیه امکانات مالی از دیگر وظایف مدیران ارشد خانواده یعنی پدر و مادر است . اگر خانواده اعضایی با صلاحیت بالا در اختیار داشته باشد اما حداقل منابع مالی لازم را در اختیار آنها قرار ندهد و برعکس اگر منابع مالی لازم را در اختیار آنها قرار ندهد و برعکس اگر منابع مالی زیادی در اختیار افرادی با صلاحیت پایین بگذارد نمی توان انتظار دستیابی به هدف موردنظر را داشت . استفاده بهینه از اموال انسان تاثیر بسزایی بر دستیابی به موفقیت در زندگی و اهداف خانواده دارد . سعدی در این زمینه می گوید :

(مال از بهر آسایش عمر است نه عمر از بهر گرد کردن مال) و یکی از علمای دیگر می گوید : (بهتر است ثروتمند زندگی کنیم تا اینکه ثروتمند بمیریم) .

 

تمرکز بر فرآیند ها

فرآیند مجموعه فعالیت هایی است که ورودی را به خروجی تبدیل می نماید . هر سازمانی از فرآیندهای خاصی اعم از اصلی ، مدیریتی و پشتیبانی برخوردار است . یکی از وظایف مدیریت خانواده آن است که این فرآیندها را شناسایی نماید و ارکان زیر را برای هر فرآیند تعیین نماید .

- ورودی و خروجی

- منابع موردنیاز

- کنترل های لازم

- شاخص های اثربخشی و کارآیی

تحصیل فرزندان ، خرید لوازم و مواد مصرفی خانه ، تربیت فرزندان ، آشپزی و ... از جمله فرآیندهایی هستند که معمولا هر خانواده ای آن را دارا می باشد . به عنوان مثال فرآیند آشپزی را فرض نمایید که ورودی آن میت واند شامل برنج ، گوشت ، حبوبات و غیره و خروجی آن غذای طبخ شده آماده مصرف باشد . منابع موردنیاز همان طورکه قبلا هم بیان شد بر 2 نوع است :

1- منابع انسانی که مهم ترین آن آشپز ست که می تواند مادر خانواده یا شخص دیگری باشد .

2- امکانات مورنیاز شامل اجاق گاز ، ظروف ، وسایل پخت و پز و ... که هر دو آنها باید کفایت لازم را داشته باشند . یکی از نکات مهمی که درمورد هر فرآیندی باید توجه خاصی به آن داشت ، پارامترهای کنترلی است . به عنوان مثال در همین فرآیند آشپزی وزن مواد مصرفی ، درجه حرارت و مدت زمان پخت از پارامترهای کنترلی مهمی هستند که همواره باید کنترل شوند تا در نهایت بتوان خروجی خوبی از فرآیند که همان غذای پخته شده است ، برداشت نمود . برای آن که بررسی کنیم آیا فرآیند به خوبی کارمی کند یا خیر باید آن را هرچند مدت یک بار پایش یا نظارت نمود . مدت زمان آماده شدن غذا ، رضایت اعضای خانواده از پخته شده و بهای تمام شده غذا از شاخصهایی هستند که می توان روند آنها را مثلا به طورماهیانه اندازه گیری و پایش نمود .

درمورد فرآیند تحصیل فرزندان نیز همین گونه است به طوری که همواره می توان آن را از طریق کنترل نمرات تحصیلی در طول دوران تحصیل و امتحانات شفاهی و در نهایت موفقیت در مقطع بعدی تحصیلی مورد پایش قرار داد .

 

خرید

هر سازمانی برای تولید محصول یا ارایه خدمات ، مجبور به خرید مواد اولیه یاخدمات از سایر سازمان ها یا به اصلاح ایزو تامین کنندگان می باشد . این تامین کنندگان باید ارزیابی شوند سپس هر کالای خریداری شده باید کنترل شده سپس تایید گردد . در یک خانواده چه کالا یا خدماتی خریداری می شود ؟ نان ، گوشت ، میوه ، لباس و ... که جزء کلا محسوب می شوند یا تعمیر کار لوازم خانگی و معلم خصوصی فرزندان و ... که از نوع خدمات می باشند . قبل از خرید ابتدا معیارهایی که برای شما اهمیت دارند را بنویسید مثلا کیفیت کالا یاخدمات ، قیمت ، زمان تحویل آن ، مسافت ، اعتبار و شهرت و ... سپس هرتامین کننده را بر اساس پارامترهای تعیین شده امتیاز بدهید و طبیعی است که کالاهای مصرفی خود را از مراکزی که امتیاز بیشتری می آورند تهیه نمایید . میزان اهمیت این پارامترها به خانواده بستگی دارد ، به طوری که ممکن است قیمت برای خانواده ای از اهمیت بیشتری برخوردار باشد در حالی که برای دیگری اعتبار و شهرت بنا بر این ممکن است امتیاز یک مغازه سوپرمارکت یا تولید کننده لبنیات نزد خانواده های مختلف ، متفاوت باشد .

اکثر محصولات غذایی مشمول استاندارد اجباری موسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران بوده و استاندارد هستند ولی بسیاری کالاها وجود دارند که از اهمیت بالایی برخوردار هستند ولی مشمول استاندارد خاصی هم نیستند . یکی از آنها نان می باشد که متاسفانه در کشور ما توجه چندانی به آن نمی شود و از کیفیت مطلوبی برخوردار نیست .

 

اقدامات پیشگیرانه به جای اصلاحی

آیا تا کنون کالایی را خریداری نموده اید که دارای نقص یا عیبی بوده و سازمان تولید کننده آن هم دارای گواهینامه ایزو 9001 باشد ؟ سازمانی که نظام مدیریت کیفیت ایزو 9001 را اجرا نموده است ، ممکن است محصول معیوب تولید نماید و حتی آن را به دست مشتری دهد . اما آن سازمان باید روشی برای تعیین علل ریشه ای ایجاد آن و جلوگیری از تکرار آن داشته باشد تا دیگر اتفاق نیفتد و منجر به رضایت مشتری شود . این کالا یا خدمات معیوب را در ایزو اصطلاحا (عدم انطباق) گویند .

این موضوع در مورد خانواده مصداق دارد به طوری که ممکن است هر کدام از اعضای خانواده فعالیتی را انجام دهند یا خدماتی را که حاصل خروجی فرآیند کاری آنها است ارایه نمایند که موجب نارضایتی خود یا سایر اعضای خانواده گردد .

در این صورت باید آن فعالیت را تحلیل نموده و راهکاری ارایه شود که دیگر تکرار نگردد و آن عدم انطباق رفع گردد . به این کار اقدام اصلاحی گویند . امانکته مهم تر آن است که کاری انجام دهیم که عدم انطباق به وجود نیاید ، به عبارت دیگر به صورت بالقوه باقی بماند و بالفعل نگردد . این کار را اقدام پیشگیرانه گویند .

متاسفانه اکثر اقدامات ما اصلاحی می باشد تا پیشگیرانه که موجب ضرر و زیان فراوان می گردد . اگثر هزینه هایی که خانواده ، جامعه و دولت صرف می نماید صرف اقدامات اصلاحی می شود و به اقدامات پیشگیرانه کمتر بها داده می شود . بیشتر مشکلاتی که در خانواده ها پیش می آید ناشی از عدم اجرای اقدامات پیشگیرانه است به طوری که اگر مشکلی قبل از ا جرای آن بررسی و مورد تحلیل قرار گیرد هرگز رخ نخواهد داد .

 

نتیجه

آنچه بیان شد تشریح برخی از الزامات استاندارد ISO 9001:2000 و کاربرد آن درخانواده است . بسیاری افراد هستند اما در محیط خانوادگی خود خیر بنابر این یکی از حلقه های گمشده موفقیت خانواده ، نظام مدیریت کیفیت درخانواده است که بدین منظور راهکارهای زیر توصیح می شود :

1- خانواده خود را به عنوان یک سازمان تلقی نمایید که اعضای خانواده مشتریان شما هستند

2- نیازهای مشتریان خود که همان اعضای خانواده هستند را درک نمایید .

3- با کمک اعضای خانواده اهدافی را برای خانواده و اعضای آن برگزینید و برنامه ای مکتوب که شامل فعالیت ، مسئولیت هر فرد و زمان اجرای آن باشد تهیه نمایید . این اهداف به صورت کوتاه مدت و بلند مدت باشد .

4- در جهت تامین منابع مالی لازم تلاش نمایید

5- بر اجرای فرآیندهای کاری توجه نمایید و مرتبا آنها را مورد پایش قرار دهید

6- بر اقدامات پیشگیرانه به جای اقدامات اصلاحی تمرکز نمایید .

 

 

 

استاندارد زندگی
انتشار : ۸ دی ۱۳۹۷

برچسب های مهم

جوشكاری تعمير و نگهداری در درياهای آزاد


جوشكاری تعمير و نگهداری در درياهای آزاد

 

حسین کهتری

 

 

امروزه كشف و توسعه ميادين نفت و گاز در اعماق آبهاي درياهاي آزاد، اهميت خاصي به جوشكاري و تعميرات سازه‌هاي مستقر در اين تأسيسات داده‌‌است. تعمير سازه‌ها و تجهيزاتي كه بر اثر خوردگي يا توفانهاي دريايي دچار خسارت شده‌اند، به روش جوشكاري زيرآبي خيس[i] انجام مي‌شود و به همين علت اين نوع جوشكاري به يك تكنولوژي مهم، قابل پيشرفت و ماندني تبديل شده‌است.

 

 

جوشكاري زيرآبي خيس يا U.W.W :

معمولاً روش جوشكاري U.W.W به روش جوشكاريOver Dry در زير آب ترجيح داده مي‌شود زيرا آماده‌سازي تجهيزات جهت جوشكاري به روش U.W.W در مناطقي كه فاقد امكانات كامل هستند سريعتر انجام مي‌گيرد. همچنين قيمت تمام شده تعميرات در اين روش بسيار ارزانتر از جوشكاري به روشOver Dry است. به طور مثال جهت تعويض و جوشكاري سازه بادبند افقي مدل K(K-Brace) در سكوي دريايي به روش Over Dry Welding چند ميليون دلار هزينه شده‌است در حاليكه نصب همين سازه با روش U.W.W داراي هزينه بسيار پاييني است. امروزه جوشكاري زير آب به روش U.W.W تا عمق 100 متري با موفقيت انجام شده‌است.

 

 

مشكلات جوشكاري زيرآبي خيس:

روش جوشكاري زيرآبي خيس در حال تبديل شدن به جانشيني مناسب براي روشهاي ديگر جوشكاري جهت جوشكاري تعميراتي تجهيزات خارج از ساحل[ii] مانند كشتيها و نيروگاههاي نصب شده در سكوهاي نفتي است.

مشكلاتي كه در جوشكاري زير آب به روش U.W.W وجود دارد ناشي از وجود اكسيژن و هيدروژن در منطقه جوشكاري شده‌است زيرا هنگام جوشكاري به اين روش در زير آب درجه حرارت ايجاد شده در منطقه قوس الكتريكي در حدود 10000 °k است كه باعث تجزيه آب به هيدروژن و اكسيژن مي‌شود. اين دو عنصر در درجه حرارت 2000 °c جذب حوضچه مذاب مي‌گردند. مقدار اكسيژن جذب شده حدود 1000 ppm و مقدار هيدروژن جذب شده حدود 100 ppm است در حاليكه طبق استاندارد حداكثر حد مجاز اين عناصر در جوشكاري اسكلت فلزي، 100 ppm براي اكسيژن و 5 ppm براي هيدروژن است. اين عناصر باعث ايجاد تخلخل[iii] در جوش و كاهش عناصر آلياژي در منطقه جوشكاري مي‌شوند. علاوه بر آن با قطع و وصل شدن متناوب قوس جوش، آب سرد اطراف بر روي منطقه جوشكاري پاشيده شده، باعث افزايش سختي جوش در منطقه HAZ مي‌گردد.

عوامل فوق با توجه به مقاومت مكانيكي سيم جوش مورد استفاده و آلياژ پايه مي‌توانند باعث ايجاد ترك هيدروژني در فلز پايه و منطقه جوش و همچنين افزايش سختي و كاهش انعطاف پذيري جوش گردند.

به‌ هر حال كيفيت جوشكاري به روش U.W.W طبق استاندارد ANSI/AWS 3.6 در كلاس B طبقه‌بندي مي‌شود در حاليكه روش جوشكاري زيرآبي در محيط خشك در كلاس A قرار دارد. اين امر باعث شده‌است براي سيستمهايي كه در اعماق زياد نياز به كيفيت جوش بالا وجود دارد، استفاده از روش جوشكاري زيرآبي خيس محدود گردد. زيرا با افزايش تخلخل و تركهاي ميكروسكپي حاصل از افزايش هيدروژن در جوش و منطقه HAZ و ناخالصيهاي ناشي از اكسيد شدن عناصر آلياژي، خواص مكانيكي جوش حاصله با افزايش عمق آب ضعيفتر مي‌شود. به همين دليل ادامه تحقيقات در رابطه با جوشكاري زيرآبي خيس ادامه دارد تا كيفيت اين جوش به كلاس A ارتقاء يافته، همانند روش جوشكاري زير آب در محيط خشك، در عمق زياد نيز قابل استفاده باشد.

 

 

تحقيقات روي روش U.W.W در مركز كلرادو:

مركز تحقيقات جوشكاري و اتصالات و پوشش در دانشكده معدن كلرادو، در دو دهه اخير پروژه تحقيقاتي گسترده‌اي را در رابطه با مسائل جوشكاري در زير آب به روش خيس انجام داده و تا كنون بعضي از مشكلات فوق را برطرف كرده و بعضاً به دلايل بروز مشكلات فوق دست يافته است.

 

 

پيشرفت در جوشكاري فولاد به روش زيرآبي خيس:

 

كاهش نفوذپذيري هيدروژن در فلز جوش:

در حين جوشكاري U.W.W قسمت عمده‌اي از هيدروژن توليد شده در حوضچه مذاب در فلز جوش حل شده، سپس به فلز پايه در منطقه HAZ نفوذ مي‌كند. اين فرضيه كاملاً تأييد شده‌است كه هيدروژن در ايجاد ترك در فلز جوش و فلز پايه عامل اصلي است. ترك هيدروژني براي فولادهايي كه سختي پذيري بالاتري دارند يا داراي كربن معادلي بيشتر از 4 درصد هستند حساستر است. بدين جهت الكترودهايي كه هيدروژن قابل حل كمتري توليد مي‌كنند براي جوشكاري اين نوع فولادها ترجيح داده مي‌شوند.

يك گزارش تحقيقاتي حاكي از آن است كه استفاده از الكترودهايي با روكش حاوي مواد اكسيد كننده مانند هماتيت[iv] به عنوان الكترود منفي در جريان مستقيم (DCEN)، باعث كاهش مقدار هيدروژن قابل نفوذ در جوشكاري زيرآبي خيس مي‌گردد.

همانگونه كه در منحني شكل 4 مشاهده مي‌شود وقتي مقدار هماتيت در روكش الكترود از 5% به 53% افزايش مي‌يابد، مقدار هيدروژن در 100گرم فلز جوش از 71 ميلي‌ليتر به 21 ميلي‌ليتر مي‌رسد. از طرفي در شرايط DCEP مقدار هيدروژن حل شده از 48 ميلي‌ليتر به 18 ميلي‌ليتر در 100 گرم فلز جوش مي‌رسد.دستيابي به مقدر 18 تا 20 ميلي‌ليتر هيدروژن در 100 گرم فلز حاصل از جوشكاري زيرآبي به روش خيس موفقيت بزرگي محسوب مي‌شود اگر چه اين موفقيت در آبهاي كم عمق بدست آمده است.

مكانيزم كاهش هيدروژن، بر اثر يك واكنش شيميايي انجام مي‌پذيرد يعني هيدروژن توليد شده توسط قوس الكتريكي حاصل از جوشكاري، با مولكول اكسيژن توليد شده از هماتيت موجود در روكش الكترود تركيب شده، مقدار هيدروژن كاهش مي‌يابد. آزمايشها نشان داده‌اند كه اگر مقدار هماتيت برابر53 درصد باشد، ساختار شبكه كريستالي سرباره جوش داراي تركيبي شيميايي به نام Fayalite با فرمول مي‌شود. شبكه يوني اين تركيب شيميايي موجود در سرباره، از نفوذ به حوضچه مذاب جلوگيري مي‌كند و باعث مي‌شود از توليد هيدروژن (كه بر اثر واكنش زير بين و آهن در منطقه قوس جوش در حين جوشكاري زيرآبي خيس ايجاد مي‌گردد) جلوگيري گردد.

ولي اگر مقدار هماتيت بيشتر يا كمتر از 53 درصد باشد سرباره بي‌شكلي[v] توليد مي‌گردد كه نمي‌تواند از نفوذ به داخل حوضچه مذاب جلوگيري كند (شكل 4 ).

 

اصلاح ساختار ميكروسكوپي جوش حاصل از روش U.W.W:

شبكه كريستالي جوش حاصل از الكترود روتيلي[vi] در اين روش داراي ساختاري شامل فريت مرزدانه‌اي[vii]، فريتهاي داراي فاز دوم همراستا و غيرهمراستا[viii] و مارتنزيت[ix] است. اين ساختار ميكروسكوپي باعث خواص مكانيكي بسيار نامناسب و ضعيفي مي‌شود. در شكل 5 ساختار ميكروسكپي حاصل از اين نوع جوشكاري قابل بررسي است.

محققان جهت بهبود ساختار ميكروسكپي اين روش و تبديل شبكه كريستالي آن به فريت سوزني[x]، به تركيب روكش الكترود روتيلي مقدار 10-20 ppm برن و 300 ppm تيتانيوم اضافه كردند. آزمايشها نشان دادند كه مقدار فريت سوزني به 90 درصد افزايش پيدا كرد (شكل6).

مكانيزم بهبود ساختار ميكروسكپي به روش بالا طبق تحقيقات انجام شده به شرح زير است: تيتانيوم داراي ميل تركيبي بيشتري با اكسيژن است در نتيجه حين جوشكاري، با اكسيژن تركيب شده، از اكسيد شدن عناصري مانند منگنز و سيليسيم كه مي‌توانند خواص مكانيكي جوش را بهبود دهند جلوگيري مي‌كند. همچنين برن در مرزهاي آستنيتي رسوب كرده، مانع تشكيل فازهاي تركيب اوليه[xi] (GBF) مي‌گردد.

با بهينه سازي تركيب فلز جوش از طريق اصلاح تركيبات روكش الكترود، محققان موفق شدند تا در ساختار ميكروسكوپي جوش حاصل از روش U.W.W به حدود 90 درصد ساختار فريت سوزني در عمق 30 متري آب و حدود 60 درصد از اين ساختار در عمق 90 متري دست يابند. با افزايش مقدار فريت سوزني، چقرمگي ضربه‌اي[xii] فلز جوش به نحو چشمگيري افزايش يافته است.

 

كاهش تخلخل جوش:

با افزايش عمق آب، مقدار تخلخل فلز جوش افزايش مي‌يابد بطوريكه در عمق 46 متري اين عيب به حدود 5 درصد و در عمق 91 متري به حدود 10 درصد مي‌رسد. وجود تخلخل در جوش يكي از عيوب مؤثر در كاهش خواص مكانيكي آن است.

دانشمندان سعي نمودند با افزودن عناصري مانند فرومنگنز، برن و تيتانيوم و مقدار كمي از فلزات خاكي نادر[xiii] (REM) به روكش الكترود روتيلي، اثر آنها را مورد بررسي قرار دهند. با اضافه نمودن فرو منگنز درصد تخلخل ايجاد شده در بهترين شرايط به حدود 5 درصد رسيده كه اين مقدار تخلخل طبق استاندارد AWS D3.6 در كلاسB در حد قابل قبول است. آزمايشها نشان داده‌اند كه افزايش كنترل شده برن و تيتانيوم باعث كاهش اندازه حفره ايجاد شده مي‌گردد ولي مقادير كم اين عناصر در پوشش روكش الكترود اثرات بهتري در كاهش درصد ايجاد تخلخل در فلز جوش دارد. همانگونه كه در شكل 7 مشاهده مي‌شود، با مقادير كم اين عناصر در روكش الكترود، تخلخل ايجاد شده در فلز جوش در اعماق 21 متري و 91 متري در محدوده 8/2 تا 6/6 درصد حجمي قرار دارند. اين امر نشاندهنده پيشرفت خوبي در كاهش تخلخل در روش جوشكاري زيرآبي خيس است.

تخلخل در روش جوشكاري زيرآبي خيس ممكن است به دلايل زير ايجاد گردد:

وجود هيدروژن ملوكولي

ايجاد منوكسيد كربن

ايجاد بخار آب در منطقه جوش

كاهش تخلخل ايجاد شده در جوش بر اثر اضافه نمودن فرومنگنز نشاندهنده نقش بخار آب و منوكسيد كربن در تشكيل حفره در جوش است. نتايج تحقيقات نيز مؤيد اين مطلب است كه عليرغم افزايش عناصر احيا كننده‌اي مانند تيتانيوم و عناصر REM در روكش الكترود، تخلخل ايجاد شده به علت وجود گاز هيدروژن در حوضچه مذاب كاهش نمي‌يابد.

 

محل ترجيحي قرار گرفتن تخلخل در فلز جوش :

محل به وجود آمدن حفره‌ها در فلز جوش در روش U.W.W، به نوع الكترود مصرفي بستگي دارد. محققان جوشكاريهاي انجام شده را در اعماق 50 متري و 100 متري با دو نوع الكترود E6013 و E7018 مقايسه نمودند. نتايج نشان مي‌دهند كه حدود 60 تا 90 درصد حفره‌هاي گازي در فلز جوش حاصل از الكترود E6013 نزديك سطح جوش تشكيل شده‌اند در حاليكه با الكترود E7018 اين مقدار حدود 41 تا 67 درصد است. همچنين مشاهده شد كه در جوشكاري چند پاسي با اين دو نوع الكترود، مقدار حفره گازي تشكيل شده با الكترود E6013 كمتر از مقدار حفره گازي تشكيل شده با الكترود E7018 است. علاوه بر آن، بررسيها نشان مي‌دهند كه اندازه حفره‌هاي گازي در ابتداي جوشكاري بزرگتر از حفره گازي تشكيل شده در انتهاي آن است. شكل 8 نشان مي‌دهد كه تخلخل از 8 درصد در ابتداي جوش به 4/2 درصد در انتهاي مسير كاهش مي‌يابد. دليل اين امر افزايش درجه حرارت الكترود در انتهاي جوشكاري است كه بر مدول و اندازه قطرات مذاب انتقال يافته از الكترود به حوضچه مذاب تأثير مي‌گذارد. تجربه نشان داده‌است كه مفتول الكترود بر اثر جوشكاري تا 65°C گرم مي‌شود. اين گرمايش باعث افزايش اندازه قطرات مذاب و در نتيجه محافظت بهتر عناصري مانند منگنز و سيليسيم در داخل اين قطرات مذاب مي‌شود. وجود اين گونه عناصر در حوضچه مذاب، همانطور كه قبلاً بحث شد، باعث كاهش تخلخل مي‌گردد.

 

افزايش نيكل و چقرمگي جوش فريتي در روش U.W.W :

همانگونه كه بحث گرديد، در روش جوشكاري زيرآّبي خيس تجزيه آب در محل قوس جوش منجر به توليد گاز اكسيژن مي‌شود. اين اكسيژن با عناصر آلياژي در داخل حوضچه مذاب واكنش نشان مي‌دهد. عناصر مختلف انرژي آزاد متفاوتي جهت اكسيد شدن دارند. بعضي از عناصر مانند آلومينيوم به دليل تغييرات بزرگتر انرژي آزاد هنگام اكسيد شدن، سريعترً با اكسيژن واكنش نشان مي‌دهند.

طبق دياگرام Ellingham-Richardson-Jeff، ميل تركيبي عناصر با اكسيژن به ترتيب زير است:

AL-Ti-Si-V-Mn-Cr-Fe-Ni

همانگونه كه ملاحظه مي‌شود، نيكل به علت انرژي آزاد اكسيد شدن بزرگتر، در حوضچه مذاب به آساني با اكسيژن تركيب نمي‌شود و در نتيجه هنگام جوشكاري درصد بازيافت نيكل از پوشش الكترود بسيار بالاست.

افزودن نيكل به تركيب روكش الكترود اكسيدي[xiv] به نحوي كه درصد نيكل در فلز جوش حدوداً 2 درصد افزايش پيدا كند، باعث مي‌شود كه چقرمگي ضربه‌اي فلز جوش حاصل از جوشكاري زيرآبي خيس در عمق 11 متري و در درجه حرارت صفر درجه سانتيگراد به 43j افزايش يابد . نيكل به دليل اصلاح دانه‌بندي شبكه كريستالي فولاد باعث بهبود چقرمگي فلز جوش مي‌گردد. در آزمايش ديگري كه با الكترود روتيلي انجام پذيرفت، افزودن 5/2 درصد نيكل به روكش الكترود، چقرمگي ضربه‌اي جوش حاصله را در صفر درجه سانتيگراد به 57j افزايش داد. در شكل شماره 9 مقايسه بين چقرمگي ضربه‌اي الكترود اكسيدي و الكترود روتيلي نشان داده شده‌است.

در شكل 10 سطح مقاومت شكست تست ضربه در -50°C براي دو نمونه از فلز جوش حاصل از جوشكاري زيرآبي مشاهده مي‌شود. در شكل 10A كه جوش 1/3 درصد نيكل دارد، سطح قطعه نشاندهنده شكست نرم[xv] است در حاليكه در شكل 10B كه جوش، نيكل كمتري دارد شكست از نوع ورقه‌اي[xvi] است و هر دو دقيقاً با مقدار انرژي جذب شده كه به ترتيب 11j و 57j هستند مطابقت دارند.

 

 

مراجع

1- Perez-Guerrero F. & Liu S., Maintenance and Repair Welding in the Open Sea, Welding Journal, Nov. 2005

 

[i]- under water wet welding

[ii] - offshore

[iii] - porosity

[iv] - hematite

[v] - amorphous

[vi] - rutile

[vii] - grain boundary ferrite (GBF)

[viii] - ferrite with aligned and non-aligned second phases(FS(A) & FS(NA))

[ix]- martensite (M)

[x] - acicular ferrite (AF)

[xi] - proeutectoid

[xii] - impact toughness

[xiii] - rareearth metal

[xiv] - oxidizing electrodes

[xv] - ductile

[xvi] - cleavage

جوشكاری تعمير و نگهداری در درياهای آزاد
انتشار : ۲ دی ۱۳۹۷

برچسب های مهم

بي انگيزگي كاركنان خود را متوقف كنيد !


بی انگيزگی كاركنان خود را متوقف كنيد !

 

سه هدف كليدي افراد دركار

 

براي آنكه علاقه و شيفتگي را كه كاركنان در ابتداي شروع كار خود دارند حفظ كنيم ، مديريت بايد سه هدفي را كه عده زيادي از كاركنان دركارخود در پي آن هستند ، بفهمد و سپس آنها را برآورده كند . اين اهداف عبارتند از :

- برابري : در مسائلي مثل دستمزد ، مزايا و امنيت شغلي با پرسنل به طور عادلانه و برابر رفتار شود .

- موفقيت : احساس افتخار كردن از شغل خود .

- همراهي ورفاقت : داشتن روابط خوب و پربار با همكاران .

 

براي نگهداري يك نيروي كار علاقه مند ، مديريت بايدتمام اين اهداف را تامين كند . در شركتهايي كه فقط يكي از اين اهداف تامين مي شود ، كاركنان يك سوم علاقه مندي كاركناني را دارند كه شركتهايشان تمام اين اهداف را بر آورده مي سازند . اين اهداف نمي توانند جايگزين يكديگر شوند . شناختن و درك كردن صحيح پرسنل نمي تواند جايگزين دستمزد خوب شود ، پول نمي تواند جايگزين حس افتخار و سربلندي از انجام يك كار شود و سربلندي به تنهايي هيچ تضميني ايجاد نمي كند .

 

آنچه مديران به تنهايي مي توانند انجام دهند

تامين اين سه هدف ، هم به سياستهاي يك سازمان بستگي دارد و هم به عملكرد روزمره مديران كه به صورت فردي انجام مي گيرد . اگر يك شركت مديريت با استعدادي داشته باشد (سعي كند كه خيلي خوب شركت را مديريت كند) ، يك مدير بد مي تواند اين مديريت خوب را در قسمت زير نظر خودش خراب كند. و برعكس ، مديران با هوش و همدل (با كاركنان) مي توانند با ايجاد علاقه و تعهد در زيرمجموعه خودشان ، برمقدار زيادي بي مديريتي يك شركت غلبه كنند . در حالي كه مديران به صورت فردي نمي توانند همه تصميمات رهبري ( مديران رده بالاي سازمان) را كنترل كنند ، با اين حال مي‌تو انند يك نفوذ عميق بر انگيزش كاركنان داشته باشند .

مهمترين مسئله در انگيزه دادن به پرسنل ، ايجاد حس امنيت براي آنهاست ، بدين معني كه آنها ترسي نداشته باشند از اينكه اگر عملكرد آنها عالي نباشد ، شغل آنها در خطر خواهد بود . كاركنان بايد حس كنند كه اخراج كردن آنها آخرين راه چاره است و تنها راه برخورد با مشكلات نيست .

اما ايجاد حس امنيت فقط آغاز كار است . اگر هر يك از 8 مرحله زير درست به كار برده شوند ، مي توانند نقش كليدي را در تامين اهداف كاركنان شما براي كسب موفقت ، برابري و همراهي بازي كنند و آنها را قادر سازند تا شور و شوقي را كه در زمان استخدام و شروع به كار داشتند ، حفظ كنند .

 

موفقيت :

1- يك هدف الهام بخش را القا كنيد . يك عامل مهم براي ايجاد اشتياق (علاقه) در كارمندان ، وجود يك هدف سازماني مشخص ، معتبر و الهام بخش است . در واقع براي كارمندان ، هدف انجام كار ، خيلي اهميت دارد . آنها بايد بدانند كه براي چه در اين شغل استخدام شده اند و هدف از انجام اين شغل چيست . بنابراين ، (دليلي براي بودن) يا (دليلي براي اين جا بودن) براي پرسنل ، فراتر از پول قرار خواهد گرفت .

هر مديري بايد قادر باشد تاخيلي سريع يك هدف قدرتمند را براي واحد خودش بيان كند . به مثال زير در مورد هدف يك شركت توجه كنيد . در اين مثال يك گروه سه نفره كه در يك موسسه بيمه كار
مي كنند ، هدف از كار خود را اين چنين توضيح مي دهند :

(كار بيمه‌ها در ارتباط با مردم است . كار بيمه اين نيست كه مثلاً شما فرم هاي بيمه را چگونه پركرده ايد يا اينكه چك ها را چگونه نوشته ايد . بيمه يعني اينكه وقتي مردم بيمار هستند ، چگونه مورد مراقبت قرار مي گيرند ، يا وقتي مشكلي دارند چگونه به آنهاكمك مي شود .)

اين توضيح بسيار موثر است ، زيرا در شركت كوچكي تهيه شده است كه تحت نظر يك هيئت رئيسه پرقدرت و سخنران (سخنور) قرار ندارد و شركتي است كه معمولاً با قوانين و مقررات اداري (بوروكراتيك) شناخته مي شود . كساني كه اين توضيح را ارائه كرده اند واقعاً درك و احساس درستي از كار خود داشته اند ، زيرا كه تمركز آنها بر نكته صحيحي است ، چون بر نتيجه كار (مردم) تاكيد دارند ، تا بر وسايل و ابزارهاي انجام كار (پر كردن فرم هاي بيمه).

شرح شغل ، ابزار قدرتمندي است . اما به همين اندازه هم مهم است كه مدير بتواند موضوع را براي زيردستان شرح دهد و قادر باشد تا براي بيان دليل انجام وظيفه ، با آنها ارتباط برقرار كند .

 

2- كاركنان را درك كنيد . مديران بايد اطمينان حاصل كنند كه تمام همكاريهاي يك كارمند ، چه بزرگ چه كوچك ، مورد توجه قرارگرفته است . شعار بسياري از مديران اين است كه (چرا بايد براي انجام كاري از كسي تشكر كنم كه او براي آن كار دستمزد مي گيرد؟) كارمندان اين نكته را بسيار بازگو
مي كنند چقدر به قدرداني اهميت مي دهند . كاركنان همچنين اعلام مي كنندكه چقدر ناراحت هستند زماني كه مديران وقتي را اختصاص نمي دهند تا به خاطر انجام صحيح يك كار از آنها تشكر كند ، اما خيلي سريع آنها را به خطر اشتباهات نكوهش مي كنند .

درك موفقيتهاي فرد توسط ديگران ، يكي از نيازهاي اساسي انسان است . توجه و درك كردن كاركنان ، فضايل و كمالات آنها را افزايش مي دهد ، ياري كردن باعث مي شود كه اين كمالات بيشتر شود .

دستي بر شانه فرد زدن ، گفتن جمله (خوب بود) ، غذا خوردن با كارمند ، اشاره كردن به كار خوب پرسنل نزد مقامات بالا ، مقداري انعطاف پذيري در زمان بندي برنامه ها ، يك روز مرخصي يا حقوق تشويقي يا حتي يك پيغام تشكر روي ميز ، اندكي از صدها راهي است كه مديران به وسيله آن
مي توانند قدرداني خود را از يك كارخوب نشان دهند . چنين روشهايي بسيار موثر هستند ، اگر كه
بي ريا باشند ، با دقت انجام شوند و به وسيله دستمزد منصفانه و قابل رقابت تقويت شوند و همچنين جايگزيني براي آنها مطرح نشود . روشهاي ديگر به جاي آن اعمال نشود .

 

3- براي كاركنان خود يك تسريع كننده باشيد . تركيب كردن مدل فرمان دادن و كنترل كردن ، يك راه مطئمن براي كاهش بي انگيزگي است . درعوض ، نقش كليدي خود را به عنوان تسريع كننده كاركنان تعريف كنيد : اين شغل شماست كه انجام كارهاي آنها را تسهيل كنيد . گزارهاي شما ، در اين منظر ، (مشتريان) (طرف مقابل) شما هستند (بايد كارشان را راه بياندازيد) . نقش شما به عنوان يك تسريع كننده شامل يك سري فعاليت هاست : براي واحدهاي ديگر و سطوح مديريتي ، نقش يك محور را ايفا كنيد . براي آنكه علايقشان را بيان كنند ، افراد را متقاعد كنيد كه شما آنچه كه آنها براي موفق شدن نياز دارند را در اختيارشان مي گذاريد .

آيا شما مي دانيد كه چه چيزي براي كاركنان شما درانجام كارهايشان بيشترين اهميت را دارد ؟ از آنها سوال كنيد ! نشستهاي ناهار و گفتگوهاي دوستانه با كاركنان براي اين كار خيلي موثر است . اگر به هر دليلي نمي توانيد خيلي سريع به يك نياز يا درخواست بخصوص رسيدگي كنيد ، خيلي صريح باشيد و اجازه دهيد تا كاركنان شما بدانند كه شما چگونه براي حل مسائل آنها عمل مي كنيد . (آنها را در جريان كار قرار دهيد) اين يك راه عالي براي ايجاد اعتماد است .

 

4- كاركنان خود را براي بهسازي هدايت كنيد . يك دليل عمده كه بسياري از مديران به زيردستان در بهبود عملكرد آنها كمك نمي كنند ، اين است كه آنها نمي دانند چگونه بدون رنجاندن يا دلسرد كردن پرسنل اين كار را انجام دهند . برخي از اصول اساسي زير اين مشكل را برطرف مي كند .

كاركناني كه عملكرد كلي آنها رضايت بخش است ، بايد از اين موضوع با خبر بشوند . اگر كاركنان بدانند كه مديريت به طور كلي از كار آنها خشنود است و حتي درحال كمك كردن به آنهاست ، براي بهتر انجام دادن كار ، پذيرفتن بازخورد در جهت بهبود و ارتقاي آن عمل خواهند كرد .

محدوديتهايي كه فاصله (دوري از كاركنان) ايجاد مي كند ، مانع مي شوند از اينكه شخصي بازخورد معني داري را به طور كامل دريافت كند ، بارخوردي كه در آن شناخت يك جزء مركزي است ، اما اين نكات كليدي بايد احساس هر طرح بازخوردي باشد :

 

  • بازخورد عملكرد همان ارزش يابي سالانه نيست . بازخورد عملكرد واقعي را اگر امكان دارد زماني كه كار تمام شده باشد بگيريد . ارزش يابيهاي سالانه رسمي را براي جمع بندي سال به كار ببريد ، كارمند را با اشتباهات گذشته اش تحت فشار نگذاريد .
  • اين را تشخيص دهيد كه كارمندان مي خواهند بدانندكه چه موقع كم كاري كرده اند . از اينكه كاركنان يك انتقاد شايسته را دريافت كنند ، نترسيد . كاركنان شما نياز دارند بدانند كه چه موقع خوب عمل نكره اند . در همان زمان ، بازخورد مثبت دادن را هم فراموش نكنيد . هدف نهايي شما
    اين است كه در نهايت تيمي را تشكيل دهيد كه مستوجب تقدير باشد .
  • توضيحاتي كه درمورد بهبودهاي صورت گرفته ارائه مي شود ، بايد مشخص ، واقعي و غير احساسي و مستقيماً معطوف به عملكرد كاركنان باشندتا اينكه معطوف به خصوصيات شخصي آنها . از تذكرات ارزيابي كننده كلي (مثل : آن كار بي ارزش است) يا توضيحاتي درمورد انگيزه ها يا خصوصيات شخصي كاركنان (مثل : شما بي دقت بوده ايد) خودداري كنيد . درعوض يك سري جزئيات مشخص و واقعي (قابل لمس) را در مورد آنچه شما حس مي كنيد كه حتماً بهبود يافته است و چگونگي اين بهبود ، تهيه كنيد .
  • بازخورد را در ارتباط با وظيفه پرسنل قرار دهيد . اجازه ندهيد كه توضيح شما به چيزي كه با وظايف و اختيارات آنها ارتباطي ندارد ، مربوط شود .
  • به عقايد و نظرات كاركنان در مورد مشكلات انجام كار ، گوش كنيد . تجربيات و مشاهدات كاركنان براي مشخص كردن اينكه چگونه مسائل مربوط به عملكرد ميتواند بهتر مورد توجه قرارگيرد ، مفيد هستند ، از جمله اينكه چگونه شما (مدير) مي توانيد بيشتر مفيد باشيد .
  • همواره به ياد داشته باشيدكه شما به چه دليل بازخورد مي دهيد . شما مي خواهيد عملكرد را بهبود ببخشيد نه اينكه برتري خود را بر كارمندان ثابت كنيد . بنابرداين واقعگرا باشيد و بدون اينكه كار غيرممكني را بخواهيد ، بر آنچه واقعاً شدني است ، متمركز شويد .
  • در مورد چيزي كه اطلاعاتي از آن نداريد ، پيشنهاد ندهيد . از كسي كه موقعيت را مي شناسد براي نظر افكندن به آن موضوع كمك بگيريد .

 

برابري

 

5- رابطه خوبي با كاركنان داشته باشيد . يكي از بي حاصلترين قواعد در سازمانها ، توزيع اطلاعات بر مبناي اصل (لزوم دانستن) است . (پرسنل فقط آنچه را لازم است ، بايد بدانند) اين قاعده معمولاً روشي غير ضروري و مخرب در جهت محدود كردن جريان اطلاعات در يك سازمان است .

محروم كردن كاركنان از اطلاعات به خاطر نبود يك رابطه مناسب با مديريت ، يكي از مهمترين يافته هاي منفي است كه ما در اظهار نظرهاي كاركنان مشاهده كرديم . آنچه كاركنان نياز دارند تا كارشان را انجام دهند و آنچه به آنها احساس احترام و حس مشاركت مي دهد ، امر مي كند كه مديران بايد محدوديتهاي خيلي كمي در جريان اطلاعات قرار دهند . چيزي را از كاركنان مخفي نگه نداريد ، مگر آن موارد ناچيزي را كه واقعاً محرمانه هستند .

يك ارتباط خوب نيازمند آن است كه مديران با آنچه كه پرسنل مي خواهند و نياز دارند كه بدانند ، خود را هماهنگ كنند . بهترين راه براي اين كار سوال كردن از خود پرسنل است اغلب مديران بايد خودشان را به ارتباط برقرار كردن منظم عادت دهند . اين موضوع يك غريزه طبيعي نيست . شما بايد ملاقاتهاي منظمي را با كارمندان تنظيم كنيد ، ملاقاتهايي كه هدفي به جز ارتباط دو طرفه ندارند . ملاقات با مديريت بايد طرح خاصي داشته باشد ، براي آنكه نتايج ملاقات را به پرسنل انتقال دهد و واقعيت را به آنها بگويد . بسياري از كاركنان در مورد انگيزه هاي مديريت خيلي مشكوك هستند و چيزهايي
براي خود تصور مي كنند . در ارتباط برقرار كردن با پرسنل به طور منظم بازخورد بگيريد .
(نتيجه كار را بررسي كنيد) يكي از بزرگترين مشكلات ارتباط برقرار كردن اين است كه تصور كنيد كه يك پيام درك شده است . اگر پيگيري كنيد اغلب متوجه مي شويد كه پيامها غير واضح اند يا اينكه مخاطب آنها را نفهميده است .

شركتها و مديراني كه اين گونه با كارمندان خود ارتباط برقرار مي كنند ، در روحيه كاركنان تاثير زيادي مي گذارند . روابط باز و كامل (با كاركنان) نه تنها آنها را در انجام كارهايشان كمك مي كند ، بلكه نشان از احترام گذارندن به آنهاست .

 

6- عملكرد ضعيف را تشخيص بدهيد . حتماً به 5 درصد از كاركنان خود كه نمي خواهند كار كنند ، توجه و آنها را شناسايي كنيد . بيشتر افراد مي خواهند كار كنند و از كار كردن افتخار مي كنند . اما كاركناني وجود دارند كه به كاركردن حساسيت دارند . آنها هر كاري مي كنند تا از زيركار فرار كنند . آنها
بي انگيزه هستند و يك روش انضباطي – مثل انفصال از كار – تنها راهي است كه مي تو ان آنها را
از طريق آن اداره كرد . اين كار روحيه و كارايي بقيه اعضاي تيم را افزايش مي دهد ، زيرا آنها مي بينند كه يكي از موانع كارايي آنها برداشته شده است .

 

همراهي و رفاقت

7- كار جمعي (تيمي) را رواج دهيد . اغلب فعاليتها براي آنكه به طور موثر انجام گيرند ، به يك كار گروهي نياز دارند . تحقيق نشان مي دهد كه كيفيت يك كار گروهي در زمينه هايي مثل حل مسئله معمولاً بيشتر از كار فردي است . به علاوه بيشتر كاركنان وقتي به صورت جمعي كار كنند ، انگيزه بيشتري پيدا مي كنند .

هر زمان كه امكان دارد مديران بايد كاركنان را به تيم هاي خود مختار تقسيم كنند ، تيم هايي كه بر مسائلي مثل كنترل كيفيت ، زمان بندي و بسياري از روشهاي انجام كار كنترل دارند . چنين تيم هايي به مديريت كمتري نيازمند هستند و طبيعتاً به كم شدن صحيح سطوح مديريتي و كاهش هزينه ها منجر مي شوند .

در ايجاد تيم ها ، همانطور كه بايد بين افراد رفاقت وجود داشته باشد ، بايد صلاحيتهاي افراد نيز درنظر گرفته شود . يك مدير بايد با دقت ارزيابي كند كه چه كسي با چه كسي بهتر كار مي كند . اين موضوع براي ايجاد فرصت در جهت تنوع و مبادله در يادگيري عقايد ، روشها و رويكردها در ميان كاركنان مهم است . با تيم جديد در مورد وظايفشان و چگونگي عملكردشان و انتظارات شما از محصول كارشان شفاف باشيد .

 

توجه به هر سه عامل

8- گوش كنيد و درگير شويد . كاركنان يك منبع غني اطلاعات هستند ، در اين مورد كه چگونه بايد يك شغل را بهتر انجام داد . اين اصل درمورد همه انواع كاركناني از ساعتي تا رسمي كاربرد دارد . مديراني كه با يك روش و شيوه مشاركتي كار مي كنند ، نتايج بزرگي را در ارتباط با كيفيت و بهره وري به دست مي آورند .

مديران مشاركتي به طور مداوم علاقه مندي خود را به عقايد و تصورات كاركنان آشكار مي كنند . آنها صبر نمي كنند تا اينكه پيشنهادها به وسيله روابط رسمي يا نظام پيشنهادها جامه عمل به خود بگيرد . آنها به دنبال فرصتي مي گردند تا گفتگوي مستقيمي با افراد و گروهها داشته باشند ، در مورد اينكه براي اصلاح و بهتر كردن اثربخشي چه مي توان كرد . آنها جو و فضايي را ايجاد مي كنند كه در آن گذشته به اندازه كافي خوب نيست (همواره نياز به تغيير و اصلاح وجود دارد) و كاركنان را براي نوآوريهايشان شناسايي مي كنند .

مديران مشاركتي فقط يك بار حدود وظايف را تعريف مي كنند و بعد به كاركنان آزادي عمل مي دهند براي آنكه با توجه به دانش و تجربه شان و متناسب با خودشان عمل كنند . در واقع ممكن است روش ايجاد انگيزه قدرتمندي از آزاد گذاشتن افراد شايسته براي انجام مشاغلشان آن گونه كه آنها مناسب مي دانند ، وجود نداشته باشد .

 

چگونه مديريت كاركنان را بي انگيزه مي‌كند

 

راههاي مختلفي وجود دارد كه مديريت ندانسته كاركنان را بي انگيزه مي كند و علاقه و شيفتگي آنها را كم مي كند ، اگر كاملاً خراب نكند . بسياري از شركتها با پرسنل همانند يك وسيله قابل خريد و فروش رفتار مي كنند . در اولين مشكلي كه در تجارت ظهور مي كند ، كاركنان و پرسنل كه معمولاً به عنوان بزرگترين دارايي سازمان از آنها ياد مي شود ، قابل خرج كردن مي شوند . (سازمانها با مديريت غلط خود ، به انگيزه كاركنان آسيب مي زنند و نيروهاي انساني را از دست مي دهند )

پرسنل به طور معمول دستمزد يا شناخت و توجه نامناسبي را دريافت مي كنند . در حدود نيمي از پرسنل در تحقيق ما مي گويند كه اعتبار (مزايا) كمي دريافت مي كنند يا اينكه هيچ اعتباري نمي گيرند و تقريبا دو سوم مي گويند كه مديريت بيشتر مايل است كه به خاطر عملكرد ضعيف از آنها انتقاد كند ، تا اينكه به خاطر كار خوبشان از آنها تعريف كند .

مديريت به طور غيرعمدي كاركردن را براي پرسنل دشوار مي كند . سطوح بيش از حد براي تاييد يك موضوع ، كاغذ بازي بي پايان ، آموزش ناكافي ، كوتاهي در ارتباط برقرار كردن ، اقتدار كم و كمبود يك ديد يا تصور معتبر و قابل قبول ، همه و همه به عاجز كردن پرسنل دامن مي زند .

بي انگيزگي كاركنان خود را متوقف كنيد !
انتشار : ۱۸ آذر ۱۳۹۷

برچسب های مهم

روشهایی برای مفید خواندن !


روشهایی برای مفید خواندن !!

 

مفید خواندن یعنی طوری بخوانید که پیام نویسنده را بدون صرف زمان زیاد، درک کنید. همچنین مفید خواندن، نوعی خواندن است که به شما کمک می کند با استناد به متون و موارد مرتبط بدون زحمت زیاد چیزی را که به دنبالش هستید درک کنید. زمانی که مقاله ای را می خوانید یا کلا منظورتان از خواندن درک عمومی مطلب است دقت کنید که یادداشت برداری از مطالبی که می خوانید رابطه مستقیمی با کیفیت درک مطلب دارد.

آیا تابحال اتفاق افتاده که متنی رو بخونید و بعدش متوجه بشید که اصلا منظور نویسنده رو درک نکردید؟

آیا تابحال شده که یه کوه از کتاب رو برای نوشتن یک مقاله بخونید ولی نهایتا نتونید به چیزی که دنبالش بودید برسید؟

اگر هریک از موارد بالا را تجربه کرده اید، نشانگر این است که شما بصورت مفید متن رو نخوندید. مفید خواندن با تعیین یک استراتژی متناسب با نوع متنی که می خوانید شروع می شود. در تعیین این استراتژی هدف از خواندن و طبیعت نوشته خود کمک شایانی محسوب می شوند. اهداف یک مطالعه و کتاب خواندن می تواند شامل یکی از موارد زیر باشد.

جمع آوری اطلاعات برای نوشتن یک مقاله


یادگیری یک موضوع یا درک یک تئوری


آماده شدن برای یک امتحان


در هریک از موارد فوق، طبیعت کتابی که می خواهید بخوانید به شما کمک خواهد کرد که چطور بخوانید، استراتژی که برای خواندن یک کتاب درسی لازم است، با استراتژی لازم برای خواندن یک رمان متفاوت است. لذا در زیر من استراتژی های لازم برای خواندن دو نوع نوشته را ارائه می کنم. امیدوارم مفید واقع شوند.

 

راهکارهای (استراتژی های) مطالعه متون آموزشی (آکادمیک):


ساختار و شیوه نگارش متون آموزشی معمولا بصورت رسمی و قانونمند می باشد. ابن متون می تونند شامل کتب معمولی یا جزوات اساتید باشند. برای درک یک مطلب از متون و نوشته های آکادمیک شما باید با استراتژی های مفید مطالعه این نوع متون آشنا باشید. این استراتژی ها می توانند شامل موارد زیر باشند:


1- خواندن بخش مقدمه کتاب و پیدا کردن نقطه تز (Thesis Point) و بررسی فهرست مطالب
2- بررسی دقیق جملات موضوعی (TopicSentences). جملاتی که معمولا دیدگاه کلی از نوع مطالب موجود در یک پاراگراف را ارائه می دهند.
حالا اینهایی که در بالا اشاره شد یعنی چه؟


نقطه تز:

بخش مقدمه، جهت ارائه یک دیدگاه کلی از علت پدید آمدن کتاب ارائه می دهد. معمولا به عنوان نتیجه گیری این مقدمه و در پاراگرف آخر این بخش نقطه ای به نام نقطه تز (Thesis Point) وجود دارد. در این نقطه نویسنده مستقیما هدفش از نوشتن این کتاب را بیان می کند، پس با مطالعه دقیق این مقدمه می توانید چهارچوب کلی از علت پیدایش کتاب را در ذهن خود تداعی کنید.

جمله موضوعی:

بعد از اینکه چهارچوب در ذهن شما نقش بست، باید تصویر داخل آن نیز در ذهن شما مجسم شود، پس شما باید شروع به خواندن کنید و ببینید که نویسنده چطور از ایده خود دفاع می کند.

جملات موضوعی یا همان Topic Sentence ها نقش مهم و کلیدی را در نقش بستن این تصویر ایفا می کنند، از آنجایی که این جملات موضوعی طبق استاندارد همیشه در ابتدای پاراگراف ظاهر می شوند و موضوع کلی پاراگراف را در اختیار شما قرار می دهند. دقت کنید که جملات موضوعی همواره نظریه ای یا موضوعی را بیان می کنند که جملات دیگر پاراگراف یا آن را اثبات می کنند یا اطلاعات بیشتری راجع به آن در اختیار ما قرار می دهند. این جملات علاوه بر اینکه در ابتدای جمله ظاهر می شوند، امکان دارد بعضی وقت ها هم در انتهای جمله یا در اواسط آن ظاهر شود.


راهکار های مطالعه کتب معمولی:

زمانی که یک کتاب معمولی و استاندارد مثل یک کتاب “پرستاری” مطالعه می کنید، با توجه به ساختار کلی کتاب می توانید از اطلاعات آن استفاده کنید. ساختارهای متفاوتی شامل:


تقسیم بندی کتاب به فصول مختلف
تقسیم بندی کتاب به بخش های مختلف
تقسیم بندی بخش های مختلف به زیر بخش های دیگر

یکی از بهترین روشها برای استخراج مفاهیم و مطالب از زیر بخش ها استفاده از جملات موضوعی می باشد. دقت کنید که اولین پاراگراف هر زیر بخش یک پاراگراف موضوعی بشمار می آید و ایده های کلی و عمومی آن زیر بخش را مطرح می کند. همچنین پاراگراف آخر پاراگراف نتیجه گیری بحساب می آید که می تواند شما را در دسته بندی اطلاعات کمک کند. پاراگراف های میانی یا مثال یا ایده های حمایت کننده از پاراگراف اول می باشند.
در صورت وجود هرگونه اطلاعات دیگر دوباره بروز می کنم.
شما از چه استراتژی هایی استفاده می کنید؟

انتشار : ۱۸ آذر ۱۳۹۷

برچسب های مهم

کتاب راهنمای تنظیم مبایعه نامه املاک و مستغلات اثر محمدرضا فولادی


کتاب راهنمای تنظیم مبایعه نامه املاک و مستغلات اثر محمدرضا فولادی

لینک فروشگاه

کتاب راهنمای تنظیم مبایعه نامه املاک و مستغلات اثر محمدرضا فولادی
انتشار : ۱۱ آذر ۱۳۹۷

فروشگاه محصولات لپ تاپ اپل


فروشگاه محصولات لپ تاپ اپل

 

لینک فروشگاه

فروشگاه محصولات لپ تاپ اپل
انتشار : ۱۱ آذر ۱۳۹۷

تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به "موضوعات علمی ، فنی مهندسی و بازرسی و دانلود کتاب و جزوه" می باشد

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما