• عنوان اسلاید
  • عنوان اسلاید
  • عنوان اسلاید

مشكلات و معضلات شركتهای بازرسی فنی در انجام تعهدات قراردادی خود در بخش ساخت


مشكلات و معضلات شركتهای بازرسی فنی در انجام تعهدات قراردادی خود در بخش ساخت

 

 حسین کهتری

 

هنگامي كه ديگ بخار براي اولين بار طراحي و ساخته شد نطفة يك انقلاب صنعتي در جهان بسته شد. استفاده از بخار آب جهت توليد انرژي پايه گذار بسياري از پيشرفت هاي بعدي بشر گرديد . اما در همان سال انفجارهاي متعدد ديگهاي بخار كه عمدتاً از ناحيه جوشكاري شده بودند، تلفات جاني و مالي بسياري را متوجه صاحبان صنايع كرد و آنها را به فكر فرو برد كه چگونه باعث افزايش كيفيت و ايمني در محصولات خود شوند ، اين چنين بود كه رشتة بازرسي جوش بعنوان يك تخصص مستقل و مهم پايه گذاري شد كه تاكنون يار و ياور مهندسان و طراحان در صنايع مختلف بوده است.

انجام كار با كيفيت بالا همواره در صنايع مختلف آرزوي كليه افراد مرتبط با كار در رده هاي سازماني مختلف بوده است. با نگاهي دقيق تر به اين مسئله خواهيم يافت كه كنترل كيفيت چه دستاوردهاي مثبتي را به همراه خواهد داشت مواردي از قبيل:

1- توليد محصول با كيفيت بالا و در نتيجه قيمت بالاتر و بازار فروش بهتر.

2- طولاني شدن زمان بهره برداري پيوسته و كم شدن زمان تعميرات اساسي.

3- افزايش عمر مفيد دستگاهها و سيستم ها و كاهش هزينه هاي تعميرات.

4- افزايش ايمني تجهيزات و سيستم ها و كاهش تلفات جاني و مالي كه در نتيجه باعث آرامش كارگران خواهد شد.

5- كم شدن مشكلات اجرائي در بخش هاي پيش راه اندازي و راه اندازي و در نتيجه بهره برداري سريع.

6- افزايش راندمان توليد و صرفه جوئي در انرژي – افزايش بهره وري.

7- درج تاريخچه و سوابق ساخت ونصب در هر سيستم كه موجب سهولت در زمينه هاي، طرح توسعه، بهينه سازي و افزايش ظرفيت و .... در آينده كارخانه خواهدشد.

و بسياري ديگر از اين موارد از محاسن كنترل كيفيت مناسب و به موقع در زمان ساخت ونصب يك كارخانه مي باشند. به همين دليل است كه در جهان صنعتي امروز سازمان هاي بازرسي فني جايگاه ويژه اي در صنايع مهم و زيربنائي يك كشور ايفا مي كنند. اما متاسفانه در كشور ما كد و استانداردهاي جهاني فقط در مدارك پروژه معرفي شده اند و طي مراحل كار اجرائي دچار كم توجهي و برداشتهاي سليقه اي مي گردند.

 

دلايل عمده بروز چنين مشكلي بشرح ذيل مي باشند:

1- مشكلات اقتصادي پيمانكاران اجرائي بدليل كم بودن رقم قراردادها.

2- ضعف علمي و فني پيمانكاران اجرائي.

3- دستورات ناصحيح از طرف كارفرما يا نظارت جهت تسريع در كار به هر قيمتي.

4- كم تجربگي و سهل انگاري و ضعف علمي بازرس.

5- عدم اطلاع كافي و كمبود تجربه در برخي كارفرمايان

و ...

از اينرو لازم است مشكلات و معضلات شركت هاي بازرسي فني در قراردادهاي متعقده در بخش هاي ساخت ونصب كه درعمل به تعهدات سازماني و قفه و خلل ايجاد مي كند را مورد ارزيابي قرارداد.

 

مشكلات بازرس بخش ساخت

معمولاً در اجراي يك پروژه بخشي از تجهيزات و سازه ها درخارج از محل اصلي كارخانه و بوسيلة پيمانكاران متخصص اين قبيل كارها ساخته مي شوند كه اين پيمانكاران ممكن است يك گروه اجرائي كوچك جهت ساخت چند قطعة سازه فلزي بوده ويا شركت دولتي بزرگ جهت ساخت راكتور، توربين ، مبدل و ... باشد.

كارفرما جهت كنترل اينگونه كارها معمولاً حداقل نفرات بازرسي فني را با محدوديت زماني در كاركرد روزانه در محل مستقر مي نمايد در بسياري از موارد از اين نفرات علاوه بر مسئوليت هاي بازرسي پي گيري موارد مهندسي، بازرگاني، كالا و .... را نيز در خواست مي كند موارد مشروحه ذيل عمده مشكلاتي هستند كه يك بازرس ساخت با آنها مواجه مي شود:

 

1- چارت سازماني محدود كه باعث بروز مشكلاتي از قبيل موارد ذيل خواهد شد.

1-1- تايم كاري پرسنل ساخت معمولاً شبانه روزي بوده و يا حداقل 2 شيفت كاري مي باشد و بدليل محدوديت هاي چارت، بازرسي فني عملاً در زمان اجراي بخش زيادي از كار در محل كارگاه حضور نخواهد داشت، تجربه نشان داده است بخش عمده تخلفات پيمانكاران در همين زمان صورت مي پذيرد.

1-2- در زمان مرخصي پرسنل بازرسي فني معمولاً فرد جايگزين مشغول نمي شود و يا در صورت اشتغال فرد جايگزين شده ، وقفه اي در روند كنترل كيفي پيش خواهد آمد.

1-3- با توجه به محدوديت تعداد نفرات بازرسي فني در بخش ساخت و گستردگي و تنوع كار افرادي كه تخصص لازم در كليه موارد بازرسي فني مانند شناخت متريال، كنترل مونتاژ، كنترل جوشكاري، رنگ و سندبلاست، عايقهاي حرارتي، تفسير نتايج NDT ، كنترل اسناد فني و نقشه خواني، تسلط به كار با نرم افزارهاي كامپيوتري و ... را يكجا داشته باشد كمتر در صنعت وجود دارد. لازم به ذكر است علاوه بر موارد ذكر شده انجام موارد مالي و مالي و اداري شركت مطبوع نيز بعضاً به عهدة بازرس مقيم مي باشد.

پيگيري موارد در كارگاه هاي بزرگ زمان بسيار زيادي را هدر مي دهد بطوريكه معمولاً اقدام پيشگيرانه به نتيجه نمي رسد زيرا سازمان هاي QC ، دفتر فني و مهندسي، امور كالا و... فقط تابع دستور سرپرست مستقيم خود مي باشند و جهت رفع يك شكل كوچك مي بايست از طريق مديريت پروژه پيمانكار اقدام نمود كه با توجه به كثرت كار در اين بخش ها معمولاً چندين روز صرف حل يك مشكل خواهد شد.

 

2- Quality plan ارائه شده از طرف كارفرما جهت مشخص شدن شرح وظايف سازماني بازرس مقيم و تنظيم ايستگاه هاي بازرسي در حين انجام كار معمولاً داراي اشكالات فراوان مي باشد و حجم وظايف تعريف شده يا با قرارداد منعقده در تناقص مي باشد و يا تعداد نفرات جهت انجام وظايف كافي نمي باشد.

 

3- معمولاً شركت هاي سازنده از شركتهاي نصاب جدا مي باشند و چنانچه براساس موارد ذكر شده اشكالي در كارساخت باقي مانده باشد كه از چشم بازرس بدور بوده است و در هنگام نصب جهت انجام تعميرات ، هزينة انجام كار اضافه كه توسط كارفرما پرداخت مي شود هميشه موجب دعاوي حقوقي با شركت بازرسي فني بوده است و اين مسئله برنحوة عملكرد بازرس مقيم تاثير نامطلوب گذاشته و باعث كندي روند كنترل كار مي گردد.

 

4- صلاحيت افراد مرتبط كار در بخش ساخت در كارگاه هاي سازنده در بخشهاي QC ، دفتر فني و ... به سختي قابل كنترل مي باشد و جداكردن افراد فاقد صلاحيت فني از پيكرة شركت هاي سازنده عملاً غيرممكن مي باشد.

 

5- آخرين نسخه نقشه ها و مدارك فني كه به تائيد بخش طراحي كارفرما رسيده باشد. بعضاً به موقع و دست نماينده بازرسي فني نمي رسد كه در اين صورت عمليات ساخت مطابق بازنگری هاي قبلي انجام مي گردد و اصلاح مجدد آن، زمان بر و هزينه بر مي باشد و چنانچه ارسال و تحويل نقشه ها و مدارك فني ثبت نشده باشند موجب دعوي حقوقي با شركت بازرسي فني خواهند گرديد.

 

6- در پاره اي موارد بدليل تسريع در كار و يا موارد مالي، توافقاتي بين مديران ارشد كارفرما و پيمانكار انجام مي گيرد كه معمولاً مكتوب نمي باشد و بازرس مقيم نيز از آنها بي اطلاع مي باشد كه موجب بروز مشكلات فراواني براي بازرسي فني خواهد گرديد.

 

درخاتمه و به جهت كاستن از اين مشكلات پيشنهاد مي گردد كه مديران سازمان هاي بازرسي فني در زمان عقد قرارداد و به موارد ذيل توجه كافي داشته باشند تا از بروز بخش عمده اي از اين موارد جلوگيري گردد.

1- امكانات رفاهي و سازماني مناسب جهت بازرس در نظر گرفته شود.

2- افزايش نفرات بازرسي فني در چارت سازماني پيشنهادي مطابق با ححم كار.

3- كنترل دقيق Q.C.P قبل از ارائه چارت سازماني و تطابق آن با قرارداد و مشخص كردن Hold Point ها در موارد لازم

و بازرسين شاغل در اين بخش نيز مي بايست :

 

1- مكاتبات مستندو به موقع داشته باشند.

2- كار اجرايي را مطابق با Q.C.P كنترل نمايند.

3- مكاتبه با كارفرما و درخواست اعلام نظر كتبي كارفرما در موارد مبهم و نامشخص و شفاهي را انجام دهند.

4- فرمت هاي لازم مطابق Q.C.P را به جريان بيندازند.

5- تهيه پانچ ليست نهايي از قطعات ساخته شده و ارسال يك نسخه از آن به محل نصب.

6- تشكيل جلسات هفتگي با واحدهاي مربتط و ارسال صورتجلسات به مافوق.

7- حتي المقدور از انجام فعاليت هاي غير از بازرسي فني از قبيل، كنترل پروژه، مهندسي، كالا، اداري مالي و .... خودداري نمايند.

8- حضور منظم در محل كار خود داشته باشند.

 

انتشار : ۱۰ آذر ۱۳۹۷

برچسب های مهم

علل پایین بودن کیفیت جوش


علل پایین بودن کیفیت جوش

 

عملکرد لرزه ای ساختمان فولادی

 

براساس تجربه های حاصل از زلزله های گذشته و مطالعات انجام گرفته سازه هایی در برابر زلزله دارای عملکرد بهتری هستند که بتوانند ضمن حفظ پایداری و انسجام کلی خود انرژی ناشی از زلزله را تاحد امکان جذب و مستهلک نمایند. با توجه به منحنی نیرو و تغییر مکان سازه ها و توجه به این مطلب که سطح بین منحنی نیرو تغییر مکان و محور تغییر مکان نشان دهنده میزان انرژی جذب شده توسط سازه است. هر چه سازه شکل پذیرتر باشد انرژی بیشتری را هنگام زلزله جذب کرده و رفتار مطلوب تری دارد. فولاد نرمه به علت طبیعت شکل پذیر از این نظر ماده مناسبی می باشد و می توان میزان زیادی انرژی جذب کند. اما تجربه نشان داده است که در سازه های فولادی در صورت عدم استفاده از اتصالات مناسب عملکرد مناسب لرزه ای آن ها مناسب و قابل قبول نخواهد بود و در اثر زلزله دچار شکست سازه ای و یا انهدام خواهد شد. در زلزله منجیل (1369) مشاهده شد که تعدادی از ساختمان های فولادی دچار تخریب کامل شدند. رفتار این سازه ها در این زلزله ثابت که در بسیاری از موارد سازه های موجود دارای سیستم مقاوم زلزله مناسبی نیستند. استفاده از تیرهای خورجینی (تیرهای سرتاسری در دو طرف ستون با اتصال نبشی) و عدم شناخت سیستم حاصل و مدل صحیح برای این اتصالات باعث شده این سیستم از نظر مهندسی زلزله بسیار آسیب پذیر تلقی گردد. درس حاصل از این زلزله کیفیت پایین ساخت و ساز شهری بود که در سالهای اخیر تلاشهایی برای اصلاح آن به عمل آمده است. در زلزله نورث ریچ آمریکا مشاهده شد که در بسیاری از ساختمان های فولادی اتصال تیرها و ستون دچار ترک و یا بعضاً شکست شد. بیشتر این ترکها و شکست ها در بال ستون اتفاق افتاده است.

 

صنعت جوشکاری ساختمان در ایران

 

با گذشت 50 سال از استفاده از جوش در ساختمان دهه اخیر از نظر تعداد ساختمان هایی که با سازه های فولادی طراحی و اجرا شده اند کاملاً استثنایی به شمار می آید. در نیمه دوم این دهه دهها هزار سازه فولادی در تهران و شهرهای بزرگ ایران ناگهان سراز زمین برآورد. گسیل سرمایه ها به سوی ساخت وساز شهری و تبدیل ساخت سرپناه به ماشین سرمایه گذاری جهت سودهای کلان باعث گردید تا رعایت اصول فنی و ایمن سازی ساختمان ها در برابر زلزله در برابر منفعت طلبی صاحب کاران عملا مورد توجه قرار نگیرد. از طرفی حجم عظیم ساخت و ساز نیروی انسانی زیادی اعم از مهندس و تکنسین و جوشکار احتیاج داشت که باعث ورود افراد غیرمتخصص به این جرگه گردید. تمامی این مسایل دست به دست هم داد تا طرح و اجرای ساختمان های فولادی آن چنان که باید از کیفیت مطلوبی برخوردار نباشد. تخریب کلی ساختمان های فولادی در زلزله منجیل موید پایین بودن کیفیت ساختمان های فولادی کشور می باشد. از میان تمامی عوامل دخیل در طرح و ساخت سازه های فولادی اتصال های جوشی از نارسایی های بیشتری برخوردارند. علل اصلی پایین بودن کیفیت جوش در ساخت و سازه های شهری را می توان به صورت زیر بیان نمود:

1- عدم انطباق اجرای معمول سازه های فولادی با آیین نامه ها و دستورالعمل ها.

2- کیفیت پایین جوش به علت عدم آموزش کلاسیک کافی در این زمینه برای جوشکاران و مهندسان.

3- نبود نظارت اصولی و دقیق بر اجرای جوش کاری در ساختمان های شهری در کشور.

4- عدم طرح دقیق اتصال جوشی با توجه به عملکرد تحت نظر آنها.

 

1- عدم انطباق اجرای معمول سازه های فولادی با آیین نامه ها و دستورالعمل ها

 

در بسیاری از مواقع عدم تطابق طرز اجرای متداول جوش با جزییات ارائه شده در آیین نامه ناشی از عوامل متعددی است که از میان آنها به نکات زیر می توان اشاره کرد.

الف ) آشنا نبودن مهندسان سازه به مسایل اجرایی و در نتیجه ارائه نقشه ها و جزییات غیرقابل اجرا.

ب ) گران تر بودن هزینه اجرای جزییات آیین نامه نسبت به روش سنتی اجرا.

پ ) آگاه نبودن کارفرما و یا مهندس مجری طرح به جزییات آیین نامه و عدم توانایی در تمیز دادن حالات مختلف از یکدیگر.

بعدی از اجباری شدن آیین نامه 2800 ( 1368) اهمیت وجود سیستم مقاوم در برابر زلزله از یک طرف و محدودیت های معماری برای استفاده از سیستم مهاربندی از طرف دیگر باعث استفاده روز افزون از سیستم قاب خمشی در جهت عرضی ساختمان ها شد. در این سیستم اتصال تیر به ستون از نوع گیردار بوده یعنی باید توانایی انتقال برش و لنگر از تیر به ستون وجود داشته باشد. در این نوع اتصالات از ورقهای بالاسری و زیرسری که در محل اتصال به ستون برای ایجاد جوش نفوذی کامل خورده است استفاده می شود. اما از آنجایی که متاسفانه عملیات جوشکاری در محل کارگاه ساختمانی و نه در محل کارخانه صورت می گیرد کنترل کیفیت جوش به خصوص در هنگام مونتاژ در ارتفاع زیاد از سطح زمین حتی به صورت عینی (Visual) امکان پذیر نمی باشد. همچنین معمولاً در محل اتصال ورق به ستون به جای جوش نفوذی از جوش گوشه استفاده می شود در نتیجه هنگام زلزله این نقاط علاوه بر تحمل نیروی کمتر در حالت تردشکن گسیخته خواهد شد. زمانی که در یک عضو فشاری از دو مقطع در کنار یکدیگر استفاده می شود باید هم پایداری کل عضو به عنوان یک المان و هم پایداری تک تک مقاطع کنترل شود تا هیچ کدام تحت تاثیر نیروی فشاری به طور جداگانه دچار کمانش نشوند. برای این منظور این مقاطع باید در فواصل مشخص به یکدیگر متصل شوند تا طول آزاد آنها کاهش یابد. بسیاری از اوقات بادبندهای دوبل در طول خود به همدیگر وصل نمی شوند و در نتیجه دو مقطع با یکدیگر عمل نمی کنند و بار بحرانی عضو کمتر از مقداری است که مهندس سازه در محاسبات خود منظور نموده است. مبحث دهم مقررات ملی ساختمان حداکثر فاصله بین جوش دو مقطع در ستونهای ترکیبی را مقرر نموده است. اما در نمونه های زیادی مشاهده می شود که فاصله بین جوش ستونها بیشتر از این مقدار است.

 

2- کیفیت پایین جوش به علت عدم آموزش کلاسیک کافی در این زمینه برای جوش کاران و مهندسان

 

یکی از مهمترین اشکالات موجود در اجرای ساختمانهای فولادی در کشور کیفیت پایین جوش کاری ساختمان می باشد. عوامل مختلفی در این امر تاثیر می گذراند. استفاده از جوشهای کارگاهی حتی در خصوص جوشهای نفوذی و اجرای کل جوشکاری در کارگاه ساختمانی و استفاده از نیروی انسانی غیرمجرب از عوامل اصلی پایین آمدن کیفیت جوشکاری ساختمان می باشد. در نتیجه عوامل برشمرده شده مشکلات عدیده ای است که گریبان گر اتصالات جوشی شده است.

در بسیاری از نمونه ها سطح فلز درحال جوش آلوده به روغن یا مواد نامناسب دیگر است و یا این که روی فلز زنگ زده یا رنگ خورده جوش داده می شود.

گاه در فاصله بین پاس های متوالی جوش حتی از جدا نمودن گل جوش نیز خودداری می شود و یا بدون برداشتن گل جوش کاری اقدام به زدن رنگ ضدزنگ می شود. از انواع جوشهایی که در کارگاهی ساختمانی بسیار از آن استفاده می شود جوش سربالا می باشد. به علت سختی اجرا در غالب نمونه هایی این نوع جوش از کیفیت پایینی برخوردار است. در بسیاری از نمونه هایی در اثر استفاده از تکنیک های نامناسب جوشکاری نقایصی چون تابیدگی و پیچش در قطعات اتفاق می افتد.

عیوبی نظیر نفوذ ناقص بریدگی کناره جوش، اختلاط سرباره تخلخل و وجود ترک در فلز مادر باعث کاهش ظرفیت باربری قطعات می شود. یکی از متداولترین اشکال مقاطع مورد استفاده در سازه های فولادی تیرهای لانه زنبوری می باشد.

بسیاری از مجریان طرح این تیرها را در وضعیت نامطلوبی در کارگاه ساختمانی مونتاژ می کنند. در بسیاری از موارد جوش میانی تیر از کیفیت پایینی برخوردار است و با توجه به اهمیت عملکرد مناسب این قسمت و تقویت های لازم در محل تکیه گاه تیر و وسط آن صورت نمی پذیرد. متاسفانه طراحی و اجرای پلکانهای فولادی در ساختمان ها نیز از کیفیت پایینی برخوردار است و با توجه به اهمیت عملکردمناسب این قسمت ساختمان پس از زلزله دقت لازم در ساخت آن مبذول نمی شود.

 

3- نبود نظارت اصولی و دقیق بر اجرای جوش کاری در ساختمانهای شهری در کشور

 

با توجه به اهمیتی که شهرداری برای مسایلی از قبیل پارکینگ و نورگیرها و مسایلی از این دست قابل است مشاهده می شود که بیشتر توجه مهندسان نیز به این امور معطوف می باشد و توجه چندانی به مسایل سازه ای نمی شود. البته باید به این نکته نیز اشاره شود که به علت عدم آموزش جوشکاری در واحدهای درسی دانشجویان عمران مهندسانی که از دانشگاه فارغ التحصیل می شوند. در این زمینه دارای اطلاعات کافی نیستند و به عنوان مهندس ناظر نمی توانند مسئولیت خود را به نحواحسن انجام دهند. البته باید به این نمونه ها مساله سختی کار را نیز افزود. به علت جوشکاری در ارتفاع غالب مهندسان از انجام بازدید از این جوشها طفره می روند. در نهایت امر این که آن طور که از ظواهر امر مشخص است شهرداری ها نیز در این زمینه کوچک ترین نقشی ایفاد نمی کنند و هیچگونه نظارتی بر اجرای ساختمانها ندارند.

 

4- عدم طرح دقیق اتصال جوشی با توجه به عملکرد مورد نظر آنها

 

بسیاری از کارفرمایان عمل طراحی سازه و ایجاد تمهیدات مقابله با زلزله را یک امر زاید می دانند و تلاش می کنند تا کمترین هزینه ممکن را صرف این کار نمایند. از طرف دیگر شهرداری ها کمترین نظارتی بر طرح و اجرای سازه ها نداشته فقط به مسایل معماری دقت می کنند. این عوامل دست به دست هم می دهد تا فقط حق امضای مهندسان سازه اهمیت داشته باشد و طرح از حداقل اهمیت برخوردار باشد به خاطر همین موضوع مهندسان سازه اغلب کمترین وقت را صرف این عمل می نمایند و بالطبع دقت لازم را در طرح اتصالات جوشی مبذول نمی شود. بعضی اوقات از اتصالات طرح شده برای یک ساختمان در نقشه های دیگر ساختمانها استفاده می شود. در بسیاری از نمونه ها جزئیات اتصالات موجود در نقشه ها نامفهوم بی دقت و ناقص است.

 

نتیجه گیری و پیشنهادات

 

از بررسی های انجام شده بر روی ساخت و ساز ساختمانهای فلزی در سطح تهران مشخص است که هنوز مشکلات زیادی در طرح واجرای این سازه ها وجود دارد. و عمده مشکلات و نقایص مربوط به اتصالات جوشی است.

اجرای جوش کارگاهی و نبود آموزش کافی برای مهندسان عمران و عدم نظارت کافی بر حسن اجرای جوش و... مشکلاتی است که این صنعت را رنج می دهد. و برای رفع این موارد بهترین راه

1- در صورت امکان استفاده از جوش در کارخانه به جای جوش کارگاهی.

2- بالابردن سطح آگاهی عمومی جامعه درباره زلزله بر ساختمان ها.

3- آموزش جوشکاری به جوشکاران و دادن گواهینامه به جوشکاران ماهر ساختمانی.

4- آموزش جوشکاری به عنوان واحد درسی به مهندسان عمران و یا ایجاد شاخه جدیدی تحت عنوان بازرسی جوش اسکلت برای مهندسان ناظر.

5- تقویت سیستم نظارتی موجود و ایجاد سیستم های نظارتی ناظر بر کارمهندسان عمران است.

 

 

انتشار : ۲۹ آبان ۱۳۹۷

برچسب های مهم

سلامت سازمانی


سلامت سازمانی

 

 

چكيده

مفهوم سلامت سازماني مفهوم بي نظيري است كه به ما اجازه مي‌دهد تصوير بزرگي ازسلامت سازمان داشته باشيم . در سازمانهاي سالم ، كارمندان متعهد و وظيفه شناس و سودمند هستند و از روحيه و عملكرد بالايي برخوردارند . سازمان سالم جايي است كه افراد با علاقه به محل كارشان مي آيند و به كاركردن در اين محل افتخار مي كنند . در حقيقت سلامتي سازمان از لحاظ فيزيكي ، رواني ، امنيت ، تعلق ، شايسته سالاري و ارزشگذاري به دانايي ، تخصص ، و شخصيت ذي نفعان ، و رشد دادن به قابلیتهای آنها و انجام وظايف محول شده از سوي فراسيستم هاي خود در اثربخشي رفتار هر سيستمي تاثير بسزايي دارد . در اين مقاله سعي شده است مفهوم سلامت سازماني ، ويژگيهاي سازمان سالم ، مولفه هاي سلامت سازماني ، كاركردهاي سيستم براي حفظ سلامت خود ، و تحقيقات انجام شده در اين زمينه به بحث و بررسي گذاشته شود و نتايج و پيشنهادات عملي درا ين زمينه بيان گردد .

 

مقدمه

آموزش و پرورش به عنوان اساس و زيربناي توسعه فرهنگي ، اجتماعي ، اقتصادي و سياسي هرجامعه است ، امروزه در اغلب كشورها آموزش و پرورش صنعت رشد قلمداد مي شود و پس از امور دفاعي بيشترين بودجه دولتي را به خود اختصاص مي دهد . از آنجايي كه بخش قابل توجهي از آموزش و پرورش در مدارس صورت مي گيرد مدارس به عنوان يك نظام اجتماعي حساس و مهم ، از جايگاه خاصي برخوردارند . مدارس در صورتي خواهند توانست وظيفه خطيري را كه به دوش آنهاست به نحو احسن انجام دهند كه سازمانهاي سالم و پويايي باشند .

به نظر (مايلز) سلامت سازماني عبارت است از دوام و بقاي سازمان در محيط خود و سازگاري با آن و ارتقا و گسترش توانايي خود براي سازگاري بيشتر . از نظر (لايدن) و (كلينگل) سلامت سازماني يك مفهوم تقريبا" تازه اي است و شامل توانايي سازمان براي انجام وظايف خود به طور موثر و رشد و بهبود سازمان مي گردد . يك سازمان سالم جايي است كه افراد مي خواهند در آنجا بمانند و كار كنند و خود افرادي سودمندو موثر باشند .

بنابراين ، مدارس سالم موجبات انگيزش و علاقه مندي به كار را در معلمان به وجوه آورده و از اين طريق اثربخشي خود را بالا مي برند . از طرفي ديگر ، جو سازماني سالم و حمايتگر باعث اعتماد بيشتر افراد و روحيه بالاي آنان و بالطبع باعث افزايش كارايي معلمان مي شود كه افزايش كارايي معلمان به نوبه خود عامل مهمي در افزايش اثربخشي مدرسه محسوب مي شود .

مطلب ديگري كه در كنار مفهوم سلامت سازماني توجه به آن حائزاهميت است نقش مديريت به عنوان عامل اصلي ايجاد و ارتقاي سطح سلامت در سازمان است . در مدارس مديران وظايفي دارند كه براي انجام آن بايستي نقشهاي سازماني و روابط بين فردي و اهداف مدرسه را به طور روشن بفهمند و درجهت تامين نيازهاي اعضاي مدرسه و ارباب رجوع تلاش كنند و سازمان مدرسه را قادر به برخورد موفقيت آميز با نيروهاي داخلي و خارجي كردهتابتواند نيروهاي مخرب را نيز در جهت هدف اصلي سازمان هدايت كرده و با تامين اهداف مدرسه ، سودمندي و ادامه حيات آن را تضمين كنند .

 

مفهوم سلامت

سلامت به معني فقان بيماري و نارسايي در ارگانيسم است . (مايلز) معتقد است صرف نظر از اشكالاتي كه مفهوم ارگانيسم پنداري سازمان و (نوع آرماني) بودن مفهوم (سلامت كامل) به بار مي آورند . رويكرد (سلامت سازماني) از لحاظ فهم پوياييهاي آزمانها و پژوهش و كوشش جهت بهسازي آنها ، مزاياي علمي قابل ملاحظه اي دارد .

 

سلامت سازمانی

سلامت سازماني را (مايلز) در سال 1969 تعريف كرد و ضمن پيشنهاد طرحي براي سنجش سلامت سازمانها ، خاطرنشان كرد كه سازمان هميشه سالم نخواهد بود. به نظر او سلامت سازماني اشاره مي كند به دوام و بقاي سازمان در محيط خود و سازگاري با آن و ارتقا و گسترش توانايي خود براي سازش بيشتر .

ويژگيهاي سازماني كه جو سالمي دارد را می توان به شرح زير بيان کرد :

- در مبادله اطلاعات قابل اعتماد است

- داراي قابليت انعطاف و خلاقيت براي ايجاد تغييرات بر حسب اطلاعات به دست آمده است .

- نسبت به اهداف سازماني داراي يگانگي و تعهد است

- حمايت داخلي و آزادي از ترس و تهديد را فراهم مي آورد ، زيرا تهديدبه ارتباط خوب و سالم آسيب مي رساند ، قابليت انعطاف را كاهش داده و به جاي علاقه به كل نظام ، حفاظت از خود را تحريك مي كند .

(لايدن) و (كلينگل) در مورد سلامت سازماني مي نوسيند : سلامت سازماني مفهوم تقريبا" تازه اي است و تنها شامل توانايي سازمان براي انجام وظايف به طور موثر نيست بلكه شامل توانايي سازمان براي رشد و بهبود نيز مي گردد . ناظران در سازمانهاي سالم كاركناني متعهد و وظيفه شناس ، روحيه بالا ، كانال هاي ارتباطي باز و موفقيت بالا مي يابند و يك سازمان سالم جايي است كه افراد مي خواهند در آنجا بمانند و كار كنند و به آن افتخار كنند و خود افرادي سودمندو موثر هستند .

پوياييهاي سازماني : سالم تا غيرسالم : سلامت سازماني مدرسه چارچوب ديگري براي مفهوم سازي جو عمومي مدرسه است . مفهوم سلامتي مثبت در يك سازمان ، توجه را به شرايطي جلب مي كند كه رشد و توسعه سازمان را تسهيل كرده و يا مانع پوياييهاي سازمان است .

همان طور كه (پارسونز) مي گويد : همه سيستم هاي اجتماعي ، اگر قرارباشد كه رشد و توسعه يابند ، بايد چهار كاركرد اساسي (انطباق) ، (كسب هدف) ، (يگانگي) ، (دوام) . را با موفقيت انجام دهند . به عبارت ديگر ، سازمانها در حل چهارمشكل موفق باشند :

1- مشكل كسب منابع كافي و سازش با محيط خود

2- مشكل تعيين و اجراي هدف

3- مشكل نگهداري وحد در داخل سازمان

4- مشكل ايجاد و حفظ ارزشهاي منحصر سيستم

بنابراين ، سازمان بايد با نيازهاي انطباق و كسب هدف و نيز نيازهاي بياني ، يگانگي اجتماعي و هنجاري برخورد بكند ، درواقع فرض بر اين است كه سازمانهاي سالم ، به طور اثربخشي هر دو دسته از نيازها را برآورد مي كنند .

 

ويژگيهاي سازمان سالم

براساس ابعاد ويژگيهايي كه مايلز ، بنيس ، سرجيوواني ، آرجريس ، پارسونز و ديگران براي سازمانهاي سال قائلند ، ساعتچي ويژگيهاي سازمان سالم را به شرح بيان مي كند :

- اهداف موسسه براي اكثريت كاركنان سازمان روشن است و كليه فعاليتها در جهت اهداف انجام مي پذيرد

- كاركنان نسبت به سازمان احساس تعلق مي كنند و علاقه مند به اعلام نظرات خود درمورد مشكل هستند زيرا نسبت به حل آنها با خوش بيني اقدام مي شود

- مسائل در چارچوب امكانات موجود به صورت فعاليت و واقع بينانه برطرف مي شود . كاركنان در جهت حل مشكلات به صورت غيررسمي و فارغ از عنوان و مقام رسمي با يكديگر همكاري مي كنند و درگير اين نيستند كه ببينندمديران سطح بالا چگونه فكر مي‌كنندو حتي خواسته ها و نظرات رئيس موسسه را مورد سوال قرارمي دهند .

- تصميم گيري براي افزايش كارايي موسسه بر اساس عواملي از قبيل توانايي ، احساس مسئوليت ، وجود اطلاعات ، حجم كار ، زمان مناسب و تجزيه وتحليل منطقي صورت مي گيرد .

- برنامه ريزي در موسسه براساس واقعيتها ، آينده نگري ، عملكرد و برقراري نظم صورت مي گيرد و در اين مورد روحيه همكاري وجود دارد . به عبارت ديگر ، قبول مسئوليت توسط مشاركت فعال كليه اعضا به خوبي مشاهده
مي شود .

- قضاوت و خواسته هاي منطقي كاركنان سطوح پايين سازمان مورد توجه و احترام است

- مسائلي كه در موسسه مورد بررسي و حل و فصل قرار مي گيرند ، شامل نيازهاي شخصي و روابط انساني نيز
مي شود .

- تشريك مساعي به صورت آزاد و داوطلبانه صورت مي گيرد . كاركنان آماده براي كمك و همكاري سازنده در جهت نيل به اهداف تعيين شده هستند ، و در اين راستا تلاش زيادي مي كنند .

- هرگاه بحراني موسسه را تهديد كند ، براي رفع آن با يكديگر متحد شده و خود را موظف به رفع بحران مي دانند .

- تضاد در امر تصميم گيري مهم تلقي مي شود به طور موثر باهمكاران مطرح مي گردد ، كاركنان آنچه را احساس مي كنند ابراز مي دارند و از ديگران نيز همين توقع را دارند .

- يادگيري حين انجام كار به مقدار زيادي بر اساس طريق ، وكوشش خود يادگيرنده و راهنمايي و توصيه ياددهنده صورت مي گيرد . كاركنان يكديگر را به عنوان يك فرد مستعد و توانا براي يادگيري و توسعه مي بينند .

- انتقاد گروهي در ارتباط با پيشرفت كار به طور عادي انجام مي گيرد .

- صداقت در رفتار كاملا" مشهود است و كاركنان نسبت به يكديگر احساس احترام و تعلق دارند و خود را تنها حس نمي كنند .

- كاركنان كاملا" متحرك هستند . بر اساس انتخاب و علاقه در فعاليتها مشاركت مي كنند و حضور در موسسه بر ايشان مهم و لذت بخش است .

- مديريت و رهبري به صورت انعطاف پذيري در موسسه اعمال مي شود و در مواقع لزوم ، مديريت و سازمان خود را با موقعيتها و تغييرات محيط تطبيق مي دهد .

- حس اعتماد ، آزادي و مسئوليت متقابل در بين همكاران زياد است . افراد واقف هستند كه چه چيزهايي براي سازمان مهم است و چه چيزهايي كم اهميت .

- قبول ريسك به عنوان يكي از شرايط توسعه و تغيير ، مورد قبول مديريت و كاركنان موسسه است .

- موسسه معتقد است كه افراد بايد از اشتباهات گذشته ياد بگيرند كه چنين اشتباهاتي اثراتي در كار داشته است .

- عملكرد ضعيف در موسسه به فوريت تشخيص داده مي شود و به طور مناسب و دسته جمعي براي رفت آن اقدام مي گردد .

- ساخت سازماني و خط و مشي ها و دستورالعملها طوري تنظيم شده است كه بتواند كاركنان را در انجام وظايف كمك كرده و بقا و سلامت موسسه را در بلندمدت تضمين كند . در ضمن ساخت سازماني ، دستورالعملها و خط مشي هاي سازمان در موارد لزوم تغيير مي كند تا موسسه بتواند خود را با شرايط محيطي تطبيق دهد .

- در موسسه علاوه بر نظم ، تحرك سازنده وجود دارد و ابداعات و ابتكارات به مقدار زيادي مشهود است . روشهاي سنتي مورد سوال قرارگرفته و در صورت عدم كارايي كنار گذاشته مي شود .

- سازمان ، سرعت خود را با امكانات و تغييرات بازار كه خريدار محصولات و يا خدمات موسسات است تطبيق مي دهد ، و كاركنان سعي در پيش بيني آينده دارند .

- بين مسئوليت و اختيار تعادل و توازن منطقي وجود دارد و امور موسسه به دليل نداشتن بوروكراسي بيمار ، به سرعت انجام مي شود .

 

(لايدن و كلينكل) برخي از نشانه هاي ضعف سلامت سازماني را به شرح زير بيان مي دارند :

1- كاهش سودمندي و منفعت سازمان

2- افزايش غيبت كاركنان

3- فقدان كانال هاي ارتباطي باز

4- انتخاذ همه تصميمات در سطوح عالي سازمان

5- فقدان تعهد كاركنان نسبت به سازمان

6- وجود سطوح پاييني از روحيه و انگيزش در كاركنان

7- ناديده انگاشتن اعتبار سازمان توسط كاركنان

8- فقدان وجود رفتارهاي غيراخلاقي در سازمان

9- اهداف منظم و دسته بندي شده

10- فقدان دوستان مجرب و يا اطمينان براي كاركنان در سازمان

11- فقدان برنامه هاي آموزشي و توسعه اي

12- فقدان اعتماد بين كاركنان سازمان .

 

مولفه های سلامت سازمانی

لايدن و كلينگل با توجه به يافته هاي تحقيق آماري كه درمورد ارزيابي سلامت سازماني دانشكده آموزش عالي انجام داده اند براي سلامت سازماني 11 مولفه (بعد جداگانه اما مرتبط به هم) ارائه كرده اند :

بعداول) ارتباط : در سازمان سالم ارتباط مستمر ميان كاركنان و به همان خوبي ميان زيردستان و فرادستان بايد تسهيل شود . ارتباط بايد دوطرفه باشد و در سطوح مختلف سازمان برقرار باشد . در سازمان سالم ، بحثهاي چهره به چهره به همان اندازه اهميت اسناد و مدارك نوشته شده ، مهم است .

بعددوم) مشاركت و درگيربودن در سازمان : در يك سازمان سالم كاركنان همه سطوح به طور مناسبي درگير تصميم گيريهاي سازمان مي شوند .

بعد سوم) وفاداري و تعهد : در سازمان سالم يك جو اعتماد بالايي ميان اشخاص وجود دارد . كاركنان منتظر اين هستند كه سركار بيايند و احساس مي كنند شركت آنها مكان خوبي براي كاركردن است .

بعد چهارم) اعتبار ياشهرت موسسه ياشركت : يك سازمان سالم ادراكات از اعتبار و شهرت مثبت را به كاركنان منعكس مي كند . و كاركنان به طور كلي به شهرت و اعتبار بخش يا حوزه خود ارزش قائلند .

بعد پنجم) روحيه : روحيه مناسب در سازمان به وسيله يك جو دوستانه در جايي كه كاركنان عمدتا" همديگر و شغلشان را دوست دارند و رويهمرفته هم به طور شخصي و هم به خاطر سازمان برانگيخته مي شوند ، داده مي شود.

بعد ششم) اخلاقيات : در يك سازمان سالم عموما" رفتار غيراخلاقي وجود ندارد . كاركنان تمايل دارند بيشتر به اخلاق باطني ارزش قائل شوند و جايي را براي سياست در سازمان نبينند .

بعد هفتم) شناسايي يا بازشناسي عملكرد : در يك سازمان سالم كاركنان براي به فعليت در آوردن استعدادهايشان تشويق مي شوند و مورد حمايت قرار مي گيرند ، عموما" آنها احساس مي كنند ارزشمند هستند ، آنها به طور مناسبي براي پيشرفت درون يك جوي از حق شناسي و مراقبت شناسايي مي شوند .

بعد هشتم) مسير هدف : درون يك جو سالم كاركنان مي توانند تمركز بالاي بخشهايشان را تشخيص دهند و اهداف را درون سازمان تشخيص دهند چون در تنظيم اهداف مشاركت دارند.

بعد نهم) رهبري : رهبران به عنوان عامل تعيين كننده اي بر سوددهي و اثربخشي سازمان به شمار مي روند و عموما" رفتاري دوستانه دارند و كاركنان به راحتي مي توانند با آنها ارتباط برقرار كنند .

بعد دهم) بهبود يا توسعه كارايي كاركنان : در يك محيط سالم سازماني ، اغلب هيئت ويژه اي براي حمايت از آموزش و بهبود مستمر نيروهاي موجود در سازمان وجود دارد .

بعد يازدهم) كاربرد منابع : كاركنان بايد مشاهده كنند كه منابع و امكانات به طور شايسته به طريق سازگار با انتظارات آنها تقسيم شده است .

ابعاد سلامت سازماني از نظر (مايلز) : (مايلز) ويژگيهاي سازمان سالم را در تامين سه نياز اصلي يعني : 1- نيازهاي وظيفه اي سازمان 2- نيازهاي بقا و ... 3- نيازهاي رشد و توسعه سازمان ، دانسته و با توجه به اين سه نياز ، ابعاد سلامت سازماني را شامل 10 مورد زير مي داند :

سازگاري ، شايستگي حل مسئله ، تمركز بر اهداف ، شايستگي ارتباطات ، حداكثر برابري قدرت ، به كارگيري منابع ، انسجام و يگانگي روحيه ، استقلال ، نوآوري .

سه مورد اول را جزو تامين نيازهاي وظيفه اي سازمان هستند و نيازهاي بقا شامل سه مورد بعدي مي شوند و ابعاد نوآوري ، استقلال ، سازگاري و شايستگي حل مسئله در چارچوب تامين نيازهاي رشد و توسعه قرار مي گيرند .

 

كاركردهای سيستم

پارسونز چهار كاركرد اصلي را كه كليه سيستم هاي اجتماعي براي بقا و حفظ سلامت و رشد و توسعه خود بايد انجام دهند به شرح زير بيان مي كند :

1- انطباق (ADAPTATION) : مسئله تحصيل منابع كافي با فرآيند به كارانداختن وسايل فني براي دستيابي به هدف.

2- نيل به هدف (GOAL ATTAINMENT) : هدفگذاري و اجراي آن يا تامين حركت پيوسته سازمان به سوي هدفهايش .

3- انسجام و يكپارچگي (INTEGRATION) : همكاري و هماهنگي بين اجزا و واحدهاي فرعي سيستم يا فرآيند برقراري و حفظ روابط عاطفي و اجتماعي مناسب در ميان افرادي كه مستقيما" در فرآيند دستيابي به هدف همكاري مي كنند .

4- دوام (LATENCY) : ايجاد و حفظ فرهنگ و ارزشهاي خاص سيستم

 

سلامت سازمانی و اثربخشی

(شاين) مي گويد كه نظريه هاي قديمي سازمان عواملي نظير به حداكثر رساندن سود ، فراهم ساختن خدمت مفيد ، توليد زياد و روحيه قوي كاركنان را به عنوان معيارهاي كافي براي اثربخشي قبول دارد . لكن آنچه پذيرش دائمي اين معيارها را متزلزل كرده و عامل زير بوده است :

- كشف اين واقعيت كه هرگاه معيار سنجش تنها سودآوري و خدمت مفيد باشد ، سازمانهاي ظاهرا" معقول داراي روشهاي موثر و كارآمد نيستند

- پي بردن به اين واقعيت كه سازمانها وظايف گوناگوني را انجام مي دهند و هدفهاي جداگانه هاي دارند كه پاره اي از آنها ممكن است باهم تضاد داشته باشند .

با قبول اينكه هر سيستمي داراي وظايف مختلفي است و در محيطي به حيات خود ادامه مي دهد كه داده هاي غيرقابل پيش بيني براي آن فراهم مي كند ، اثربخشي يك سيستم را مي توان بر حسب توانايي آن به ادامه حيات خود در موارد بحراني ، سازش ، حفظ خود و رشد و توسعه اش بدون توجه به وظايف خاصي كه انجام مي دهد تعريف كرد و از اين نوع ايده افرادي مثل آرجريس ، تريست ، بنيس ، رايس و افرادي ديگر نيز به طور قاطع پشتيباني كرده اند .

به عقيده (بنيس) اگر سازمانها را به عنوان ساختمانهاي سازش پذير ، حلال مشكلات و ارگانيك مورد ملاحظه و توجه قرار دهيم ، در اين صورت اشتباهات مربوط به اثربخشي بايد بر اساس فعل و انفعالاتي صورت گيرد كه سازمان با اتخاذ آنها مشكلات را بررسي و حل و فصل مي كند ، نه از اندازه گيريهاي جامد و استاتيك بازار كار .

با ملاحظه روي تعريفي كه شاين ، بنيس و ديگران از اثربخشي دارند در مي يابيم كه سلامت سازماني به عنوان معياري براي تعيين اثربخشي سازمان نيز به كار مي رود . هر سازماني براي اينكه اثربخش باشد قبل از هر چيز بايستي بتواند در موارد بحراني ضمن انطباق وسازش با محيط متغير و مقابله با هر مشكلي بهترين منابع خود را به كار گرفته وبا نيروهاي تهديدكننده خارجي به طور موفقيت آميزي برخورد كرده و نيروي آنها را در جهت هدف اصلي سازمان هدايت كند و همواره با حفظ تواناييهاي بقاي خود ، آن را رشد و توسعه دهد و به تعبيري ديگر از سلامتي سازماني برخوردار باشد . درمدل پيشنهادي پارسونز نيز ، در هر زماني سيستم اجتماعي براي ادامه حيات خود و يا به عبارتي براي تامين سلامتي و اثربخشي خود ضروري است كه چهار مشكل اساسي يعني انطباق ، نيل به هدف ، انسجام و يگانگي ، و دوام (فرهنگ و ارزشها ) خود را حل كند .

در اين حالت مدارس براي حل مشكلات مربوط به انطباق ، نيل به هدف ، انسجام و يگانگي و دوام خود به روش زير عمل مي كنند :

- در مواجهه با تغيير شرايط محيط خارجي و تلاش در جهت تغيير برنامه هاي داخلي ، خود را با شرايط اصلي محيط و سوالها منطبق مي سازند

- پيشرفت تحصيلي ، تامين منابع و كيفيت يادگيري دانش آموزان و خدمات را به عنوان شاخصهاي نيل به اهداف به كار مي گيرند

- با استفاده از انسجام و يگانگي اجتماعي ، بر مسائل اجتماعي موردنظر درمدرسه ، نظير تامين رضايت شغلي كاركنان ، تعارض روابط شخصي ، غيبت و روحيه دانش آموزان و كاركنان فائق مي آيند

- و در نهايت در مدارس اثربخش و سالم از معلمان و دانش آموزان ، تعهد زياد و رفتار مناسب انتظار دارند و شاخصهاي اصلي در اينگونه مدارس براي حل مشكل دوام كه به حفظ و نگهداري سيستم ارزشي اشاره دارد ،شامل وفاداري و توجه به فعاليتهاي مدرسه ، حس هويت مشترك با مدرسه ، انگيزه هاي فرد براي كاركردن و انطباق نقش و هنجار مي شوند .

 

مروری بر تحقيقات انجام شده درمورد سلامت سازمانی

الف) تحقيقات انجام شده درداخل كشور :

تحقيقي توسط حاجي پور،تحت عنوان (مطالعه ومقايسه سلامت سازماني دبيرستانهاي دخترانه دولتي و غيرانتقاعي شهر تهران از ديدگاه دبيران) در سال 1375 انجام گرفته است . نتايج تحقيق او نشان داده است كه بين سلامت سازماني دبيرستانهاي دولتي و غيرانتفاعي دخترانه شهر تهران تحقيق او ، عدم تفاوت بين سطح نهادي دو نوع دبيرستان و وجود تفاوت در سطوح اداري و فني بين دو نوع دبيرستان است .

تحقيقي تحت عنوان (بررسي ومقايسه سلامت سازماني مدارس دولتي و غيرانتفاعي دوره هاي راهنمايي و متوتسطه شهرتهران) توسط زنگل در سال 1374 انجام گرفته است . وي با پرسشنامه (OHD) به سنجش سلامت سازماني پرداخته است . نتايج تحقيق او نشان داده است كه ميان مدارس دولتي و غيرانتفاعي در مقاطع تحصيلي راهنمايي و متوسطه از لحاظ سلامت سازماني در سطح نهادي تفاوت معني داري وجود ندارد ولي در سطوح فني و اداري رابطه معني داري وجود داشت .

اسكندري در سال 1378 به بررسي رابطه بين سلامت سازماني و عملكرد مديران مدارس متوسطه مشكين شهر پرداخته است . در پژوهش او ويژگيهاي هفتگانه انسجام نهادي ، نفوذ مدير ، مراعات ، ساخت دهي ، حمايت به وسيله منابع ، روحيه و تاكيد علمي ، عوامل اصلي مورد سنجش در سلامت سازماني مدارس متوسطه بوده است . قلمروهاي ششگانه وظايف مديران آموزشي شامل برنامه آموزش و تدريس ، امور دانش آموزان ، امور كاركنان ، روابط مدرسه – اجتماع ، تسهيلات و تجهيزات و اموراداري و مالي ، به عنوان معيارهاي علمكرد درنظر گرفته شده است .

نتايج به دست آمده حاكي از اين بود كه ميان سلامت سازماني و عملكرد مديران آموزشي و همچنين ميان سلامت سازماني و هريك از ابعاد ششگانه قلمرو عملكرد مديران رابطه مثبت و معني داري وجود دارد .

(بررسي رابطه بين سلامت سازماني و روحيه دبيران دبيرستانهاي پسرانه دولتي شهر تهران) عنوان تحقيقي است كه در سال 1381 توسط طاهري انجام شده است ، در اين پژوهش ويژگيهاي ششگانه ، انسجام نهادي ، نفوذ مدير در مقامات مافوق ، مراعات ، ساخت دهي ، حمايت به وسيله منابع و تاكيد علمي ، عوامل اصلي مورد سنجش در سلامت سازماني بوده است .

يافته هاي تحقيق فوق نشان داد كه بين سلامت سازماني و روحيه دبيران همبستگي بالايي وجود دارد . بيشترين تاثير بر متغير روحيه مربوط به بعد مراعات بوده و ابعاد ساخت دهي ، حمايت منبع و انسجام نهادي به ترتيب تاثيرات بعدي را داشته اند . همچنين ميزان سلامت سازماني وروحيه دبيران دبيرستانهاي تهران نامناسب تشخيص داده شد. و مي توان گفت سلامت سازماني نامناسب مدارس تا حد زيادي در كاهش روحيه دبيران دخيل بوده است .

همچنين بين سلامت سازماني و هريك از مولفه هاي دهگانه ذكر شده رابطه متوسطي تشخيص داده شد .

 

ب) پژوهشهايي درباره سلامت سازماني در خارج از كشور : (مطالعه اثرات محيط بيروني بر روي سلامت سازماني مدرسه) ، عنوان تز (تسان وينگ ، لئونگ) (LEUNG,STAN-WHNG) در دانشگاه هنگ كنگ چين است . ابزار اندازه گيري محقق شامل دو پرسشنامه سنجش فاكتورهاي فشار بيروني بر محيط مدرسه تهيه شده به وسيله لام (LAM) ، و پرسشنامه فهرست سلامت سازماني مدرسه (OHD) تهيه شده توسط هوي و كارتر كاتكمپ بود . نتيجه اين بود كه مدارس سالم داراي فشار كمي از بيرون هستند ولي مدارس ناسالم داراي فشار كمي از محيط بيروني هستند .

در تحقيقي ديگري كه توسط هوي ، تاتر و كاتكمپ (B,KOTTCAMP) ، به منظرو بررسي ميزان سلامت جو مدارس انجام شد ، چنين نتيجه گيري شده است كه ميزان سلامت جو مدرسه سالم ازنظر ابعاد هفتگانه سلامت سازماني به طور قابل ملاحظه اي در سطحي بالاتر از ميانگين است ، در حالي كه جو مدارس ناسالم ازنظر اين ابعاد در سطح پايين تر از ميانگين قرارگرفته است .

پاتل (PATEL) تحقيقي به منظور بررسي رابطه بين سلامت سازماني و تعهد سازماني در بين كارمندان صنعتي انجام داده است . نتايج تحقيق او يك ارتباط مثبت و معني داري بين سلامت سازماني و تعهد سازماني آشكار كرد . به علاوه 5 0 نفر از كاركنان ماهر كه ازنظر سلامت سازماني ، سازمانشان را وضعيت مطلوب مي دانستند داراي تعهد بيشتري به سازمانشان نسبت به كارگران يا كاركنان عادي بودند .

هوي و وولفوك (HOY AND , WOOLFOLK) ، نيز ارتباط بين اثربخشي تدريس معلمان و ابعاد هفتگانه سلامت سازماني را مورد بررسي قرار داده اند و دريافته اند كه تنها دو عامل از بين ابعاد سلامت سازماني يعني يگانگي نهادي و روحيه معلمان در ارتباط با اثربخشي تدريس گروهي معلمان است و باعث بالارفتن اين اثربخشي مي شود .

تحقيق ديگري به تعيين رابطه بين سلامت سازماني و پيشرفت تحصيلي پرداخته است . آليسون ، اين پژوهش را در دبيرستانهاي ميسوري انجام داده است . نتايج نشان داد كه بين سلامت سازماني و پيشرفت تحصيلي دانش آموزان ارتباط مثبت وجود دارد و نتيجه ديگر اينكه ، وحدت نهادي و نفوذ مدير همبستگي بالايي با سلامت سازماني داشتند .

مايلر (MILLER) ، تحقيقي تحت عنوان رابطه بين ادراك معلمان از سلامت سازماني مدرسه و ميزان اعتماد دبيران به مدير ، همكاران و سازمان انجام داده است . يافته هاي تحقيق نشان دادند كه بين ادراك از معلمان ، سلامت سازماني و اعتماد به مدير ، همكماران و مدرسه همبستگي مستقيم و معني داري وجود دارد .

رابطه بين سلامت سازماني مدارس راهنمايي و اعتماد و اطمينان و مشاركت در تصميم گيري دبيران عنوان رساله دكتراي بارنز (BARNES) است كه شش بعد سلامت سازماني در اين تحقيق عبارت بودند از وابستگي معلم ، رهبري آموزشي ، حمايت منابع ، تاكيد علمي ، يگانگي نهادي و نفوذ مدير.

نتايج تحقيق نشان داده است كه بين اعتماد مديران به دبيران و سلامت سازماني رابطه وجود دارد . همچنين رابطه اي معكوس بين محدوديت دبيران در تصميم گيري مربوط به كلاس و سازمان مدرسه ، با سلامت سازماني مشاهده شده است .

هوي و وولفوك در تحقيق ديگري تحت عنوان بررسي رابطه بين كارايي معلمان و سلامت سازماني مدرسه به مطالعه روابط بين دو بعد كارايي معلم (فردي و گروهي) با جنبه هاي جو مدرسه سالم (انسجام نهادي ، نفوذ مدير ، مراعات ، ساخت دهي ، حمايت به وسيله منابع ، روحيه و تاكيد علمي ) پرداخته اند .

نتايج تحقيق نشان داده كه جو يك مدرسه سالم با تاكيد قوي بر جنبه هاي علمي و وجود مديري با نفوذ ، با كارايي فردي و گروهي معلمان رابطه بسيار قوي دارد .

 

نتيجه گيری و پيشنهادات

مفهوم سلامت سازماني به ما اجازه مي دهد تصوير بزرگي از سلامت سازمان داشته باشيم . در سازمانهاي سالم كارمندان متعهد و وظيفه شناس هستند ، روحيه و عملكرد بالايي دارند ، كانال هاي ارتباطي باز و سودمند هستند ، و سازمان سالم جايي است كه افراد دوست دارند به محل كارشان بيايند و به اينكه در اين محل كار كنند ، افتخار مي كنند . اگر به سازمان سالم به عنوان سيستم نگاه كنيم درچنين حالتي سلامت سازماني را نه در بهداشت و سلامت جسماني و رواني كاركنان به صورت فردي وگروهي، بلكه درموجوديت وبقاي خود سازمان جستجو مي كنيم.

بنابر مطالب ارائه شده در اين مقاله و نتايج به دست آمده از پژوهشهاي مربوطه ، مديران (بويژه مديران آموزشي) مي بايست موارد زير را مدنظر قرار دهند : تخصص و كارايي نيروهاي سطوح فني و اداري عامل بسيار مهمي در رشد و بهبود مستمر سازمان و بقاي آن است . وقتي اين نيروها از قبيل معلمان و كاركنان عملكرد مطلوبي داشته باشند در حقيقت به اثربخشي سيستم مدرسه كمك كرده و نقش خود را به عنوان خرده سيستم جامع اجرا كرده اند و در اين صورت سطح اداري مي تواند در جذب منابع و تسهيلات براي ادامه فعاليت سيستم موفق باشد . اثربخشي مدرسه باعث خواهد شد نهادي در تعيين اهداف ، فلسفه ، ارزشها ، قوانين ، معيارها و كنترل فراگردهاي آموزشي و پرورشي و ... اعضاي مدرسه را مشاركت دهد . و اين مشاركت مزاياي بسياري از قبيل بهبود مستمر كارايي فردي و سازماني ، امنيت شغلي و رواني ، رضايت كاركنان و ارباب رجوع ، افزايش انگيزش ، شناخته شدن استعدادها و فراهم ساختن زمينه شكوفايي آنها ، ترويج روحيه تفكر علمي و نوآوري ، ترويج روحيه همكاري ، همياري و هم افزايي ، فراهم شدن زمينه انتقادات و پيشنهادات سازنده ، تسريع و تصريح فرآيند تصميم گيري در سازمان و ... خواهد شد كه مجموع آنها باعث افزايش اثربخشي وسلامت سازماني مدرسه مي شود .

- درمدارس داراي جو سالم ، باز ، و پويا روحيه معلمان وكاركنان و درجه اعتمادشان به مدير و همكاران و ميزان تعهد سازماني بالاست . پس بايد توجه داشت كه ايجاد جوي باز و سازنده از وظايف اساسي مدير است زيرا چجنين جوي ارتباط بالايي با معيارهاي اثربخشي سازمان دارد .

- مدارس سالم ، خواهان مديراني با نفوذ هستند ، مديران اين مدارس لازم است با ويژگيهاي سازمان سالم آشنايي كامل داشته باشند و خود افرادي متخصص و رهبر در زمينه كاريشان باشند ، رهبر بودن مدير سبب ايجاد روحيه علمي ، وظيفه شناسي و بالارفتن بهداشت رواني اعضاي مدرسه شده ، كارايي فردي و گروهي معلمان را افزايش مي دهد .

در نهايت پيشنهاد مي شود كه :

1- با استفاده از استادان دانشگاه و صاحبنظران ، در زمينه مفهوم و اهميت سلامت سازماني كلاسهاي آموزش ضن خدمتبراي مديران تدارك ديده شود .

2- مديران مدارس به وضعيت بهداشت رواني و جسمي ، امنيت شغلي ، روحيه ، مشاركت ، تخصص فني ، انگيزش و و ... معلمان توجه بيشتري كنند و اقدامات لازم را در جهت افزايش و بهبود اين موارد انجام دهند .

3- مديران مي توانند جهت آگاهي از سلامت سازماني مدرسه و رابطه آن با متغيرهاي مربوط به اثربخشي سيستم مدرسه با استفاده از ابزار سنجش سلامت سازماني و ابزار مربوط به هريك از متغيرهاي اثربخشي تحقيق كنند و اقدامات لازم را در جهت بهبود اثربخشي مدرسه انجام دهند .

4- در گزينش مديران ، بايد مهارتهاي فني ، انساني و ادراكي آنها را ارزيابي كرد و آموزشهاي لازم را به آنها ارائه داد.

5- مديران مدارس بايد با استفاده از مشاركت دادن اعضاي مدرسه در تصميم گيري و حل تعارضات ، ايجاد نظام پيشنهادات ، كمك به تامين نيازهاي جسمي و رواني ، برگزاري دوره هاي آموزشي لازم ، شايسته سالاري ، ايجاد روحيه خلاقيت و نوآوري ، روزآمدي و استفادده از مشاوران و صاحبنظران باعث ايجاد جو باز وسازنده شوند تا بتوانند سلامت سازماني مدرسه را تضمين كنند .

 

 

 

 

انتشار : ۲۸ آبان ۱۳۹۷

برچسب های مهم

پنجمین کنفرانس بین المللی آزمونهای غیر مخرب ایران به کار خود پایان داد


پنجمین کنفرانس بین المللی آزمونهای غیر مخرب ایران به کار خود پایان داد

 

بزرگترین رویداد و هم اندیشی متخصصین جامعه بازرسی فنی و آزمونهای غیر مخرب در کشور ، توسط انجمن آزمونهای غیر مخرب ایران IRNDT بعنوان بالاترین مرجع علمی و تخصصی در این زمینه ، طبق برنامه ریزی دو سالانه و با شکوه و موفقیت در 13 و 14 آبان ماه سال 1397 برگزار شد.

این كنفرانس به دنبال برگزارى موفق چهار كنفرانس قبلی كه تمامی آن‌ها با استقبال خوب اعضای انجمن، اساتيد دانشگاه، دانشجويان، مديران، مهندسين، تكنسين‌ها، شركت‌ها و علاقمندان حوزه NDT روبرو گردید، برگزار شد. آزمون‌های غیرمخرب ایران (IRNDT 2018) بستر مناسبى را براى ارائه جدیدترین دستاوردهای پژوهشی و صنعتی پژوهشگران، معرفى توانایی‌هاى آموزشی، خدماتی و تجهیزاتی شركت‌ها و تبادل اطلاعات و تجربیات تمامی دست‌اندركاران حوزه NDT در فضایی گرم و صميمى فراهم خواهد ساخت.

منبع: سایت پنجمین کنفرانس بین المللی آزمونهای غیر مخرب ایران IRNDT

پنجمین کنفرانس بین المللی آزمونهای غیر مخرب ایران به کار خود پایان داد
انتشار : ۲۶ آبان ۱۳۹۷

برچسب های مهم

عملیات حرارتی و جوشکاری


عملیات حرارتی و جوشکاری

 

حسين کهتری

 

عملیات حرارتی در جوش به دو گروه عمده تقسیم می شود

1- عملیات حرارتی پیشگرم (Preheat)

2- عملیات حرارتی پسگرم(PWHT)

 

عملیات حرارتی پیشگرم :

 

معمولاً به عملیاتی گفته می شود که طی آن، قطعات را قبل ازجوشکاری تا درجه حرارت معینی حرارت می دهند و بلافاصله بعد از رسیدن قطعه کار به آندرجه حرارت، جوشکاری را آغاز می نمایند.


عملیات حرارتی پسگرم :

 

معمولاً به عملیاتی گفته می شود که طی آن قطعات را بعد از جوشکاری تا درجه حرارت معینی حرارت می دهند و بعد از نگهداری در این دما با شیب ملایمی سرد می کنند.

 

هدف از انجام عملیات حرارتی بر روی جوش:

1- جلوگیری ازتشکیل ترک سرد

2- افزایش تافنس فلز جوش

3- کاهش تنش پسماند

4- کاهش اعوجاج و پیچیدگی

5- تولید ساختار میکروسکپی خاص

6- بهبود مقاومت در مقابل خوردگی

7- امکان دادن به خروج هیدروژنجذب شده در جوش

8- کاهش حرارت ورودی به قطعه

9- کاهش نرخ سرد شدن

10- پاکسازی رطوبت موجود در سطح قطعه کار

 

اصول فرایند عملیات حرارتی پیشگرم :

برای انجام عملیات حرارتی پیشگرم میبایست در ابتدا درجه حرارت پیشگرم را بدست آورد و با استفاده از یک منبع حرارتی قطعه را تا آن درجه حرارت گرم کنیم. برای محاسبه درجه حرارت پیشگرم می توان از دیاگرام ها و یا فرمول های محاسباتی استفاده کرد.

بدین منظور آقای sefarian طی یکسری آزمایشات مختلف بر روی انواع فولادهای کم آلیاژ رابطه زیر را اثبات نمود:

 

Tp = 350 Ö 0.25 [C]

[C] = [C] C (1 + 0.005E)

360 [C] C = 360 C + 40 (Mn + Cr) + 20Ni+28MO

= Tp درجه حرارت پیشگرم بر حسب درجه سانتی گراد

= [C] کربن معادل کل

= [C] C کربن معادلشیمیایی

= E ضخامت قطعه بر حسب میلی متر

 

 

مثال:

برای یک فولاد با ترکیب شیمیایی زیر و ضخامت 200 میلیمتر دمای پیشگرم برابر است با:

 

%C: 0.5 %Mn: 1.5 %Mo: 0.5

حل:

[C]C = 0.70

[C]= 0.70 (1+0.005(200)) = 1.4

TP = 350 Ö 0.25*1.4 = 207°C

اگر ضخامت قطعات تحت جوش کم باشد می توان ازعملیات پیشگرم صرفنظر نمود و بجای آن از فلزات پرکننده کم هیدروژن (LOW HYDROGEN) استفاده نمود.

 

اصول فرایند عملیات حرارتی پسگرم :

 

عملیات پسگرم بنا به ترکیب شیمیایی فلز قطعه کار و جوش و خواسته های مورد تقاضا از اتصال دارای سیکل های متفاوتی می باشد.

عملیات پسگرم شامل روش های زیر می باشد:

1- عملیات حرارتی تنش زدایی

2- عملیات حرارتی آنیل

3- عملیات حرارتی نرماله

4- عملیات حرارتی سخت کاری

5- عملیات حرارتی کوئنچ و تمپر

6- عملیات حرارتی آستمپرینگ


7- عملیات حرارتیمارتمپرینگ

8- عملیات حرارتی کربور و دکربور کردن

 

تاثیر عناصر در عملیات حرارتی

 

تاثیر فسفر

فسفر (که در یونانی نام قدیمی ستاره زهره است) در سال 1669 توسط شیمیدان آلمانی به نام هنیگ براند (Hennig brand) از آماده سازی زهرآب کشف شد. براند سعی داشت که نمک ها را از تقطیر زهرآب بدست آورد که در طی این فرآیند ماده سفیدرنگی بدست آورد که در تاریکی می درخشید. از آن زما به بعد، فسفرسانس ماده ای را می گویند که در تاریکی بدون سوختن می درخشید.

در حالت جامد، آهن و فسفر تشكيل Fe3P مي دهند. فسفر در دماي اتاق در حدود 0.1% حل مي شود و فسفر اضافي در زمينه باقي مي ماند. در كل فسفر فريت زاي ضعيفي است. لذا با توجه به درصد كم فسفر در فولاد، تاثير اين عنصر بسيار ناچيز است.

فسفر جدايش در ريزساختار را تشديد مي کند. مناطق حاوي فسفر مناطقي هستند كه در آخرين مرحله انجماد، منجمد مي شود و باعث مي شود كه كربن از اين مناطق پس زده شود. در نتيجه بعد از انجماد، اين مناطق سمنتيت كمتري داشته و در عوض فريت بيشتري خواهد داشت. به اين پديده Ghost bond اطلاق مي شود. همچنين به خاطر ضريب ديفوزيون پايين اين عنصر، امكان يكنواخت كردن ريزساختار بسيار مشكل است.

در عمليات حرارتي فولادها ،فسفر چقرمگي را مي كاهد. به همين خاطر درصد فسفر بايد از 0.04% فراتر نرود. فسفر سختي پذيري را مي افزايد فلذا كاهش چقرمگي و افزايش تردي را در پي خواهد داشت.فسفر با تشكيل محلول جامد جانشيني، تمايل بالقوه اي در افزايش استحكام فريت دارد.

اثر ترد كنندگي به ميزان كربن فولاد بستگي دارد. در گريدهاي پر كربن، تاثير فسفر معكوس مي شود. در بسياري از فولادهاي كم كربن درصد فسفر مي تواند در محدوده 0.15 – 0.04% باشد. در فولادهاي HSLA كه كربن كمتري دارند، جهت افزايش استحكام و مقاومت خوردگي از فسفر با درصد بالا استفاده مي كنند. فولادهاي بسمر به خاطر ماهيت توليد داراي فسفر زيادي هستند. تردي حاصل از فسفر با افزايش كربن، دماي آبكاري، اندازه دانه و كاهش درصد تغيير شكل در فورج افزايش مي يابد. اين تردي بصورت سرد شكنندگي و حساس شدن در تنش هاي ضربه اي ظاهر مي شود.

فسفر اندازه دانه های آهن را افزایش داده و لذا باعث تشکیل ترکیبات حجیم و نامطلوب می شود. افزودن فسفر به فولادهای کم کربن، ازدیاد استحکام و مقاومت خوردگی را در پی دارد. هم چنین قابلیت ماشینکاری فولادهای خوش تراش را بهبود می بخشد.تا 0.07% به فولادهای کم کربن خاص با 0.3% مس افزوده شده تا مقاومت اتمسفری آنها بسیار خوب شود. در چدن، نقطه انجماد اولیه چدن را کاهش داده لذا سیالیت و قابلیت ریخته گری آن را می افزاید.

 

تاثیر منگنز

منگنز فلزی سفید – خاکستری رنگ است که شباهت هایی با آهن دارد. فلزی سخت و بسیار ترد می باشد که به راحتی ذوب نمی شود ولی بسیار آسان اکسید می شود. منگنز تنها بعد از عملیات خاصی فرومغناطیس می شود. اکسید منگنز IV در سلول های باطری خشک استفاده می شود. اکسید منگنز در شیمی آلی نقش واکنش گر برای اکسیداسیون الکل بنزیلیک را ایفا می کند. در شیشه سازی برای حذف رنگ استفاده می شود و اگر مقدارش زیاد باشد، رنگ شیشه را به بنفش تغییر می دهد. اکسید منگنز رنگدانه قهوه ای است که در رنگ سازی بکار می رود. پرمنگنات پتاسیم اکسید کننده بالقوه ای است که در صنایع شیمیایی و پزشکی به عنوان ماده ضدعفونی کننده بکار می رود.

ويژگي هاي شيميايي و متالورژيكي اين عنصر سبب شده كاربرد وسيعي در فولادسازي پيدا كنند. در مذاب آهن، منگنز با اكسيژن تركيب شده و MnO تشكيل مي دهد. اين واكنش در صد اكسيژن را تا حد تعادلي مي كاهد. بنابراين مي توان گفت كه منگنز يك عنصر اكسيژن زداست. اما در مقايسه با عناصر اكسيژن زداي قوي مثل Al,Si ضعيف بوده و به عنوان يك اكسيژن زدا كاربرد ندارد. آنچه كه در فولادهاي خوش تراش مهم است، تمايل منگنز به تر كيب با گوگرد است. MnS تشكيل شده در مذاب سعي دارد وارد سرباره شود. در حالت جامد، سولفيدهاي منگنز موجود در ريزساختار حلاليت كمي داشته و آخال هاي غير فلزي را ايجاد مي كند. با حذف سولفيد آهن در هنگام ذوب و انتقال آن به سرباره، منگنز قادر است خطر سرخ شكنندگي را بكاهد. هم با انتقال دماغه منحني TTT به سمت راست، باعث كاهش سرعت سرد كردن براي رسيدن به ساختار مارتنزيت مي شود. لذا سختي پذيري را افزايش مي دهد. ميزان اضافي منگنز با كربن واكنش مي دهد و كاربيد منگنز Mn3C بوجود مي آيد. منگنز در تمامي انواع فولادهاي كربني و كم آلياژي و نيز در جوشكاري به عنوان مواد پركننده بكار مي رود.

در فولادهاي زنگ نزن، منگنز داكتيليتي در حالت گرم را بهبود مي دهد. و تاثير آن بر توازن ساختار فريتي و آستنيتي با دما تغيير مي كند. در دماهاي پايين پايدار كننده آستنيت است ولي در دماهاي بالا پايدار كننده فريت خواهد بود.

نمودار هاي آهن – منگنز نشان دهنده گسترش منطقه پايداري آستنيت با افزايش منگنز است. در برخي از فولادهاي پرآلياژي، وجود منگنز در حضور كروم زياد باعث افت دماي استحاله دلتا به آستنيت شده فلذا در دماي اتاق نيز مي توان درصدي از فريت دلتا را در ريزساختار مشاهده كرد. در فولادهاي كربني درصد منگنز تا 1.5% است. فولادهاي از 5/1 تا 5/2 درصد منگنز جزو فولادهاي كم آلياژ بوده و از 2.5% بالا، فولاد پرآلياژي محسوب مي شود. نوع خاصي از فولادهاي پرمنگنزي آستنيتي بنام فولاد هادفيلد با در صد منگنز 10-14 % وجود دارد. اين فولاد خاصيت كارسختي داشته و سطح آن سخت مي شود. در حالي كه مغز آن نرم و چقرمه است.

منگنز کربن یوتکتیک را کم می کند. و تشکیل محصولات آستنیتی در دماهای پایین باعث عمیق تر شدن سخت گردانی می شود. و نیز تشکیل پرلیت ریز در ساختار را در پی دارد.

با افزودن منگنز به فولاد، داکتیلیتی آن کاهش می یابد ولی با کم کردن میزان کربن می توان این اثر را تا حدی کاهش داد. در فولادهای کربنی که در محدوده 1.0 – 0.25% کربن دارند، منگنز استحکام کششی را بالا برده و داکتیلیتی را بهبود می بخشد. افزودن منگنز به فولادهای ساده کربنی سختی پذیری و قابلیت ماشینکاری را افزایش می دهد.

فولادهای منگنز دار حساسیت قابل ملاحظه ای نسبت به تردی تمپر بالاخص در مقاطع بزرگ دارند لذا بعد از تمپر در دمای 600 C باید سریعاً سرد شوند.

منگنز با نیتروژن موجود ترکیب شده و نیترید منگنز بسیار سخت را تشکیل داده که در حضور عناصر دیگر مثل Al,Cr,Ti و Mo یکی از اجزای مهم در فولادهای نیتریدی است.

فولادهای حاوی 0.35% کربن، 1.5% منگنز و 0.35% مولیبدن استحکام تسلیم بالا همراه با قابلیت جذب ارتعاش بالایی دارند و بدین لحاظ در میل لنگ های موتور کاربرد زیادی دارند. بخاطر افزایش سخت گردانی عمقی با افزایش منگنز، حساسیت به ترک برداری در حین جوشکاری این فولادها زیاد است لذا قبل از جوشکاری باید پیش گرم شوند.

وقتی درصد منگنز از 10% فراتر رود، تغییرات فازی و رسوب کاربید خیلی آهسته می شود بطوریکه در غیاب هرگونه درصد تغییر شکلی می توان درصد آنها را نادیده انگاشت. فولاد های منگنز هادفیلد آستنیتی بوده و دارای 1.0 – 1.4% کربن و 10 – 14% منگنز هستند. وقتی این فولاد از دمای 1000 C کوئنچ می شود، منگنز بالای این فولادها از استحاله معمولی سخت گردانی جلوگیری کرده و باعث می شود که آستنیت در دمای اتاق پایدار بماند. علیرغم استحکام بالا و داکتیلیتی خوب این فولادها از چقرمگی قابل قبولی نیز برخوردارند. بدلیل کارسختی که در این فولادها اتفاق می افتد، مقاومت به سایش این فولادهازیاد بوده و بیشتر در تیغه های لودر کاربرد دارد. تغییر درصد منگنز در محدوده 10 – 14% تاثیر ناچیزی بر استحکام تسلیم داشته ولی در مقادیر پایین تر از 8% ، تنها تقریباً نصف استحکام کششی فولاد در حالت بالا را دارد.

هر مقداری از منگنز فلزی که در محلول جامد باقی مانده است، متناسب با درصد کربن فولاد استحکام فولاد را افزایش می دهد. در کربن مشخصی، افزودن منگنز باعث کاهش داکتیلیتی فولاد می شود که این را می توان با کم کردن درصد کربن اصلاح کرد.فولاد های با 0.25% کربن و 1.0% منگنز دارای استحکام کششی بالا و داکتیلیتی عالی هستند.

فولادهای سیلیکو منگنزی فنر دارای 8/0 تا 9/0 درصد منگنز دارند. فولادهای ابزار منگنز سخت شونده در روغن دارای 8/0 تا 0/1 درصد کربن و 1 تا 2 درصد منگنز هستند. این فولادها دمای استحاله مارتنزیتی پایینی داشته و لذا تمایل به باقی ماندن آستنیت در ریزساختار بیشتر می شود. سختی پذیری این فولادها با تغییر مقدار منگنز و یا افزودن تا 5/0 درصد کروم به ترکیب فولاد کنترل می شود. افزودن تنگستن و وانادیم مقاومت سایشی را بهبود داده و تمایل به رشد ترک در عملیات حرارتی بعدی را می کاهد. این فولادها در ابزار برش سرد استفاده می شوند.

تمایل به پایدارسازی آستنیت متوسط عنصر منگنز همراه با تمایل به ترکیب با نیتروژن، باعث شده در ترکیب فولادهای کروم – نیکل، این دو عنصر جایگزین درصدی از نیکل شود. به عنوان مثال،فولاد با 1/0 درصد کربن، 18 درصد کروم، 5 درصد نیکل، 8 درصد منگنز و 12/0 تا 18/0 درصد نیتروژن فولادی کاملاً آستینتی بوده که مقدار تنش لازم برای شکست بهتری در دماهای بالا در مقایسه با فولادهای 8-18 عادی دارد. استحکام بالا و داکتیلیتی خوب هم دردمای معمولی و هم در دماهای پایین داشته و مقاومت به خوردگی آن در شرایط اکسیدکنندگی قابل مقایسه با فولاد زنگ نزن 8-18 است. قابلیت جوشکاری خوبی نیز دارد.

در فولادهای پرلیتی، منگنز هیچگونه تاثیری بر مقاومت اکسیداسیون، خوردگی و سایش ندارد.

در چدن ها، منگنز یکی از عناصر مهم بشمار می رود.که یا بصورت محلولو یا بشکل آخال های آبی خاکستری سولفید منگنز ظاهر می شود.

تاثیر کربن

کربن عنصر بسیار مهمی در زندگی انسان است که می توان ادعا کرد بدون آن زندگی داومی نخواهد داشت. شکل های رایج آن در طبیعت به صورت هیدروکربن و سوخت فسیلی گاز متان و نفت خام است. نام کربن برگرفته از یک واژه فرانسوی بنام Charbone می باشد.

کربن از دوره پیش از تاریخ کشف شده بود و با سوختن مواد آلی بهمراه اکسیژن ناکافی بدست می آید. البته این عنصر در خورشید، ستاره ها،ستاره های دنباله دار و بسیاری از سیاره های دیگر به وفور یافت می شود. کربن به صورت الماس های میکروسکوپی در برخی از شهاب سنگ ها وجود دارد.

کربن در کنار فلزات فعال مثل تنگستن، تشکیل کاربیدهای C- یا استیلیدها 2C2- می دهد و آلیاژهای با نقطه ذوب بسیار بالا تشکیل می دهد. این آنیونها در متان و استیلن وجود دارد و اسیدهای بسیار ضعیفی هستند. در الکترونگاتیویته 5/2 کربن تمایل دارد پیوند کووالانس تشکیل دهد. تعداد کمی از کابیدها مثل SiC شبکه کووالانسی دارند.

کربن قادر است که زنجیر های طولانی از پیوند C-C به اندازه کافی محکم بوده و از پایداری کم و بیشی برخوردار است. این ویژگی مهم کربن به آن اجازه می دهد که ترکیبات زیادی را تشکیل دهد.

ساده ترین شکل ملکولی آلی،هیدروکربن است که بزرگترین خانواده آلی است که بنابه تعریف ترکیبی از اتم های هیدروژن می باشند که به زنجیری از اتمهای کربن متصل شده اند. طول زنجیر، عرض زنجیر و گروه های تابعه آن بر خواص ملکول های آلی موثرند.

در فولادسازی، کربن اصلی ترین عنصر آلیاژی در تولید انواع فولادها می باشد..تغييرات 1/0 درصدي كربن فولاد تاثيرات شگرفي روي خواص فولاد دارد. اين عنصر را ارزان كثيف Dirty Cheap مي نامند و در صد آن در فولاد را بايد كنترل كرد.

افزايش ميزان كربن، سختي پذيري فولاد و نيز سختي آن را افزايش مي دهد. هم چنين، هر چقدر سمنتيت در زمينه فريتي بيشتر باشد، سختي نيز زيادتر خواهد بود. در چدنها، كربن بصورت گرافيت در ريزساختار بوده كه در سختي پذيري تاثيري ندارد.

در ريزساختار فولاد، كربن و آهن تشكيل كاربيدآهن يا همان سمنتيت مي دهند. اين كاربيد را نمي توان در حضور عناصر آلياژي ديگر يك كاربيد ساده تلقي كرد بلكه كاربيد كمپلكسي از آنهاست. سمنتيت و كاربيدهاي ديگري كه در ريز ساختار وجود دارند بر عوامل زير تاثير مي گذارند:

- دما و زمان لازم براي انحلال در هنگام حرارت دادن فولاد

- دماي برگشت براي دستيابي به ميزان سختي لازم

- وجود سختي ثانويه در حين برگشت ، تنش گيري و كار در دماي بالا

- چقرمگي فولاد كه تحت تاثير پراكندگي ذرات كاربيدي در ريزساختار است.

افزايش كربن عليرغم ازدياد سختي و استحكام ،شكل پذيري، داكتيليتي و چقرمگي، قابلیت جوشكاري و ماشينكاري را كاهش مي دهد. معمولاً مقدار كربن تاثيري بر مقاومت خوردگي فولاد در آب، اسيدها و گازهاي داغ ندارد.

کربن نقطه انجماد آهن را کاهش می دهد. قابلیت انحلال کربن در آهن با افزایش دما افزایش می یابد. بسیاری از فولادهای نورد یا فورج شده در منطقه پایداری آستنیت کار گرم می شوند که به علت یکنواختی ترکیب و اندازه دانه است.

ذرات سمنتیت د ر حین سرد شدن از آستنیت رسوب می کنند. هر چقدر سمنیت بصورت ریز پراکنده باشد، سختی فریت و سمنتیت بیشتر خواهد شد. در فولادهای کربنی، افزایش کربن تا 84/0 % و تشکیل پرلیت باعث افزایش سریع استحکام تسلیم و کشش خواهد شد ولی همراه با کاهش داکتیلیتی و چکش خواری است.

با افزایش دما قابلیت انحلال کربن در آهن افزایش یافته و در دمای تشکیل آستنیت سریعا افزایش می یابد. معمولاً فولادهای پرکربن در منطقه 9/0 % کربن را همیشه عملیات حرارتی نمی کنند چرا که انحلال کامل کاربید ها همیشه مطلوب نیست. شرایط آستنیتی با یکنواختی در ترکیب و اندازه دانه مشخص می شود. در سرد کردن، آستنیت به فریت و سمنتیت دگرگون می شود و با کنترل و تنظیم دقیق شرایط سرد کردن می توان ریزساختار را کنترل کرد.در واقع عملیات حرارتی وسیله ایست که می توان با آن توزیع ذرات سخت سمنتیت در فاز نرم فریت را کنترل کرد.

 

کاهش هزینه های سازمانی بدون تعدیل نیروها


کاهش هزینه های سازمانی بدون تعدیل نیروها

 

برای کاهش هزینه های سازمان پارامتر " تعدیل نیروهای انسانی "اولین موردی است که توجه مدیران سازمان را به خود جلب می کند در صورتی که پارامترهای مهمتری در گذشته وجود داشته که بعلت عدم توجه مدیران و نداشتن سیاست کاری مناسب، باعث شده اند که تنها راه کاهش هزینه های سازمان را کم کردن نیروهای انسانی بدانیم یکی از مهمترین این عوامل هزینه آور، بکارگیری نیروی انسانی غیرماهر و ناکار آمد در شرکت می باشد که از عوامل ایجاد آن خطا در انجام مصاحبه، سفارش مشتریان یا تامین کنندگان و مدیران رده بالا، نداشتن یک روش مناسب جهت استخدام و ... می باشند.

انتخاب یک فرد نالایق و ناکارآمد جهت یک پست سازمانی هزینه های زیادی به دنبال خواهد داشت، این هزینه ها یا بصورت مستقیم و یا غیرمستقیم به پیکره سازمان وارد می شوند. مانند هزینه هایی که مستقیماً جهت یافتن نیروی مناسب صرف می کنیم از قبیل آگهی های استخدام هزینه های کارگزینی و ..... و یا هزینه هایی که بصورت غیرمستقیم بعد از به کارگرفتن یک شخص نامناسب خواهیم داشت مانند راندمان کاری پایین و ... در شرکت.

در زیر به مهمترین هزینه های بالفعل و بالقوه که در اثر انتخاب غیرصحیح پرسنل بعد از مصاحبه یا بدون انجام مصاحبه بوجود خواهند آمد بصورت آیتم وار اشاره شده، لازم به ذکر است که این موارد فقط بخشی از هزینه ها می باشد و همه هزینه ها را شامل نمی گردد ولی با یک تخمین سرانگشتی براحتی به این نتیجه خواهید رسید که حذف این هزینه ها از سازمان نه تنها از تعدیل نیروی انسانی بهتر خواهد بود بلکه با حذف نیروهای ناکارآمد قبل از استخدام و جذب نیروهای ماهر و خلاق علاوه بر سودآوری بیشتر مجبور به پرداخت هزینه های اخراج و تعدیل نیروها نخواهیم بود. هزینه های استخدام افراد نامناسب به شرح زیر می باشند :

1- هزینه تمام یا بخشی از حقوق پرداختی شده به افراد با درجه صلاحیت پایین. ( این هزینه شامل هزینه بیمه – سنوات – مالیات – هزینه های پزشکی و ... نیز می گردد )

2- خسارات و ضررهای احتمالی که در اثر گزینش نیروی انسانی ناکارآمد ایجاد می گردد مانند خراب شدن دستگاههای گران قیمت در اثر نداشتن دانش کافی.

3- حذف درآمدها به دلیل برخورد نامناسب با مشتریان و ازدست دادن مشتری و بازار کار.

4- پایین بودن راندمان کاری شرکت در اثر جذب نیروی غیرماهر.

5- هزینه های مرتبط با مسائل اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی و ... که درارتباط با انتخابهای غلط صرف خواهیم کرد.

6- هزینه های مرتبط با اخراج پرسنل.

7- هزینه های حقوقی مرتبط با بند 6 جهت حل و فصل دعاوی بین شرکت و پرسنل اخراج شده.

8- هزینه های آموزشی صرف شده جهت پرسنل اخراج شده یا پرسنل با درجه استعداد آموزشی پایین.

9- هزینه های بالاسری هدر رفته جهت پست موردنظر شامل هزینه های ایاب و ذهاب هزینه های مدیریتی و کنترلی، هزینه های ساختمانی، گرمایش، سرمایش، فضاهای اشغال شده و ...

10-هزینه زمان های صرف شده در بخش کارگزینی یا پرسنلی که توسط نفرات کارگزینی یا پرسنل مصاحبه کننده و مدیران پروژه در ارتباط با انتخاب پرسنل ناکارآمد صرف خواهد گردید.

11- هزینه مرتبط با آگهی های استخدام چه بصورت چاپ در روزنامه ها محلی و سراسری و یا استفاده از سایت های اینترنتی یا با بکارگماری شرکت های خاص در ارتباط با جذب نیرو و یا آگهی های تلویزیونی و ماهواره ای خواهیم داشت.

12- هزینه های مرتبط با شناخت کار و بررسی شرح وظائف، ورودی و خروجی های کار و خطاهایی که در اثر شناخت ناصحیح کار بوجود خواهند آمد.

13- هزینه های ناشی از عدم برخورد با افراد ناکارآمد و ایجاد بدبینی و کاهش انگیزه های کاری در سازمان.

14- افزایش بیش از حد مسئولیت و بارکاری پرسنل خبره بعلت انجام دادن وظائف مرتبط با پرسنل ناکارآمد که باعث فشار کاری و کاهش راندمان در دراز مدت خواهد گردید. مثلاً اگر یک مدیر به دفعات زیاد زمان خود را صرف غلط گیری یا راهنمایی یک تایپیست نماید به همان میزان از مسئولیت های خود دور خواهند ماند.

 

چه روش هایی برای جلوگیری از جذب نیروهای ناکارآمد و استخدام پرسنل ماهر وجود دارد و چه اقداماتی در این رابطه می بایست انجام گیرد؟

مهمترین مواردی که برای انتخاب صحیح افراد وجود دارند به شرح زیر می باشند:

 

1- تفهیم نیازهای کاری از واحدهای عملیاتی به بخش کارگزینی و استخدام.

2- شناخت دقیق پست مورد بحث، ورودی و خروجی های پست های سازمانی و میزان انتظارات سازمان از پست مورد نظر.

3- مشخص نمودن شرح وظائف شغلی و بررسی آن توسط واحد در خواست کننده و تفهیم آن به پرسنل مصاحبه کننده ومصاحبه شونده .

4- وجود یک روش منطقی و سیستماتیک درسازمان برای مصاحبه.

5- استفاده از فنون علمی و روانشناسی در برخورد با پرسنل در بدو استخدام و شناختن شخصیت درونی افراد.

6- جلوگیری از جذب نیرو در زمانهای کوتاه بعلت نداشتن برنامه های بلند مدت در جذب نیرو و تعجیل درمصاحبه ها بعلت فشاری که از طرف کارفرمایان در زمان عقد قرارداد خواهیم داشت. به بیان دیگر عملیات نیرو می بایست با یک سیاست منظم و متداوم و با حوصله انجام گردد.

7- گواهی نامه های مورد نیاز برای انجام کار از قبل مشخص و در حین مصاحبه از متقاضی استخدام درخواست و صحت آن از مبادی ذیربط کنترل شوند.

8- در صورت نیاز به امتحانات کتبی یا شفاهی سئوالات افراد ذیصلاح مشخص و دانش مصاحبه شونده به آزمون گرفته شود.

9- انتخاب افراد صحیح بعنوان مصاحبه کننده این افراد می بایست با اصول روانشناسی و علوم مرتبط با پست سازمانی مورد نظر آشنایی کامل داشته و سابقه مصاحبه های انجام شده توسط آنها رکورد شده و در صورت داشتن خطاهای زیاد نام آنها از لیست مصاحبه کنند گان حذف گردد.

10-مصاحبه کنندگان باید کاملاً در این رابطه تفهیم شوند و بدانند که در اثر جذب نیروی ناکارآمد چه ضرباتی بر پیکر سازمان وارد خواهند نمود.

11-اعزام مصاحبه کنندگان به دوره های آموزشی و علمی و روانشناسی مرتبط جهت بالا بردن سطح علمی و قدرت تصمیم گیری مناسب در زمان مصاحبه .

12- گرفتن اطلاعات لازم در زمان مصاحبه از شخص متقاضی کار و ارائه اطلاعات مختصر به وی در ارتباط با نحوه انجام کار در سازمان و نفهیم خواسته های سازمان به کسی که این پست را به خود اختصاص خواهد داد.

13- برخورد مناسب در زمان مصاحبه و پرسیدن سئوالات به گونه ای که مصاحبه شونده کلی گویی نکرده و دقیقاً به سوالات مورد نظر پاسخ گویی نماید.

14- در صورتیکه نفرات مناسب در سازمان برای انجام مصاحبه و جذب نیروی مناسب ندارید با صرف هزینه مناسب این کار را به شرکتها وبنگاه های دیگر که در این رابطه تجربه دارند بسپارید زیرا ممکن است در صورت عدم پرداخت این هزینه را پرداخت ننمائید، در آینده مجبور به پرداخت هزینه های سنگین تر شوید.

 

به نظر شما کدام راه بهتر است، انجام مصاحبه در زمان کوتاه، جذب نیروی کار بدون برنامه ریزی و سیاست مدون و بلند مدت آسان گرفتن در ورودی نیروی انسانی، تعدیل نیروی انسانی یا به کار گماردن پرسنل خبره، بالابردن بهره وری، کاهش هزینه های پرسنلی بدون تعدیل نیروی انسانی در صورتیکه در این زمینه راه کارهایی عملی برای ارائه به مدیران عملیاتی و کارگزینی سازمان دارید ما منتظر شیندن پیشنهادات شما می باشیم ما همواره خود را امانت دار شمار می دانیم و تلاش می کنیم تا امانت دار خوبی باشیم این وظیفه ای است که با یاری شما به کمال انجامش خواهیم داد.

                                                                                                                                        حسین کهتری

 

بتن سبک و انواع آن


بتن سبک و انواع آن

بتن سبک، طبق تعریف موسسه بتن آمریکا  R ACI 87-116  عبارت است از" بتنی که وزن مخصوص آن از وزن مخصوص بتنی که با سنگدانه های طبیعی با شکسته ساخته می شود به طور محسوسی کمتر است ."

بتن سبک ، خصوصیاتی داشته و برای طبقه بندی آن نیز معیارهای فراوانی وجود دارد . گروهی آن را برحسب چگونگی تولید ، و گروهی دیگر برحسب نوع کاربرد ، طبقه بندی می کنند . در ذیل ابتدا این طبقه بندی ها به تفکیک بررسی گردیده و سپس خصوصیات کلی بتن سبک ارائه شده است .

1- طبقه بندی بتن سبک از نظر تولید

1-1- بتن سبکدانه :

در این نوع بتن از مصالح متخلخل سبک با وزن مخصوص ظاهری کم به جای سنگدانه های معمولی که وزن مخصوص آنها تقریباً است . استفاده می شود . بتن حاصله را عموماً بنامه بتن سبکدانه ( Light Weight Aggregate Concrete ) می شناسند .

لازمه ساخت این نوع بتن ، استفاده از سبکدانه مناسب با ویژگی های مورد نیاز است. سبکدانه ها را می توان به سبکدانه سازه ای و غیرسازه ای و طبیعی و مصنوعی تقسیم بندی نمود. عمده بتن های سبکی که دارای کاربرد سازه ای هستند در طبقه بندی بتن سبکدانه قرار می گیرند . حداکثر وزن مخصوص بتن سبک سازه ای به دو هزار کیلوگرم بر مترمکعب محدود می شود . ساخت بتن سبکدانه سازه ای با وزن مخصوص کمتر از هزار و 300 کیلوگرم بر مترمکعب نیز معمولاً عملی نمی باشد.

1-2- بتن اسفنجی :

در این دسته که به بتن های اسفنجی معروفند ، سبک سازی خمیر سیمان به دو طریق انجام می شود :

الف- بتن گازی که با افزودن موادی مانند پودر آلومینیوم به بتن تازه تولید می شود. واکنش این مواد باعث ایجات گاز در بتن و در نتیجه سبک شدن آن می شود.

ب - بتن کفی که با تولید کف در بتن تازه و افزودن مقدار زیادی حباب هوا به بتن تولید می شود . حباب مورد نظر یا از طریق مواد کف زا در حین اختلاط تولید شده و یا به صورت کف آماده به مخلوط اضافه می شود.

ویژگی اصلی مورد نیاز در ساخت بتن اسفنجی پایدار بودن حباب ها و توزیع یکنواخت آنها در هنگام اختلاط ، حمل و نقل و بتن ریزی می باشد . وزن مخصوص بتن اسفنجی عمدتاً در محدوده 200 تا 700 کیلوگرم بر مترمکعب تنظیم می شود اما بتن اسفنجی می تواند وزن مخصوصی تا حدود هزار و 200 کیلوگرم بر مترمکعب نیز داشته باشد .

 

1-3- بتن اسفنجی :

تولید بتن این دسته برحذف سنگدانه های ریز از مخلوط بتن استوار است به طوری که منافذ متعددی بین ذرات به وجود می آیند و عموماً سنگدانه های درشت دانه با وزن معمولی مصرف می شوند . این نوع بتن را " بتن بدون ریزدانه " می نامند . در این نوع از بتن ها ، ماسه از مخلوط بتن حذف گردیده و دانه های درشت با خمیر سیمان به یکدیگر چسبیده اند . ساخت بتن سبک با ساختار باز هم با استفاده از سنگدانه های طبیعی و هم با استفاده از سبکدانه امکان پذیر است . این بتن ها برای مصارفی چون زهکش و یا پرکننده های سبک به کار می روند . وزن مخصوص این بتن ها عمدتاً در محدوده 700 تا هزار و 500 کیلوگرم برمترمکعب قرار می گیرد.

 

2- طبقه بندی بتن سبک برحسب نوع کاربرد

بتن های سبک بر حسب نوع کاربرد ، در سه نوع طبقه بندی می شوند که عبارتند از بتن سبک سازه ای و بتن سبک با مقاومت متوسط . در ادامه به توضیح هر یک از این نوع بتن ها خواهیم پرداخت .

2-1- بتن سبک غیرسازه ای

این نوع بتن ها با جرم مخصوصی معادل 800 کیلوگرم برمترمکعب و با مقاومت فشاری کمتر از هفت مگا پاسکال ، به عنوان تیغه های جداساز در دیوار و عایق های صوتی در سقف و کف بسیار موثر هستند . این نوع بتن می تواند در ترکیب با مواد دیگر در دیوار ف کف و سیستم های مختلف سقف مورد استفاده قرار گیرد. مزیت عمده آن ، کاهش هزینه های لازم برای تهویه گرمایی یا سرمایی فضاها و کاهش انتقال صوت بین طبقات و فضاهای ساختمان می باشد . از معمولی ترین سنگدانه های مورد مصرف در این نوع بتن می توان به پرلیت ( نوعی سنگ آذین ) و ورمیکولیت ( ماده ای با ساختار ورقه ای شبیه لیکا ) اشاره کرد.

بتن های سبک غیرسازه ای بر اساس ساختار داخلی می توانند به دو گروه جداگانه تقسیم بندی شوند .

هنگام ساخت و استفاده از بتن سبک غیرسازه ای ، سعی براین است که با کاهش وزن ، بتوان خصوصیات حرارتی را افزایش داد ، اما ذکراین مطلب ضروری است که با کاهش وزن مخصوص بتن ، مقاومت آن نیز کاهش می یابد . مقاومت فشاری و وزن مخصوص بتن ، ارتباط نزدیکی با هم دارند و با افزایش وزن مخصوص ، بالتبع باید مقاومت بالاتری را انتظار داشت . با توجه به مقاومت به دست آمده از این نوع بتن ، محل کاربرد آن تعیین می گردد. به عنوان مثال بتن هایی با مقاومت فشاری حدود 70% نیوتن بر میلیمتر مربع و کمتر برای عایق سازی لوله های بخار زیرزمینی مناسب هستند و از بتن های بامقاومت بالاتر در پیاده روها استفاده می شود. باید توجه داشت که انقباض بتن های سبک در هنگام خشک شدن در اکثر موارد و به خصوص در موارد حذف سنگدانه های درشت از مخلوط ، همواره مشکل ساز است .

 

2-2- بتن سبک با مقاومت متوسط

این بتن ها از لحاظ وزن مخصوص و مقاومت فشاری در محدوده ای بین بتن های سبک غیرسازه ای و سازه ای قرار دارند. به گونه ای که مقاومت فشاری آنها بین 7 تا 71 مگا پاسکال و جرم مخصوص آنها بین 800 تا هزار و 400 کیلوگرم بر مترمکعب می باشد. سنگدانه هایی که با آنها چنین بتن هایی تهیه می شود . از یکی از روشهای آهکی شدن ( تکلیس ) ، سنگدانه ی کلینگر ، محصولات منبسط شده ای نظیر روباره های منبسط شده ، خاکستر بادی ، شیل و اسلیت یا سنگدانه های تولیدی از مصالح طبیعی مانند پوکه سنگ های آذرین و سنگهای آذرین متخلخل ( توف ) تولید می شوند . کاربرد مواد افزودنی نظیر تسریع کننده ها و روان کننده می تواند در تغییر مقاومت بتن های ساخته شده یا سنگدانه های تولید شده از روشهای مذکور موثر باشد.

 

2-3- بتن سبک سازه ای

در بتن های سبک سازه ای از سنگدانه هایی استفاده می شود که بتن حاصله مقاومتی بیش از 17 نیوتن بر میلیمتر مربع و جرم مخصوصی کمتر از دو هزار کیلوگرم بر مترمکعب را دارا باشد . سنگدانه هایی که این شرایط را عموماً برآورد می کنند و طبق استاندارد ASTM-330C برای ساخت بتن سبک سازه ای مورد استفاده قرار می گیرند . عبارتند از :

الف- شیل ، رس و اسلیت منبسط شده در کوره دوار

ب - سنگدانه هایی که از فرایند های ته نشینی بدست می آیند .

ج - سرباره های منبسط شده

د - پوکه های معدنی

ه - پوکه های صنعتی

و - خاکستر بادی ته نشین شده

تامین مقاومت فشاری معادل 27 مگاپاسکال و بیشتر با بعضی از این سنگدانه ها امکان پذیر است و مقاومت هایی تا 80 مگاپاسکال نیز در شرایط آزمایشگاهی قابل حصول است . شرایط سایر سنگدانه ها نیز به گونه ای است که قادر به حصول حداقل مقاومت فشاری تعیین شده برای بتن سبک سازه ای می باشند.

همانطور که در قبل نیز ذکر شد، مقاومت بتن سبک ، تابعی از جرم مخصوص آن است . باید توجه داشت که جرم مخصوص بتن ، عمدتا متاثر از جرم مخصوص سنگدانه ها مصرفی است . به گونه ای که استفاده از مصالح سبکتر موجب کاهش وزن مخصوص بتن می شود. ولی استفاده از مصالح سنگین تر از سبکدانه ها ، لزوماً باعث افزایش مقاومت بتن ساخته شده نخواهد شد. بیشترین مقاومت برای بتن با استفاده از شیل ، رس و اسلیت منبسط شده در فرایند کوره ای دوار به دست می آید.

انتشار : ۲۴ آبان ۱۳۹۷

برچسب های مهم

اخلاق مهندسی و وجدان حرفه ای در ساخت و ساز


اخلاق مهندسی و وجدان حرفه ای در ساخت و ساز

 

با توجه به افزایش روزافزون جمعیت و ضرورت توسعه مناطق شهری ، چگونگی مقابله با بحران های طبیعی از نگرانی های اساسی و مهم جوامع در سازماندهی محیط های مسکونی است . خاصه در کشوری نظیر کشور ما که به واسطه وضعیت خاص جغرافیایی اش در معرض تنش های زمین قرار دارد . از این رو برای دستیابی به ایمنی و حفاظت در برابر حوادث طبیعی باید در برنامه ریزی کالبدی ، برنامه ریزی طراحی شهری و اجرای ساختمانها ، تامین ایمنی لازم ، صدر ملاحظات و اهداف برنامه ها قرار گیرد.

پدیده زمین لرزه یک واقعه طبیعی است که از نظر متخصصان به هیچ عنوان به خودی خود ، خطر ساز نمی باشد ، بلکه این دست سازه های بشری هستند که به هنگام وقوع زلزله به دلیل سست بودن عدم انطباق آنها با دستورالعمل های ساخت و ساز ، باعث ایجاد خسارت مالی و جانی می گردند.

زلزله با آسیب رساندن وسیع به زیر ساخت های شهری ، جامعه را با مشکلات عمده ای مواجه می نماید که به دلیل تفاوت های ساختاری جوامع مختلف ، برخی از این مشکلات تعاریف متفاوتی در کشورها و حتی شهرهای گوناگون دارند.

کشور ایران از این امر مستثنی نیست چرا که می دانیم جامعه ایرانی ، خصوصیات ایرانی داشته و یا بحران های ایران نیز روبرو است هیچ کارشناس خارجی قادر به درک شرایط و روحیات ایران پس از زلزله نیست .

هرگاه بپذیریم که توجیه پذیری سیاستگذاری های عمومی در هر جامعه ، از جمله برنامه ریزی ، مدیریت و نظارت بر توسعه شهرها ، بر دو محور اخلاقی منافع عمومی و حقوق افراد استوار است ، به سهولت در می یابیم که پیش شرط هر گونه مداخله دولت در امور اجتماع ، تبیین ، تدوین و تثبیت ، ابعاد متفاوت منافع و حقوق شهروندان در آن جامعه است و ماهیت و کیفیت شکل گیری و نحوه استقرار دو محور ذکر شده در بطن سیاستگذاری ها در هر جامعه بستگی زیادی به نحوه سنجش ، گزینش ، تفکیک و ترکیب دو گونه هسته ارزشی تشکیل دهنده اقدامات مثبت افراد اجتماع و دولت ، که خود در دو سطح فردی و عمومی تجلی می یابند ، می باشد اگر چه سیاستگذاری ها و برنامه ریزی ها در امر نظارت بر توسعه شهرها هنوز هم بر محور اخلاقی و دستیابی به بیشترین منافع عمومی استوار است ولی ضرورت دارد که ابعاد گوناگونان حقوق فردی و عمومی مدون به عنوان شاخص های محدود کنند تصمیمات و اقدامات در مکانیزم برنامه ریزی و نظارت بر توسعه تعبیه گردند چنین رویکردی طبعا تاکیدی بیش از پیش بر لزوم تطابق اقدامات بر ابعاد اخلاق شهرسازی و ساختمان سازی اعمال می نماید.

این در حالی است که در کشور ما ، نه تنها جوانب گوناگون مفاهیم و معیارهای حقوق فردی و عمومی ، نیاز عمومی و ابعاد اخلاق ساختمان سازی و شهرسازی ، که حتی چارچوب منافع عمومی نیز هیچگاه به درستی به عنوان محور ا صلی تصمیمات و اقدامات ، در زمینه هدایت توسعه شهرها مورد تبیین ، تدقیق و تدوین قرار نگرفته است . در واقع ، یکی از مهمترین عوامل مشکلات و معضلات شهری حاضر را می توان در بحران محیطی ، اقتصادی ، اجتماعی ، خدماتی ، عملکردی ، حقوقی و اخلاقی ناشی از یک دهه فروش با برنامه تراکم مازاد در تهران دانست .

واگذاری کامل تعریف عرصه عمومی و ساختار کالبدی – جمعیتی – فعالیتی شهر در فرایند توسعه برعهده ابعاد کنترل نشده ، اتفاقی ، انتزاعی ، سازمان نیافته و ناپایدار منافع خصوصی است.

مهندسان و متخصصان باید بکوشند که برای پاسخگویی به نیاز و آرزوی جامعه و همجنین در راه بناکردن شهرهایی که مظهر تمدن آینده می باشند . همه سخن ها را بشنوند و از میان آنها پیمام هماهنگ سازند.

هیچ عملی جدای از عمل و مقدم بر آن وجود ندارد. نظر و عمل با هم ساخته می شوند . مسئولیت حرفه ای مهندسان این است که با کار زیاد و پیروی از شیوه واخلاق حرفه ای استادان چیره دست ، مهارت های عملی را در خود تقویت کنند ، به پیام تاریخ گوش بسپارند و با اصناف دیگر جامعه ، در بهره بردای از نیروهای طبیعت توان خود را هماهنگ سازند .

مهندسی جدید هر جا که هست با نمونه هایی آغاز شده و در مسیر تکامل خود ، در هر دوره نمونه هایی به جا گذاشته است .

تجارب تازه و نوآوری ها به توسعه و تکامل حرفه ، مدد می رساند . پا به شناساندن مزایای نمونه و روشهای تازه ، نامها ، تعاریف آیین های جدید وضع می گردد.

در این مرحله است که مراجع دولتی با ایجاد تضمین های قانونی به نامها و تعاریف آیین های تازه ، رسمیت و اعتبار می بخشند.

نتایج توسعه و تکامل مهندسی - که با کار در محیط رقابت ، ابداع و نوآوری ، واکنش مردم ، به گزینی و وضع تعاریف و آیین های تازه پدید می آید – به مدد تربیت حرفه ای به پیکر صنف تزریق می شود و رشد جسمانی یعنی تامین نیروی کار جدید و رشد فرهنگی یعنی تامین نیروی سازنده و تمدن آفرین را تدارک می دهد و حرفه دور تازه ای را درحیات بالنده اش از سر می گیرد.

احتیاط و محافظه کاری دولت تا حدی طبیعی است ، اما جوامع مشاوران و پیمانکاران چه محذوراتی دارند که عملکرد مجموعه های زیر پوشش خود را ارزیابی نمی کنند تا عناصر مستعد و قابل ، به کمال لایق خود برسند و عناصر ناقابل ، جا را برای دیگران خالی کنند ؟

سازمانهای نظام مهندسی ساختمان به مقتضای وظایف حرفه ای خود برای بازکردن فضای رقابت ، آمادگی باید بیشتری داشته باشند.

زندگی مهندسانی را که با برخورداری از تقوی یا مراعات اخلاق حرفه ای در طول فعالیت های صنفی خود توانسته اند به جامعه خدمت کنند ، جهت اشاعه فرهنگ اخلاق مهندسی باید به جامعه شناساند . ایمان و اعتقاد فردی مهندسان باید مهمتر از ترس آنان از تنبیه قانونی باشد.

فعالیت های انجمن های صنفی شرکتهای ساختمانی و مهندسان مشاور ، همه حاکی از رشد غیرمنتظره اخلاق، گفتگو و سلوک حرفه ای است . آنچه هنوز جای آن خالی است ، سازماندهی برای ثبت و ضبط تجارب از روش ها ، واکنش ها ، ارزیابی ها و سنجش هاست که منبع تمام نشدنی برای تهیه و تکمیل و روزآمد کردن دایره المعارف حرفه مهندسی و آیین های کاری می باشند .

امکانات تربیت حرفه ای بسیار وسیع است . اما به دلایلی ، هنوز درک درست و در نتیجه همت کافی برای بسیج این امکانات به وجود نیامده است . سازمانهای نظام مهندسی ساختمان ، می توانند تمامی مهندسان منفرد و گروههای صنفی را زیر پوشش بگیرند و از راه فعال کردن نظام نظارت بر کیفیت و تعریف احراز صلاحیت های مورد نیاز هر کار ، آموزش های تجربی را در تمام سطوح ، اجتناب ناپذیر سازند.

در این صورت طولی نخواهد کشید که نقش آموزش به کارکرد تمامی عناصر انسانی و مادی ساخت و ساز افزوده می شود . باید مکانیزم هایی را یافت تا تواتمندی های مهندسان بیشتر شکوفا شود و در آنان انگیزه هایی را به وجود آورد .

همیشه این سوال مطرح است که چرا در کارهای خود از الگوهای عقلانی استفاده نمی کنیم و به کار کارشناسی اعتقادی آنچنان نمی کنیم و به کار کارشناسی اعتقادی آنچنان که باید نداریم . یکی از راه های اشاعه تفکر و خرد ، گفتگوکردن است اما در میان صنف ، زبان مشترک وجود ندارد.

فضای جامعه به گونه ای که کارفرما ، مشاور و پیمانکار به آسانی با هم گفتگو نمی کنند.

کارفرما خود را از مشاور برتر می داند و مشاور از پیمانکار و .... مهمترین کار ، انتخاب روشی است که به کمک آن اعتقاد و اعتماد به کار کارشناسی به وجود آید . راه حلی پیدا کنیم که این تفکر در میان اهل حرفه جا بیفتد و ساختار دولت هم به آن بها دهد.

سازمان های غیردولتی در نظم نوین جهانی علاوه بر اینکه به عنوان نمودی از دموکراسی در جوامع مطر می شوند به عنوان نهادهای موازی دولت ، بخشی از بار اجرایی آن را بر عهده می گیرند.

با توجه به نظام ساخت و ساز کشور ، سازمانهای غیردولتی می توانند در کنار دولت در جهت کاهش خسارت های ناشی از زلزله ، نقش داشته باشند. سازمانهای نظام مهندسی ساختمان باید به طور جدی وارد عرصه شده و توانایی کنترل برخی از اعضای خود را داشته باشند و از فاجعه امضاء فروشی جلوگیری به عمل آورند ، چرا که ساخت و ساز مسکن به طور مستقیم با جان هزاران نفر شهروند در ارتباط است .

در عدم تبیین و تدوین پشتوانه اخلاقی و حقوقی لازم ، مبنای قانونی هر گونه سیاست و برنامه طرح و نظارت سست گردیده و در نهایت از هرگونه کارایی نیز تهی می گردد.

در ارتباط با نتایج و عوارض عدم تعریف اخلاق مهندسی در شهرسازی و ساختمان سازی و وظایف نهادها و شفاف نبودن قوانین به موارد زیر می توان اشاره نمود :

- رواج گسترده تخلفات ساختمانی و شهرسازی

- رواج تصمیمات موردی ، مقطعی ، موازی ، ناپایدار ، ناهماهنگی و متناقض و در مواردی تغییر جهت های شدید ، به دلیل مشخص نبودن ابعاد حقوقی هدایت کننده لازم و ...

- عدم کارایی اقدامات

- کمبود پشتوانه حقوقی – اخلاقی کافی برای اقدامات مسئولین

- عدم توجه به اخلاق مهندسی

- عدم تشویق و تسهیل مشارکتهای عمومی موثر در تصمیم گیری های مربوط به هدایت و نظارت

- عدم انسجام و هماهنگی بین نظام برنامه ریزی و نظام نظارت و ...

وقتی در جامعه اخلاق ، پیشرفت به وجود آید دوام و بقای راه حل ها بیشتر شده و طرف آن ، جامعه حرفه ای مهندسی می شود . بنابر این در این میان ، جدا از انتظاراتی که از دولت می رود ، از اهل حرفه نیز انتظار می رود که مشکلات موجود را هموار کنند هرچه نظارت دقیق تر باشد ، احتمال خطا کمتر خواهد بود. گفتگوهای علمی و عملی در میان مهندسان اندک است بنابر این بحث در مجامع حرفه ای را می توان به مطالبی مدون و مستند تبدیل کرد.

ایجاد چنین تحرک و فرهنگ سازی به حل مشکلات ساخت و ساز و اجرای مقررات ملی ساختمان کمک می کند تا شهروندان مورد حمایت قرار گیرند این حق هر شهروند است ، خانه ای که خریداری می نماید از کیفیت دوام و برخوردار باشد.

انتشار : ۲۳ آبان ۱۳۹۷

برچسب های مهم

كسب مزيت رقابتی با خلق سازمان يادگيرنده


كسب مزيت رقابتی با خلق سازمان يادگيرنده

 

مقدمه

سازمان يادگيرنده ، آن سازماني است كه در آن ، افراد به طور مستمر تواناييهاي خود را ارتقاء مي بخشند تا به نتايجي كه مدنظر است دست يابند و بدين ترتيب الگوهاي جديد تفكر رشد و انديشه هاي جمعي و گروهي گسترش يابند . ايجاد و حفظ يك سازمان يادگيرنده نوعي مزيت رقابتي به شمار مي آيد كه مي تواند سازمان را در برابر ساير سازمانهاي رقيب ، نيرومند ، پايدار و استوار نگه دارد . هايزمن سازمان يادگيرنده را نوعي از سازمان مي داند كه يادگيري اعضايش را به گونه اي فراهم مي آورد كه نتايج ارزشمندي را نظير نوآوري ، كارايي ، هم سويي بهتر با محيط و مزيت رقابتي پايدار به ارمغان مي آورد . همچنين ، پيتر سنگه نيز معتقد است كه تنها منبع مزيت رقابتي پايدار در بلندمدت براي سازمانها ، يادگيري سريعتر نسبت به رقباست و چنانچه سازمان به اين امر نائل شود ، از ساير سازمانهاي رقيب اثربخش تر و كاراتر خواهد شد.

 

مروري اجمالي بر ادبيات مقاله

رويكرد "سازمان به عنوان يك نظام يادگيرنده " در اوايل دهه 90 مطرح شد . فردريك دبليو تيلور (كسي كه تئوري اثربخش مديريت عملي را تدوين كرد) معتقد است كه وقتي واقعيتهاي مديريت ، سنجيده و براي او بيان شوند ، وي مي تواند يادگيري اش را به ديگران منتقل كند و در نتيجه كارايي سازمان را افزايش دهد . در سال 1950 ، رويكرد سازمانهاي يادگيرنده توسط تئوريسين هايي چون ريچارد سايبرت ، جيمز مارچ و هربرت سايمون اصلاح و بازنگري شد . از طرفي ديگر ، بنا به گفته محققان ، مفهوم سازمانهاي يادگيرنده از سالهاي واپسين قرن بيستم ، از جانب محققان و رهبران سازمانها توجه بي شماري را به خود جلب كرده است .شايد انتشار كتاب (اصل پنجم : هنر و عمل سازمان يادگيرنده) نوشته پيتر سنگه ، مهمترين روند فكري اين پارادايم باشد . پيتر سنگه در كتاب خود ، پنج مبنا را براي سازمانهاي يادگيرنده درنظر گرفت . اين مباني عبارتند از :

 

- مهارت فردي (يعني مهارت كشف كردن و نيز تعميق مداوم بينش فردي )

- مدل هاي ذهني (يعني توانايي كشف تصاوير دروني از جهان بيرون به منظور بررسي و تحليل آنها و ابراز آن تصاوير براي تاثيرگذاري بر ديگران )

- بصيرت مشترك (يعني عمل كشف تصاوير مشترك از آينده كه تعهد واقعي را در افراد تقويت مي كند )

- يادگيري تيمي (يعني قدرت همفكري كردن با هم كه از طريق كسب مهارت در گفتگو و مباحثه با يكديگر به دست مي آيد)

- تفكر سيستمي (اصلي كه اصول مذكور را با هم تركيب و تكميل و آنها را به عنوان مجموعه اي واحد از تئوري و عمل مطرح مي كند)

 

شمار نظريه پردازاني كه سعي در ترسيم و توصيف متمايز سازمانهاي يادگيرنده داشته اند ، بسيار است. به عنوان مثال ، جونز و هنري اذعان مي دارند كه سازمان يادگيرنده به مديريت منابع انساني ، آموزش و كسب دانش و مهارتها توجه دارد . به زعم آورمير ، سازمان يادگيرنده ، يك محيط سازماني خاص است كه يادگيري افراد را تسهيل مي كند و بدين شكل كل سازمان را تحت نفوذ خود در مي آورد و توسعه مستمر رفتارها و كاركردهاي نوين را ترغيب و تشويق مي كند . ايكي هارا بيان مي كند كه روح سازمان يادگيرنده در فرآيندهاي يادگيري افراد يافت مي شود . به زغم كاروين ، سازمان يادگيرنده ، سازماني است كه در ايجاد ، اكتساب و انتقال دانش و نيز در تغيير رفتارش به منظور انعكاس دانش و بينش روز مهارت و توانايي خاصي دارد . همچنين ، مارسيك و واتگينز ، اذعان دارند كه عامل اصلي افزايش ظرفيت سازماني ، ايجاد و حفظ سازمان يادگيرنده است.

افزون برتعاريف ياد شده ، سازمان يادگيرنده نوعي مزيت رقابتي است كه از طريق موارد زير حاصل مي شود :

- ساخت و حفظ يادگيري فردي و جمعي براي بهبود عملكرد سيستم سازماني .

- ترغيب يادگيري براي رفع نيازهاي مشتريان .

- مشاركت در بهترين كاركردها و شناسايي فرصتهاي آموزشي جديد با مديريت توده هاي دانش .

 

همانطور كه ملاحظه شد ، تمامي تعاريف نظريه پردازان سازماني بر پايه يادگيري مستمر به منظور آمادگي جهت رويارويي با مسائل و فرصتهاي آتي سازمان است . از اين رو ، توجه به ويژگيها و خصوصيات سازمانهاي يادگيرنده و پياده سازي موفق آن در سازمان ، نقش مهمي را در موفقيت سازمان و كسب مزيت رقابتي ايفا مي كند.

 

رويكردها و ويژگيهاي سازمانهاي يادگيرنده

براي ايجاد و حفظ يك سازمان يادگيرنده ، توجه به ابعاد آن ضروري و لازم است . با مرور ادبيات مشخص شد كه از چهار ديدگاه تحت عنوان سازمان يادگيرنده استفاده مي شود . اين ديدگاهها مبتني بر ادراكات عاملان يادگيرنده هستند و بر حسب ميزان توجه آنها به هريك از اين ابعاد ، از آنها استفاده مي شود . اين ديدگاهها عبارتند از :

 

1- يادگيري سازماني :

يادگيري سازماني به دو چيز اشاره دارد : آگاهي از نياز به سطوح مختلفي از يادگيري و ذخيره سازي دانش در سازمانها . البته عنصر مهم ديگر اين است كه دانش ذخيره شده در سازمان ، عملاً به كارگرفته شود . يادگيري سازماني اغلب به سه سطح تقسيم مي شود . براي مثال آرجريس و شون از اصطلاحات يادگيري تك حلقه اي ، يادگيري دوحلقه اي ، و يادگيري سه حلقه اي استفاده مي كنند . آنها مي گويند كه سازمانها بايد در هر سه سطح قادر به يادگيري باشند ، يعني به طور مداوم راههاي كنوني انجام امور را بهبود بخشند (يادگيري تك حلقه اي) ، توانايي پاسخگويي به دوره هاي عملي را داشته باشند (يادگيري دو حلقه اي ) و از نحوه يادگيري تك تحقه و دو حلقه اي آگاه باشند (يادگيري سه حلقه اي ) . همچنين ، برخي دانشمندان براي يادگيري ، گونه هاي مختلفي بيان كرده اند كه عبارتند از آزمايش و تجربه ، كسب شايستگي، بهبود مستمر و الگوبرداري كه البته توضيح اين پارادايم ها در حوصله اين متن نيست .

2- يادگيري در محيط كار :

در عوض يادگيري در دوره هاي رسمي ، كاركنان در حين انجام كار آموزش مي بينند . برخي افراد اين بعد را ، آموزش ضمن خدمت مي نامند . اين بعد از سازمان يادگيرنده ، آموزش و يادگيري را به عنوان بافت وابسته تلقي مي كند كه در آن مي بايست دوره هاي رسمي ، نقش محدودي را در يادگيري ايفا كنند ، چرا كه استفاده از يادگيري حاصل از دوره هاي رسمي و برنامه ها ، سخت و دشوار است . يادگيري حين خدمت ضمن آشنا سازي فرد با مفاهيم كاري موردنياز ، اين امكان را فراهم مي آورد تا فرد موارد آموخته شده را عملاً به كاربرد در ذهن خود ملكه سازد .

 

3- محيط يادگيري :

بعد سوم سازمان يادگيرنده ، محيطي است كه يادگيري افراد را تسهيل مي سازد . اين بعد ، فضاي مثبتي است كه يادگيري آسان و طبيعي را ميسرمي سازد . اگرتوجه به ويژگيهاي تسهيلاتي سازمان مدنظر باشد ، عناصر ساختاري را مي توان در اين بعد مشاهده كرد . به عبارت ديگر ، سازمان محيطي را براي يادگيري مهيامي سازد كه آسان ساز است نه كنترل شده . بنابراين اگر محيطي زمينه ساز آموزش و يادگيري باشد ، ميل و رغبت افراد براي يادگيري افزايش مي يابد و در نتيجه بازده يادگيري بالا مي رود .

 

4- ساختار يادگيري :

اين بعد كه يك ساختار انعطاف پذير و ارگانيك است و بر ساختار بوروكتراتيك ارجحيت دارد ، يادگيري را به مثابه ضرورتي براي ساختار يادگيري مدنظر قرار مي دهد . سازمان براي ايجاد و حفظ انعطاف پذيري به يادگيري مستمر نياز دارد . در حالي كه در بعد قبلي ، محيط فقط يا دگيري را تسهيل مي كند ، در اين بعد ، افراد از محيط بيروني ، به خصوص مشتريان مي آموزند تا بتوانند نيازها و خواسته هاي مشتريان را برآورده سازند . فعاليتها عموماً در درون تيم هايي سازماندهي مي شوند كه اختيار و توانايي زيادي دارند . هر عضو تيم درعين اين كه متخصص است ، يادگرفته است كه چگونه وظايف شغلي اعضاي ديگر تيم را انجام دهد . اين امر موجب مي شود تا بتوان اعضاي تيم هاي سازمان را جايگزين يكديگر كرد . از طرف ديگر ، سازمان يادگيرنده ، كاملاً تخت و مسطح است . اگرچه يك سازمان ارگانيك نبايد تخت و غيرمتمركز باشد، اما مي توان آن را به صورت سلسه مراتبي و متمركز اداره كرد . تفويض اختيار و مسئوليت پذيري كاركنان و مشاركت آنان در تصميم گيريها ، به انگيزش و رغبت كاركنان براي يادگيري مي افزايد .

 

به علاوه ، سازمان يادگيرنده همچون هر سازمان ديگري از ويژگيهايي برخوردار است كه توجه به آنها خالي از لطف نيست :

1- سازمان يادگيرنده درد و عشق آموختن دارد .

2- سازمان يادگيرنده با مشكلات مانوس و خوگر نمي شود .

3- سازمان يادگيرنده از الگوي ذهني پوينده اي برخوردار است يعني الگوي ذهني خود را نسبت به مسائل شناسايي مي كند و آنها را دائماً مورد ارزيابي و سنجش قرار مي دهد .

4- سازمان يادگيرنده كاركناني يادگيرنده و خلاق دارد .

5- سازمان يادگيرنده از تجربه هاي خود پند مي گيرد اما صرفاً بر تجربيات متكي نيست . تاكيد بيش از حد بر تجربه هاي گذشته از سر ساده انديشي و زودباوري نتيجه مطلوب و بهينه را از سازمان دور مي كند .

6- سازمان يادگيرنده علت مشكلات را در خود جستجو مي كند . به عبارت ديگر ، سازمان يادگيرنده مي بايست كمبودها را شناسايي كند و براي رفع و جبران آنها تجهيز شود .

7- سازمان يادگيرنده يادگيري گروهي را تسهيل و ترغيب مي كند .

8- سازمان يادگيرنده تلفيق كننده اهداف فردي و اهداف سازماني است . سازمان يادگيرنده تحقق نمي يابد مگر آنكه اهداف انسانهاي خلاق و دانش آفرين با اهداف سازمان يكي شود و در اين يك سويي و هم راستايي ، رشد و يادگيري پديدار شود . سازمان يادگيرنده با تلاشهاي مديريت ارتقاء مي يابد ، اما بدون همكاري و همراهي اعضاي شايسته ، هيچگاه امكان وجودي پيدا نمي كند .

 

فرآيندها و عوامل موثر بر سازمانهاي يادگيرنده

اگرچه يادگيري در سطح فردي رخ مي دهد ، اما سازمان يادگيرنده از تبادل دروني يادگيري اطمينان حاصل مي كند ، فرهنگ يادگيري را بنا مي نهد ، سرمايه گذاري عظيمي را در تحقيق و توسعه منابع انساني انجام و يادگيري را در داخل ساختار و سيستم ها جاي مي دهد .

 

تفاوت سازمانهاي يادگيرنده و سازمانهاي سنتي

سازمانهاي يادگيرنده به دنبال آموزش و آماده سازي كاركنان براي رويارويي با شرايط آتي سازمان هستند. بدون شك ، آموزش و يادگيري با حضور و مشاركت فعال فرد و نيز فراهم سازي زمينه هاي يادگيري نظير تامين امكانات آموزشي ، ساختار سازماني مناسب ، تعريف شفاف ارتباطات ، ايجاد بصيرت مشترك و كار تيمي صورت مي پذيرد .

بنابراين بايد اهداف و منافع حاصل از ايجاد سازمانهاي يادگيرنده و چشم انداز آن براي مقامات سازمان و كاركنان شفاف و روشن باشد . همچنين به هنگام طر احي سازمان يادگيرنده ، لازم است كه كاركنان سازمان در تصميمات و طراحي مشاركت داشته باشند و مسئوليتها و وظايف خود را در چارچوب اين سازمان بدانند كه اين امر توسط يك رهبر زبده و با مهارت ميسر مي شود .

 

سازمان يادگيرنده به عنوان يك مزيت رقابتي پايدار

محيط متلاطم و متغير شركتها كه مشخصه اصلي آن جهاني شدن بازارها ، تغيير نيازهاي مشتريان و افزايش رقابت در بازار محصولات است ، شركتها را مجبور مي سازد تا پيوسته به دنبال بهبود عملكرد خود باشند . در اين عرصه رقابت ، شركتها به دنبال كسب مزيتهايي هستند كه نه تنها براي شركت ايجاد ارزش مي كنند ، بلكه امكان كپي برداري و تقليد از آنها توسط شركت رقبا مشكل است . واژه مزيت رقابتي پايدار اولين بار توسط مايكل پورتر ارائه شد . در سال 1991 ، بارني بيان كرد ، "زماني گفته مي شود يك سازمان داراي مزيت رقابتي پايدار است كه سازمان يك استراتژي ايجاد ارزش اجرا كند كه به طور همزمان رقباي فعلي و بالقوه نتوانند آن را اجرا كنند و قادر به كپي برداري منافع اين استراتژي نباشند .

يكي از راههاي كسب مزيت رقابتي ، توجه به امر آموزش و يادگيري كاركنان است كه اين امر از طريق سازمانهاي يادگيرنده ميسر مي شود . امروزه ، آموزش و يادگيري شرط اصلي پيشرفت و موفقيت هر سازماني است . چرا كه آموزش از يك طرف ، كاركنان را ورزيده مي سا زد و تواناييهاي بيشتري را در آنها به وجود مي آورد و از طرف ديگر با پيشرفت و افزايش مهارتهاي كاركنان ، سازمان در راستاي كسب تعالي و اهداف سازماني با مشكلي مواجه نخواهد شد . بنابراين چنانچه افراد و كاركنان سازمان پيوسته آموزش بينند و در انجام وظايف محوله خود مهارت كسب كنند ، مي توانند در جهت رفع و ارضاي نيازهاي مشتريان گام مثبتي را بردارند و بدين ترتيب سهم بيشتري از بازار محصولات و خدمات را به دست بياورند.

بدون شك امر يادگيري و توانمند سازي كاركنان ، گامي مهم در راستاي پيشرفت كاركنان و سازمان است . براي يادگيري مستمر و پايدار كاركنان لازم است كه از طريق هدفگذاري و تعيين اهداف سازماني ، آنها را از وظايف و مسئوليتشان آگاه نمود و به آنها يادآور شد كه يادگيري و آموزش ، تنها راه ارتقاي آنها و در نتيجه پيشرفت سازمان است . اين مشاركت در هدفگذاري ، موجب انگيزش و يادگيري كاركنان جهت يادگيري مي شود . حال كه فرد انگيخته شد ، لازم است كه رهبر هوشمندي با سبكهاي رهبري مقتضي و مناسب ، به هدايت و ارشاد كاركنان بپردازد . همچنين ، براي افزايش روحيه تعاون و همكاري ميان كاركنان ، لازم است كه از سيستم هاي ارتباطي مطلوب و ساختار سازماني مناسب استفاده شود . ميل و اشتياق كاركنان براي يادگيري ، از طريق نظام پاداش و جبران خدمات بالا برد . در اين صورت است كه كاركنان از هيچ كوششي براي رشد و بالندگي سازمان دريغ نخواهند كرد و در نتيجه اين امر ميتواند نوعي مزيت رقابتي نسبت به رقبا ، براي سازمان به شمار آيد . از طرفي ، با مرور و بازنگري مسير حركت سازمان مي تو ان به كاركنان بازخورد داد تا هرچه سريعتر نقصان و كاستيها را جبران و از پتانسيل وجودي خود به نحو احسن استفاده كنند .

سازمان يادگيرنده رقابتي را مي توان اينگونه توصيف نمود : "سازماني كه به طور مستمر ، يادگيري فردي ، تيمي و سازماني را ارتقاء مي بخشد كه اين امر از طريق ارضاي نيازهاي متغير مشتري ، درك پوياييهاي نيرويهاي رقابتي و ترغيب تفكر سيستمي حاصل مي شود". بر مبناي ماهيت سازمان يادگيرنده ، مدل هاي مفهومي زيادي تدوين شده است . بيشتر اين مدل ها كه مبتني بر توانايي سازمان در يادگيري سريعتر نسبت به رقبايش سا خته شده اند ، ممكن است تنها شكل مزيت رقابتي پايدار آن سازمان باشند . هر چند در اين زمينه ، نزديكترين مدل توسط پيتر سنگه تدوين شد . سنگه نقش ارزشمندي را از طريق زمينه هايي چون بصيرت مشترك ، مهارت شخصي ، مدل هاي ذهني ، يادگيري تيمي و تفكر سيستمي در امر يادگيري
فراهم مي آورد .

در مدل ديگر ، گارات سه زنجيره خط مشي ، استراتژي و عمليات را براي سازمان يادگيرنده مفروض مي دارد. مدل گارات ، يك ساختار سازماني سلسله مراتبي را در نظر دارد و از اثرات يادگيري دو حلقه اي در محيط هاي ديگر نظير سازمانهاي حرفه اي و ساختار موقت چشم پوشي مي كند .

 

نتيجه گيري

يكي از راههاي كسب مزيت رقابتي پايدار ، تاكيد و توجه بر يادگيري مستمر كاركنان سازمان به منظور نيل به اهداف سازماني با حداكثر اثربخشي است . مسلما، محيط متغير امروز ، به سازمانها اجازه نخواهد داد كه در مقابل فشارهاي ناشي از مهارت ، تواناييها و فناوريهاي رقبا ، به صورت سنتي و هميشگي اداره شوند . بسترسازي و زمينه سازي يادگيري و آموزش سريعتر از رقبا ، مي تواند به سازمان كمك كند تا نسبت به رقبا سريعتر و بهتر گام بردارد .

در راستاي هدف اين مقاله ، به نظر مي رسد كه توجه و عطف به سازمان يادگيرنده ، مي تواند سازمان را از هر جهت در محيط متلاطم كنوني ، بيمه و تضمين كند تا سازمان بهتر در برابر تغييرات ، واكنش و انعطاف از خود نشان دهد . بنابراين ، به عنوان بحثها و مطالعات آتي مي توان چگونگي پياده سازي و حفظ سازمان يادگيرنده و نيز عوامل موثر بر ايجاد و حفظ سازمان يادگيرنده و در نتيجه افزايش آمادگي و انعطاف پذيري سازماني را مدنظر قرار داد .

كنترل خوردگی در پوشش محافظ خطوط لوله گازی باعث افزايش طول عمر می شود


كنترل خوردگي در پوشش محافظ خطوط لوله گازي باعث افزايش طول عمر مي شود

 

افزايش افت فشار در خطوط لوله ، اغلب به سبب نشتي و رسوبات خوردگي و محصول پاك نشده در سطوح دروني است . اين ، شرايط انتقال و ظرفيت توزيع را آهسته كرده و اگر به آن توجه نشود تعميرات بيشتر از روتين را مورد نيازدارد . خوردگي دروني ، رسوب كردن و نشتي در سيستمهاي خطوط لوله اثر نامطلوب در عمليات خطوط پاييني خواهد داشت . اگر شما شاهد رسوب كردن و خوردگي باشيد احتمال اينكه اين خوردگي در سراسر طول لوله وجود داشته باشد هست . اگر براي خوردگي چاره اي انديشه نشود مي تواند ديواره لوله را ضعيف نموده به حدي كه تمامي خط لوله نياز مند تعويض كامل باشد كه اين راه حل غير اقتصادي است .

كنترل خوردگي يك مشكل بر طرف كردني بوسيله تكنولوژي هاي كنترل خوردگي جديد است اگر كاهش ديواره به اندازه چشمگيري وجود نداشته باشد . يكي از بهترين روشهاي پيش گيري از خوردگي ، اعمال پوششهاي پليمري در سطوح دروني تيوبهاي فولادي و لوله هاي با قطر بالاتر است كه با روش تميز كاري شيميايي و سند بلاست به خوبي تميز كاري انجام مي شود . اگر خطوط لوله شما از مبدل حرارتي براي كنترل دماي گاز و افزايش فشار گاز طبيعي استفاده مي نمايد ممكن است باعث خوردگي و رسوب گذاري شود . دستگاههاي ميعان كننده و مبدل حرارتي كه آب يا سيال فرآيندي از بين سيستمهاي درون لوله به جهت رسيدن به تغييرات دمايي عبور مي كند در معرض خوردگي و مشكلات رسوب گذاري هستند . آب براي تيوبهاي فلزي خورنده بوده ، همچنين باعث رسوب گذاري و آلودگي از نوع باكتري مي شود كه خود باعث از بين رفتن سطوح لوله مي شود. نشتي ها و آسيب حفره دار شدن و مسدود كننده ها همگي نيازمند تعميرات گاه به گاه هستند به طور ميانگين توقف براي تميز كردن لوله اگر خطوط لوله بدون پوشش باشد پنج مرتبه يا بيشتر اتفاق مي افتد . علاوه بر اين خطوط لوله بدون پوشش چندين مرتبه بيشتر از خطوط لوله پوشش دار دچار ساييدگي شده و عمر مفيد لوله كاهش مي يابد . كه باعث مي شود بازسازي لوله با هزينه بالا همراه باشد . پوشش هزينه هنگفتي را صرفه جويي مي نمايد . براي چندين دهه قسمت دروني خطوط لوله موجود بوسيله پلي اتيلن يا پروپيلن يا بوسيله پوشش اپوكسي توسط توپك راني پوشش داده مي شد .

هر دو روش در پيش گيري از خوردگي و بازگشت خطوط لوله در حال خورده شدن به سرويس موفقيت آميز بوده است .

در هر صورت اگر اين عمليات براي پروژه هاي كوچكتر از 1000 فوت و يا اينكه در حالتي كه كاربرد توپك براي لوله هاي با قطرهاي 30 اينچ يا بيشتر به دليل اينكه توپك تمايل به شناور شدن در پوشش را دارد غير ممكن باشد غير اقتصادي است .

وسايل نيمه رباتي جديد مي تواند اين عمليات ويژه را انجام دهند و يك راه حل اقتصادي را تا مين كند . لوله ها مي توانند در قسمتهاي 300 تا 500 فوتي تميز و در جا پوشش شوند .

در عمليات پالايش گازهاي خورنده در لوله هاي مشعل ، اغلب باعث آسيب هاي بسيار در خط لوله مي شوند .

يك پالايشگاه كار آئيب كه مقر آن در كارآئيب است بايستي يك مشعل 30 اينچي را هر 3 سال به علت رسوب اسيدهاي HCLو H2S وHF در درون لوله هاي افقي مشعل جايگزين مي كرد .

در خطوط لوله 1800 فوتي ، هر 300 فوت از لوله را به وسيله ربات توسط دستگاه سند بلاست ، سند بلاست مي كردند و بوسيله ربات مواد زايد سند بلاست را خارج و پوشش را اعمال مي كردند . پوشش با پايه وايتن ( viton ) فلورو پلي مر براي اين نمونه به خاطر خواص مقاومت خوبش در برابر اسيد HF انتخاب شد .

بعد از 2 سال سرويس مداوم ، يك بازرسي آشكار ساخت كه عمليات خط لوله در شرايط كاملي است و باعث صرفه جوئي ميليونها دلار هزينه هاي جابجائي شده است .

 

قدرت پليمر

خطوط لوله وظيفه سنگين انتقال گاز طبيعي را از ايالات مجاور آمريكا انجام مي دهد . در هر ايستگاه فشار افزايي تقريباً هر 50 تا 100 مايل در طول يك سيستم ، از مبدل هاي حرارتي بوسيله آب براي كاهش دماي گاز پس از فشار افزايي استفاده مي شود به طوري كه گاز مي تواند درون خط لوله به محل مصرف برسد مبدل هاي حرارتي كه براي خنك كردن ازآب استفاده مي كنند براي پوشش محافظ دروني تيوبها كه بهترين روش پيش گيري از خوردگي است مناسبترين هستند براي تيوبهاي با قطر كوچك و همچنين لوله هايي با قطر بزرگتر از 30 اينچ به طور يكسان براي جلوگيري از خوردگي از پوششها استفاده مي كنند .

در سيستمهاي خط لوله نگهداري لوله و تيوبها يك امر بحراني است كه بوسيله تعميرات اين امر انجام مي شود كه هزينه جايگزيني يك خط لوله بزرگ يا بخشي از آن مي تواند به صدها هزار دلار بالغ شود . پوشش از لحاظ اقتصادي مؤثر است و يك روش عملي براي حل مشكل خوردگي است .

مواد فنوليك يا اپوكسيد به طور ويژه براي بعضي از فلزات پايه مناسب هستند و در خط لوله استفاده مي شود . پوششهاي تيوب و خط لوله مي توانند به سرعت اعمال شود و بدون نياز به جدا كردن و انتقال لوله به يك كارگاه دور دست ، در محل اجرا شود .

 

شيمي خوردگي

ميكرو ارگانيسم ها ، SRB يا باكتريهاي احيا كننده سولفات معمول ترين عامل خوردگي هستند ، اما بسياري مكانيزم هاي خوردگي ديگر وجود دارند كه مربوط به باكتريها نمي شوند . ميكرو ارگانيسم هايي كه مواد غذايي را از آب سيستم خنك كننده درون تيوبها مي گيرند سبب تجمع باكتري شده و باعث رسوب و گرفتگي مي شوند كه خود بيشترين عامل خوردگي سلول را باعث مي شوند . باكتريها بر اثر بعضي از فرآيندهاي شيميايي و عدم وجود نور در درون تيوبها به سرعت توليد مي شوند و از محيطهايي كه از مواد غذايي غني هستند تغذيه مي كنند . هر سلول خوردگي باعث ايجاد يك حفره مي شود مكاني كه باكتري در آنجا تكثير شده است و ساختارهاي باكتري به سرعت باعث پيشرفت خوردگي مي شود و باعث انتقال نا كافي و خطرناك گاز مي شود .

چنين حفره هايي كه داراي باكتري هستند سبب تغييرات الكتروشيميايي درون تيوبها مي شود كه سبب بدتر كردن آسيب مي شوند .

علت ديگر براي خوردگي و حفره دار شدن ، لايه هاي فعال شده ، است كه مي تواند درون تيوبها با تاًثير سولفيد يا منگنز باعث خوردگي گالوانيكي شود .

اگر اختلاف پتانسيل داشته باشيم حفره ايجاد مي شود كه باعث تحليل شديد بيولوژيكي و از بين رفتن لوله هاي تيوب مي شود .

پوششهاي پليمري نسبت به خوردگي هاي بيولوژيكي يا شيميايي مقاوم هستند و مي توانند باعث سلامت تيوبها شوند.

 

بهترين روش و مواردي كه بايد به آن توجه شود

كربن استيل پائين ترين هزينه را براي لوله و تيوب دارد كه حدود يك چهارم هزينه مواد آلياژي نيكل و كرومولي ( chrom/moly ) است . براي مثال برنج آدميرالتي
( admiralty ) 30/70 يا فولادهاي ضد زنگ دوبلكس .

Passivation ذاتي اين مواد آلياژي بالا در سيستم آب خنك كننده تأمين كننده مزيت هايي نسبت به اكسيد شدن فولادهاي كربني هستند .

براي كارآيي بهينه تيوبهاي فولاد كربني كم هزينه در يك واحد عملياتي كه لوله ها و قطعات زيادي دارد و با يك سيال در تماس هستند بايد ميزان سطح PH و دمادر جريان آب خنك كننده در يك سطح نگه داشته شوند .

جايگزين كردن يك آلياژ با كربن استيل جهت ارتقاء بيشتر در هنگام رسوب گرفتگي و خوردگي واحد هاي توليدي معمول است .

در نظر گرفتن پوشش سطح داخلي تيوب يك انتخاب مناسب و كم هزينه نسبت به ارتقاء آلياژ براي بسياري از تيوبهاي كربن استيل كه در سرويس آب خنك كننده هستند مي باشد .

آستري پليمري ، همانند فنوليك هايي كه بسيار پخته شده اند ، فنل اپوكسي و اپوكسي نوولاك (novolacs ) ، عموماً در محيطهايي همانند تانكها ، ظروف حمل و نقل و مخازن استفاده مي شود . اين آستريها تأمين كننده مقاومت در بازه ي وسيعي از اسيدهاي آلي و غير آلي حلالها و هيدروكربنها در شرايط دماي محيط هستند .

استفاده معمول از لايه هاي پوشش نشان مي دهد كه اين لايه ها بايستي بيش از mils 20 باشند و مواد آن اغلب با رنگدانه هاي شيشه اي يا سراميكي براي جلوگيري از تخلخل در طول زمان هستند .

در هنگام ارزيابي بازه ي پتانسيل كاربرد پوشش دما و فشار عملياتي معمولاً جزئي از معادله هستند كه دماي پوشش بايد با دماي كاربردي مطابقت داشته باشد .

محدوده ي سرويس غوطه وري پوششهاي اپوكسي در محيط مرطوب با PH خنثي در حدود 300 درجه فارنهايت و در شرايط سرويس خشك در حدود 400 درجه فارنهايت است .

شرايط عملياتي PH بالا يا پايين در محدوده ي پوليمر هاي دروني تا كمتر از 150 درجه فارنهايت در سرويس غوطه وري تاثير خواهد گذاشت .

انتخاب يك ماده ي پوشش داخلي براي كار با ضخامت هاي كم مناسب است و براي كار در سيستمهاي خط لوله نيازمند يك ماده اي است كه بتواند تاًمين كننده مشخصات مكانيكالي زير باشد :

 

  • پوشش يكنواخت در لايه هاي كمتر از mils 10
  • مقاومت چسبندگي بيش از 2500 پوند بر اينچ مربع
  • مقاومت در مقابل شرايط و سيكلهاي حرارتي فراتر از دماهاي عملياتي و
  • با آزاد كردن مواد رسوب دهنده اي همچون رسوب هاي كلسيم و سولفيت خواص مقاومت در مقابل دما و مواد شيميايي اين پوششهاي داخلي بهبود مي يابد .

خواص مقاومت حرارتي و شيميايي يك پوشش وقتي بهبود پيدا مي كند كه به وسيله حرارت سخت شود مثلاً پوشش فنوليكهاي پخت شده را تا 400 درجه فارنهايت و پوشش اپوكسي را تا 250 درجه فارنهايت حرارت مي دهيم .

بايد دماي سيال داخل تيوب در محدوده ي دماي پوشش و قابل استفاده براي پوشش باشد و نيز بايد دماي محصولي كه بيرون تيوب است و سرعت جريان آن مد نظر قرار گرفته باشد .

بخار زني جهت تعميرات خط لوله اگر دما بالاتر از دماي سرويس يا محدوده ي خشك پوشش داخل تيوب باشد روي يك پارچگي پوشش اثر نا مطلوب دارد .

براي بررسي وجود حفره ، بازرسي سطوح پوشش از اهميت زيادي برخوردار است .

موسسه NACE دستورالعملي براي تست ولتاژ پائين جهت پوششهايي با ضخامت كمتر از mils 20 دارد . كه در اين دستورالعمل از يك اسفنج مرطوب در سراسر هر تيوب مبدل حرارتي استفاده مي شود كه يك هشدار صدائي ( beep ) نشان دهنده ي يك منفذ است كه بايستي آن نقطه تعمير شود و مجدداً بررسي شود . جهت مطالعه در بارۀ NACE لطفاً سايت http: // www. nace. Org. را ببينيد .

 

نتيجه گيري

هزينه پوشش به ميزان يك چهارم هزينه تيوب گذاري مجدد است و پس از پوشش مجدد براي اولين دوره 10 ساله ، آنها بصورت هميشگي غير خورنده باقي مانده و حداقل تعميرات براي بقيه عمر كاريشان لازم است . براي دوره بيش از 12 سال ، هزينه صرفه جوئي شده براي پوشش تيوب ها در يك سيستم به تنهائي مي تواند از بازۀ 8 ميليون دلار يا بيشتر بسته به تجربه باشد.

پوشش نمودن تيوب يك روش آزمون شده بوده و براي پيشگيري از خوردگي توسط بسياري از بزرگترين شركتهاي جهان استفاده مي شود . هم اكنون روشهاي بيشتري براي ايجاد در آمد مطلوب و كاهش اتلاف بر اثر خوردگي و رسوب گرفتگي وجود دارد. بهترين مكان براي شروع در نظر گرفتن شرايط مختلف و سپس تشخيص مؤثرترين روش براي پاكسازي و پوشش تيوبهاي داراي مشكل است .

با در نظر گرفتن جزئيات كوچك ، مراقبت براي شواهد خوردگي و رسوب گرفتگي ، شما مي توانيد در هزينه هاي هنگفت جايگزيني هاي لازم و تعميرات اضافي صرفه جوئي نمائيد . شما مي توانيد كار آئي عملياتي را در طول عمر خط لوله تان ارتقا دهيد . يك قدم كوچك در پوشش ، يك قدم بزرگ به سمت جلو براي پيشگيري از خوردگي است.

 

آسانسور قلب ساختمان


آسانسور قلب ساختمان

آسانسور در حدود 50 سال پیس وارد ایران شده و یک شرکت سوئیسی اولین آسانسورها را در ایران نصب کرد. آسانسورها در واقع راننده ای ندارند و به صورت شبانه روزی کار می کنند و صرفا با فشار یک شاسی بالا و پایین می رود . این وسیله قادر به شناسائی مسافرین نیست . در خصوص ایمنی بیشتر در آسانسورها و مسائل پیش روی این صنعت با مهندس آرش هوشمند کارشناس ارشد مهندسی مکانیک و همچنین بازرس استاندارد آسانسور به گفتگو می پردازیم .

 

 تاریخچه آسانسور در ایران

صنعت آسانسور در دهه 30 وارد ایران شده و ساختمانهایی مانند ساختمان پلاسکور جزء اولین ساختمانهایی بودند که مجهز به آسانسور شدند. شرکت هایی هم که در ابتدا شروع به نصب آسانسور در ایران کردند جزء معتبرترین شرکت های جهان در زمینه آسانسور بودند.

 

در حال حاضر چه تحولاتی در آسانسور ایجاد شده است ؟

در حال حاضر توان فنی شرکت های مجری آسانسور نسبت به گذشته از سطح قابل قبول تری برخوردار است و نیروی فعال شاغل در این صنعت به لحاظ تعداد با سالهای دور قابل قیاس نیست و با توجه به رشد روزافزون ساخت و ساز ، پیش بینی می شود که این رشد در صنعت آسانسور هم چشمگیر باشد.

 

هم اکنون چند شرکت عضو سندیکای آسانسور هستند ؟

طبق آمارهای بدست آمده از حدود 1000 شرکت فعال در زمینه آسانسور در ایران 350 شرکت عضو سندیکای آسانسور هستند و پیش بینی می شود این تعداد باز هم افزایش یابد .

 

به طور کلی آسانسورها دارای چه معایبی می باشند ؟

یکی از معایب عمده موجود در آسانسورهای فعلی کیفیت پایین برخی قطعات مورد استفاده و نیز قدیمی بودن مکانیزم این قطعات است . به عنوان نمونه هنوز هم آسانسورهای با درب لولائی در ایران بیشتر مورد استقبال قرار می گیرند. در حالی که شاید در حدود این آسانسورها حدود 90 سال پیش در اروپا منسوخ شده اند.

 

در حال حاضر این صنعت با چه مشکلاتی روبروست ؟

برخی از شرکتهای فروشنده آسانسور قرارداد تامین قطعات و نصب و راه اندازی آسانسور را به عهده می گیرند و به ناچار به دلیل پایین بودن مبلغ قرارداد ناچار به استفاده از قطعات بی کیفیت در آسانسور می شوند. البته مشتریان این گونه شرکتها سازندگان ساختمانی هستند که فقط به بالا و پایین رفتن آسانسور فکر می کنند و توجهی به مسائل ایمنی و عمرمفید سیستم آسانسور ندارند. در عین حال نباید از مشکل نوسان شدید قطعات اصلی آسانسور از قبیل ریل ، موتور گیربکس و ... که باعث بروز مشکلات بسیاری برای فعالان این صنف ایجاد کرده است گذشت .

 

عمر آسانسور به چه عواملی بستگی دارد ؟

عمر آسانسور به قطعات مورد استفاده در آسانسور و همچنین نحوه نصب و مونتاژ این قطعات می باشد . در حال حاضر عمر عمده آسانسورهای نصب شده در ایران کمتر از 10 سال است و بعد از طی این مدت آسانسورها باید بطور کلی مورد بازسازی قرار گیرند . قابل ذکر است در حال حاضر آسانسورهایی در ایران کار می کنند که حدود 50 سال از نصب این آسانسورها می گذرد . ولی به دلیل کیفیت مناسب قطعات این آسانسورها ، این آسانسورها به طور مناسب کار می کنند .

 

 قطعات و تجهیزات آسانسور در ایران تولید می شود یا وارداتی است ؟

برخی از قطعات از قبیل موتور گیربکس ، سیم بکسل ها ، ریل و ... وارداتی هستند و قطعاتی از قبیل کابین ، تابلو فرمان و بسیاری دیگر از قطعات در ایران تولید می شوند. تولیدی در ایران صادرات قطعات صورت می گیرد .

 

در جهت بالابردن کیفیت آسانسور چه اقداماتی صورت گرفته است ؟

اجباری بودن بازرسی آسانسور منطبق با استاندارد En81 در ساختمانهای ساخته شده ، و همچنین قدمهای بسیار خوبی از قبیل الزام شرکتهای نصاب آسانسور به استفاده از برخی قطعات از قبیل قفل درب طبقات ، گاورنر ، پاراشوت و ضربه گیرها که توسط موسسه استاندارد مورد تائید هستند اشاره کرد.

 

در بحث ایمنی آسانسور چه اقداماتی صورت پذیرفته است ؟

عمر آسانسور به قطعات مورد استفاده در آسانسور و همچنین نحوه نصب و مونتاژ این قطعات می باشد. د رحال حاضر عمر عمده آسانسورهای نصب شده در ایران کمتر از 10 سال است و بعد از طی این مدت آسانسورها باید به طور کلی مورد بازسازی قرار گیرند.

 

آسانسورهایی که امروزه در ایران نصب می شوند به لحاظ ایمنی با آسانسورهای نصب شده در سالهای گذشته قابل مقایسه نیستند . به گونه ای که می توان ادعا کرد در حال حاضر حوادث آسانسور بسیار به ندرت موجب جرح و فوت می شوند.

 

در خصوص بازرسی آسانسور و اخذ گواهی استاندارد چه اقداماتی صورت گرفته است ؟

در حال حاضر دریافت پایان کار ساختمان از شهرداری منوط به اخذ گواهی استاندارد از طرف شرکت نصاب کننده آسانسور می باشد. اما بعد از اخذ گواهی هیچ نظارتی بر عملکرد آسانسورها صورت نمی پذیرد باید راهکاری جهت اجباری شدن بازرسی ادواری سالیانه برای آسانسورها پیدا شود . با اجرایی شدن بازرسی ادواری می توان به افزایش ایمنی در آسانسورها امیدوار بود.

 

سیستم های ایمنی آسانسور کدامند ؟

به طور کلی آسانسورها شامل حفاظت های ایمنی جهت تامین امنیت برای استفاده کنندگان از آسانسور هستند به طور نمونه آسانسورها باید توسط تست ایمنی که شامل قطعاتی مثل قفل دربها، کلید استپ روی کابین ، کلید استپ ته چاه و میکروسویچ ها می باشد محاظت می شوند و مهمترین عوامل موجود در بحث ایمنی را می توان به مکانیزم پاراشوت برای جلوگیری از سقوط آسانسور نسبت داد . در حال حاضر تمامی آسانسورها توسط بازرسان استاندارد تحت تست هایی از قبیل تست پاراشوت ، بالانس ، تست کلیدهای حدنهایی و ... قرار می گیرند.

 

تست ترمز ایمنی یک از مهمترین تست هاست در این مورد بیشتر توضیح دهید.

ترمز ایمنی یا پاراشوت توسط فکهایی در هنگام عملکرد به ریل متصل می شوند و با کمک گاورنر یا تنظیم کننده سرعت مانع از سقوط آسانسور می شود.

 

قطعات اصلی آسانسور کدامند ؟

قطعاتی از قبیل درب طبقات ، درب کابین ، موتور گیربکس ، تابلو فرمان ، کابین آسانسور و سیم بکس ها جزء قطعات اصلی محسوب می شوند.

 

در آخر ؟

حمایت دولت از بخش خصوصی فعال در این صنعت به دلیل اشتغال زائی بالای این صنعت و راهکارهایی جهت الزام بازرسی ادواری موجب پیشرفت روز افزون این صنعت در کشور خواهد شد.

حفاظت در برابر پرتوها


حفاظت در برابر پرتوها

از نظر ایمنی پرتوهای الکترومغناطیسی به دو دسته پرتوهای یون ساز و غیر یون ساز تبدیل می شوند:

1- پرتوهای یون ساز: بخشی از پرتوهای الکترومغناطیس که انرژی آنها برای ایجاد یونش در ماده کافی می باشد. مانند پرتوهای ایکس و گاما

2- پرتوهای غیر یونساز: بخشی از پرتوهای الکترومغناطیس که انرژی آنها برای ایجاد یونش در ماده کافی نمی باشد و فقط باعث ايجاد گرما در آن مي شود كه اغلب اثرات بيولوژيكي حاصل از پرتوگيري با اين پرتوها نتيجه همين پديده است. این پرتوها به چند دسته تقسیم می شوند که مهمترین آنها به شرح زیر می باشد.

 

پرتوهای غیریونساز

 

ماوراء بنفش (UV)

نور مرئی (VS)

مادون قرمز(IR)

میکروویو (MV)

رادیوئی (RF)

مافوق صوت

 

مافوق صوت

امواج مافوق صوت از دسته امواج الکترومغناطیس نمی باشند و در برخورد با بافتهای بدن ایجاد یون نمی کنند لذا این پرتوها نیز در زمره پرتوهای غیریونساز قرار می گیرند. (جذب پرتوهای مافوق صوت در بافتهای زنده ایجاد گرما می کند که این امر باعث تغیرات بیولوژیکی می شود.)

 

1- پرتوهای ماوراء بنفش UV :

مهمترین منبع تولید آن پرتوهای خورشید و انواع لامپهای (UV). و نور حاصل از جوشکاری با جریان برق مي باشد پرتوهای ماوراء بنفش یا از طریق ایجاد گرما و یا از طریق ایجاد واکنشهای فتوشیمی به بدن اثر می گذارند. پرتوماوراء بنفش از یک سو برای بدن لازم است و کمبود آن باعث کمبود ویتامین D و نرمی استخوان می شود و از سوی دیگر چنانچه میزان جذب پرتو کنترل نشود اثرات منفی خواهد داشت.

از آنجائی که پرتوماوراء بنفش به میزان کمی در بدن انسان نفوذ می کند و بیشتر در پوست و چشم جذب می شود، اثرات بیولوژیکی آن به انسان به اثرات منفي به پوست بدن و چشم محدود می شود.

 

 

نسبت اثرات مضر پرتوهای ماوراء بنفش به پوست و چشم :

اثر بر چشم

اثر بر پوست

ایجاد ورم ملتحمه

آفتاب سوختگی، تیره شدن پوست

ایجاد سوختگی شبکیه

ایجاد شیارهای عمیق در پوست

ایجاد آب مروارید

ایجاد واکنشهای حساسیت به نور

افزایش احتمال ابتلا به سرطان

 

با جذب پرتوماوراء بنفش در پوست، و در دراز مدت پوست ضخیم تر شده شیارهای عمیق در آن ایجاد می شود. این امر احتمال ابتلا به سرطان را افزایش می دهد. این اثر در کارگرانی که در دراز مدت زیر آفتاب بدون رعایت مسائل ایمنی کار کرده اند بیشتر مشاهده شده است .

 

کسانی که رنگ پوست روشنتری دارند حساسیت بیشتری نسبت به پرتوهای ماوراء بنفش دارند.

چنانچه چشم شخص در معرض پرتوهای ماوراء بنفش قرار گیرد ممکن است مقداری از پرتو از طریق قرنیه عبور کرده و توسط عدسی ها جذب شود و یا چنانچه پرتو شدیدتر باشد ممکن است بخشی از آن به شبکیه برسد و جذب آن شود. به همین دلیل قرار گرفتن افراد در معرض پرتوهای مارواء بنفش بدون رعایت نکات ایمنی خطرناک است و ممکن است باعث ایجاد آب مروارید شود.

پرتوهای ماوراء بنفش با توجه به عدم قدرت نفوذ آنها در مواد به راحتی مهار می شوند که مهمترین روشهای جلوگیری از جذب پرتوهای ماوراء بنفش به قرار زیر می باشد.

1- استفاده از لباسهای آستین بلند و کاملاً پوشیده

2- انواع شیشه پرتوهای ضعیف را به خوبی جذب می کنند.

3- اجسامی که در برابر نور معمولی کدر می باشند به خوبی پرتوهای ماوراء بنفش ر اجذب می کنند.

4- در مواردی که شدت پرتو زیاد باشد باید از شیشه های مخصوص استفاده شود.( مثلاً در جوشکاری)

نکته: پرتوهای ماوراءبنفش به صورت غیر مستتقیم بر کارکرد ریه و دستگاه تنفسی تأثیر منفی دارد. چون گاز اکسیژن در مجاورت پرتوهای ماوراء بنفش تبدیل به ازن می شود.

با توجه به اینکه حتی در صورت مراعات نکات ایمنی فوق احتمال پرتوگیری در اثر بی احتیاطی نیز وجود دارد لازم است :

1- در صورت پرتوگیری چشم با نور شدید برای کاهش درد، چشم با پارچه مرطوب خنک کمپرس شود سپس به پزشک مراجعه شود.

2- در صورت سوختگی پوست با پرتوهای نوری یا پرتوگیری چشم فرد تا بهبود کامل تحت تابش پرتو نوری قوی قرار گیرد.

در ضمن نباید از روغن ماهی یا پمادهای سوختگی استفاده شود و توصیه می شود برای التیام ناراحتی و سوزش پوست از کمپرس پارچه خنک نم دار استفاده شود.

تمام کسانی که در معرض پرتوهای شدید می باشند «جوشکاران» و بازرسان جوش در صورت تماس زياد با پرتو باید به صورت سالیانه معاینه چشم شوند.

 

پرتوهاي نور مرئي VS:

اين پرتوها با چشم قابل ديدن مي باشد و اثرات بيولوژيكي آن كاملاً شناخته شده است و در صورت زياد نبودن آن اثر منفي روي انسان نمي گذارد مگر ليزرها كه نوع خاصي از منابع نور است كه تفاوتهايي با نور معمولي دارند از جمله ليزر معمولاً تك رنگ است و ليزرها معمولاً باريك و داراي واگرائي كمتر مي باشند، لذا با دور شدن از منبع ليزر شدت آن كاهش نمي يابد. لذا مهمترين نكته در حفاظت در برابر ليزر اين است كه نگاه كردن به ليزر يا تاباندن آن به چشم افراد خطرناك است.

 

پرتوهاي مادون قرمز (IR)

پرتوهاي مادون قرمز به سه دسته فرعي تقسيم مي شوند كه تقسيم بندي براساس طول موج هاي آنها مي باشد CوBو IRA، هر ماده اي كه دماي آن بالاتر از صفر كليون باشد IRساطع مي كند.

منابع اصلي IRخورشيد و لامپهاي مادون قرمز مي باشند.

مهمترين اثرات بيولوژيكي پرتوهاي مادون قرمز در اثر افزايش دماي بافت بعد از جذب اين پرتو روي مي دهد، حداكثر عمق نفوذ مادون قرمز در پوست حدود 3mm است. كه اثرات بارز آن ايجاد سوختگي و تيره شدن پوست مي شود و چنانچه شخصي در برابر پرتو مادون قرمز قرار گيرد به صورت طبيعي چشمهاي خود را مي بندد لذا پرتو توسط پلك جذب مي شود.

اگر شخصي در طولاني مدت در معرض پرتوهاي مادون قرمز قرار گيرد بعد از چند سال احتمال ابتلا به آب مرواريد وجود دارد، در حال حاضر استانداردي براي حفاظت در برابر پرتو مادون قرمز وجود ندارد ولي براي حفاظت در برابر اين پرتوها توجه به اين نكات مهم است كه اغلب پرتوهاي مادون قرمز توسط آب جذب مي شود و با افزايش فاصله شدت پرتو كم مي شود و استفاده از عينك مخصوص براي افرادي كه به صورت مداوم در مجاورت سطوح داغ قرار دارند توصيه مي شود.

 

امواج راديويي و ميكرويو RF,MW

اين پرتوها امروزه بسيار مورد استفاده قرار مي گيرد، مقداري از اين امواج پس از انتشار توسط محيط جذب مي شوند كه انرژي جذب شده توسط محيط به گرما تبديل مي شود كه اين امر باعث اثرات منفي مي شوند.

ميزان انرژي جذب شده توسط محيط به گرما تبديل مي شود كه اين امر باعث ايجاد اختلال در رفتار شخص مي شود.

همچنين اين پرتوها باعث ايجاد آب مرواريد، سوزش و ريزش آب از چشم و سردرد مي شود.

انتشار : ۲۰ آبان ۱۳۹۷

برچسب های مهم

کاربردهای فناوری نانو در مبارزه با خوردگی


کاربردهای فناوری نانو در مبارزه با خوردگی

 

مقدمه

خوردگي يكي از معدود موارد طبيعي است كه اثر خود را هم در مراحل ساخت، توليد و بهره‌برداري نمايان مي‌سازد و هم منابع عظيمي را نيز در مرحله حفاظت و نگهداري به خود اختصاص مي‌دهد؛ به اين معني كه براي جلوگيري از خسارت‌هاي اقتصادي و زيست‌محيطي ناشي از خوردگي بايد انرژي و هزينه مصرف شود. براي خوردگي تعاريف فراواني ذكر شده است. در استاندارد  ISO 8804، خوردگي به‌شكل واكنش فيزيكي – شيميايي متقابل بين فلز و محيط اطرافش تعريف شده است كه ماهيت الكتروشيميايي داشته و نتيجة آن تغيير در خواص فلزي است. اين تغييرات ممكن است منجر به از دست رفتن توانايي عملكرد فلز، محيط يا سيستم شامل آن‌ها شود.

خوردگي يك فرآيند كاملاً طبيعي است و منجر به كاهش سطح انرژي آزاد يك سيستم مي‌شود.

خوردگي از 3 طريق به بشر زيان مي‌رساند:

1- اتلاف ماده و انرژي

2- زيان‌هاي اقتصادي (خسارت مستقيم و غيرمستقيم از قبيل تعطيل كار،‌ آلودگي توليدات و ...)

3- زيان‌هاي زيست‌محيطي و ايمني


لزوم توجه به خوردگي

اهميت خوردگي به اين دليل است كه در اكثر محيط‌ها اتفاق مي‌افتد، محيط‌هاي آبي، غيرآبي و حتي بدن انسان موارد قابل ذكري است كه خوردگي در آن‌ها روي مي‌دهد.

يكي از موارد حساس كاربردهاي فلزات در بدن انسان است؛ به‌عنوان نمونه مي‌توان از فولادهاي ضدزنگ به‌عنوان چاقوهاي جراحي و استفاده از پلاتين در بدن انسان در موارد شكستگي استخوان نام برد. اگر اين چنانچه اين فولادهاي ضدزنگ بدون داشتن استانداردهاي پزشكي مورد استفاده قرار گيرند، مي‌تواند عوارض خطرناكي مثل فوت و يا قطع عضو را به‌همراه داشته باشد كه اين مقوله متاسفانه در كشور ما بسيار اتفاق مي‌افتد.

مثال‌هاي مذكور در حيطه هزينه‌هاي غيرمستقيم قرار مي‌گيرند. كه اين دست هزينه‌ها اغلب جايي ثبت نمي‌شود. آماري كه كشورهاي پيشرفته ارائه مي‌دهند، مربوط به هزينه‌هاي مستقيم خوردگي است. بنابر مطالعه انجام شده توسط پروفسور اوهليگ، در كشورهاي پيشرفته حدود سه تا 5 درصد درآمد ناخالص ملي (GNP) صرف هزينه‌هاي مستقيم خوردگي مي‌شود كه آمار استخراج شده در سالهاي 1970، 1985 و 1998 در آمريكا مويد اين مساله بوده است. متاسفانه در كشور ما به‌علت ناآشنايي مديران صنايع با مقوله خوردگي، اغلب آماري ارائه نمي‌شود. بر اساس تخمين انجمن خوردگي ايران اين رقم در ايران حدود 5 درصد درآمد ناخالص ملي است. بر اساس گزارش اين انجمن در سال 1379 هزينه‌هاي خوردگي در ايران معادل 27000 ميليارد ريال برآورد شد كه اين رقم، رقمي نجومي براي اقتصاد ايران به‌حساب مي‌آيد. علاوه‌بر آن، مقادير زيادي ارز كشور نيز براي خريد تجهيزات و مواد نگهدارنده (در جهت كاهش خوردگي) هزينه مي‌شود.

بر اساس گزارش انجمن خوردگي ايران، هزينه‌هاي خوردگي در اقتصاد ايران را به 4 قسمت اصلي تقسيم مي‌شوند:


1- گروه كشاورزي 2- گروه نفت 3- گروه صنايع و معادن 4- گروه خدمات

بيشترين هزينه‌هاي خوردگي مربوط به گروه خدمات و كم‌ترين آن مربوط به گروه كشاورزي است.

بر اين اساس كل مبلغ هزينه‌ها در بخش خدمات 1320/2 ميليارد تومان، در بخش نفت 511/7 ميليارد تومان،‌ بخش صنايع و معادن 523/6 ميليارد تومان و بخش كشاورزي 373 ميليارد تومان بوده است.

 

كاربردهاي نانوفناوري در كنترل خوردگي

به‌طور كلي 6 روش براي كنترل خوردگي مطرح شده است:

«طراحي، انتخاب مواد، پوشش، استفاده از بازدارنده، حفاظت كاتدي و آندي»

در دنيا بر روي نانوپوشش‌ها بسيار كار شده است و نانوپوشش‌هاي بسياري گسترش پيدا كرده است. اما نفوذ نانوفناوري در روش‌هاي ديگر كنترل خوردگي بسيار ضعيف بوده است.


- نانوپوشش‌ها

پوشش‌هاي نانوهيدروكسي‌آپاتيد براي ايمپلنت‌هاي مورد استفاده در بدن انسان

شركت IMCO با استفاده از تكنيك الكتروفورتيك در دماي محيط نانوساختار هيدروكسي آپاتيد را بر روي انواع ايمپلنت‌ها پوشش مي‌دهد. اين ايمپلنت‌ها كاربردهاي مختلف در دندانپزشكي و اورتوپدي دارند. روش‌هاي قديمي شامل پاشش حرارتي و رسوب‌دهي شيميايي مي‌شدند كه ورود نانون به اين عرصه، دو فايده اساسي را به‌دنبال داشت:

فايده اول افزايش استحكام باند مي‌باشد. در روش‌هاي قديمي اعمال پوشش هيدروكسي آپاتيد، استحكام چسبندگي پوشش بسيار پايين است. به‌طوري‌كه به اصطلاح عملي، در روش پاشش حرارتي، MPa30 و در رسوب‌دهي شيميايي MPa 14 است. اما اين روش باعث مي‌شود كه استحكام چسبندگي به حدود MPa60 برسد.

فايده دوم، بهبود مقاومت خوردگي است. اين پوشش‌هاي نانويي 100% فشرده و 100% كريستالي است، كه باعث مي‌شود مشكل انحلال آمورفي اين پوشش حل شود و البته فشرده بودن باعث مي‌شود كه مايعات بدن تحت تماس با فلز قرار نگيرند. جريان پلاريزاسيون خوردگي در اين حالت 300 بار كمتر از حالتي است كه به 2 روش قديمي پاشش حرارتي و رسوب‌دهي شيميايي پوشش داده شده است.


پوشش‌هاي چند لايه‌اي نانويي براي مصارف نظامي و غيرنظامي

اخيراً پوشش‌هايي گسترش پيدا كردند كه داراي چندين لايه هستند كه هر لايه در اين پوشش، هدف خاصي را دنبال مي‌كنند. اين پوشش‌ها با توجه به گزارش‌هايي كه شده است داراي مصارف نظامي و غيرنظامي است. اين پوشش‌ها هدف‌هاي چندي را دنبال مي‌كند كه عبارتند از:

«1- كاهش هزينه چرخه عمر 2- كاهش هزينه نگهداري تجهيزات 3- كاهش آلودگي‌هاي محيطي»

اين پوشش‌ها در چرخنده‌ها، موتورها، سوئيچ‌هاي الكترونيكي و سنسورها كاربرد فراوان دارد.

يكي از خصوصيات منحصر به فرد اين پوشش اين است كه زماني كه پوشش‌ها آسيب ديده و بايد عوض شوند، به‌راحتي از روي سطح برداشته مي‌شود. همچنين در بين لايه‌هاي اين پوشش از لايه‌هاي حس‌گر استفاده مي‌شود كه قادر است آسيب‌ديدگي مكانيكي و خوردگي را تشخيص دهد.

شركت NANOMAG، پوشش‌هايي از جنس نانو كامپوزيت كه مقاوم در برابر خوردگي مي‌باشد، توليد مي‌كند كه اين پوشش‌ها جايگزين پوشش‌هاي پايه كروم خطرناك مي‌شود كه براي آلياژهاي منيزيم مخصوصاً براي احتياجات صنايع خودروسازي، هوا – فضا و هوانوردي مناسب مي‌باشد.

منيزيم كه يك سوم از آلومينيوم و 80 درصد از فولاد سبك‌تر است به‌طور فزاينده‌اي از زمان اولين حضورش در ماشين‌هاي مسابقه در طول سال‌هاي 1920، براي اين هدف استفاده شده است. كاربردهاي آلياژهاي پايه منيزيم هم‌اكنون تا پوشش‌هاي دنده، لوله‌هاي چندشاخه ورودي، و پوشش‌هاي سرسيلندرها نيز امتداد پيدا كرده و حتي چرخ‌ها، بخش‌هاي بدنه و قسمت‌هاي اصلي فرمان را نيز در بر گرفته است.

خواصي مانند قدرت بالا نسبت به وزن (در مقايسه با ضريب وزن) و ارتعاش‌گيري خوب (جذب ارتعاش) صدا و لرزش، با استفاده از تكنيك‌هاي ريخته‌گري تحت فشار، توليد آسان قطعات را به‌همراه دارد و استفاده متداول و رايجي در بخش‌هايي مانند هوا – فضا و دستگاه‌هاي الكترونيكي قابل حمل دارد. اما منيزيم به‌دليل واكنش‌پذيري بالا، مقاومت پاييني در برابر خوردگي دارد، از اين‌رو نياز استفاده از پوشش‌هاي مناسب برروي سطوح منيزيمي بسيار احساس مي‌شود.
از هدفهاي رشد و توسعه پروژه NaNoMAG فراهم آوردن امكاني مي‌باشد كه از طريق آن روكش‌هاي نانوكامپوزيتي (مركب) كه تميز و سازگار با طبيعت هستند شكل گيرد كه اقتصادي‌تر و مقرون به صرفه‌تر نيز خواهد بود. همچنين اين پوشش‌ها مقاومت‌هاي بهتري هم براي خوردگي و ساييدگي خواهند داشت.
براي ايجاد اين پوشش‌ها از روش‌هاي پلاسمايي رسوب شيميايي بخار (PECVD)، پلاسمايي رسوب فيزيكي بخار (PEPVD) و همچنين فناوري Sol-gel استفاده مي‌شود.

پوشش‌هاي نانو با يون‌هاي بازدارنده خوردگي
شركت ناماديكس (Namadics) بر روي نوعي از پوشش‌هاي كامپوزيت فعاليت مي‌كند كه اثر حفاظتي بسيار خوبي از خود نشان مي‌دهد. اين پوشش‌ها با استفاده از تكنيك Layer-by-Layer assembly و يا electrostatic selfassembly ساخته مي‌شود. در اين پوشش‌هاي نانوكامپوزيتي لايه لايه، يون‌هاي بازدارنده خوردگي قرار داده مي‌شود تا بتواند با نفوذ به سطح فلز پايه، آن‌ها را در برابر خوردگي محافظت كند و لايه انتهايي يك لايه سدكننده سيليكاتي است. اين پوشش‌ها نيز حفاظت خوردگي خوبي در مقايسه با پوشش‌هاي كروم نشان مي‌دهد و مي‌تواند جايگزين مناسبي براي آن‌ها باشد (با توجه به اين‌كه پوشش-هاي كروم به علت آلودگي‌هاي زيست محيطي در حال انقراض است).

پوشش‌هاي استثنايي آلياژي با ساختار نانو مقاوم در برابر خوردگي
تحقيقات انستيتوي شيمي با همكاري انستيتوي Semi-conductors (نيمه رساناها) باعث خلق و ابداع تعداد زيادي پوشش‌هاي جديد از آلياژهاي فلزي با ساختار نانو شده‌اند كه براي مقاومت در برابر خوردگي فوق‌العاده بالايشان، مورد توجه قرار گرفته‌اند. اين پوشش‌ها از طريق پاشش مغناطيسي فلز شكل گرفته‌اند. ساختار نانوكريستال‌هاي اين پوشش‌ها لايه‌هاي اثرناپذير پايدار را به‌وجود مي‌آورند كه ويژگي‌هاي ناقص و معيوب پوشش‌هاي قديمي را ندارند. مشاهده شده است كه پوشش‌ها با ساختار نانوكريستال، نسبت به پوشش‌ها داراي ساختار بي‌شكل، مقاومت بالايي در برابر خوردگي دارند.

- فولاد ضدزنگ با مقاومت خوردگي فوق‌العاده بالا:
مشكل اصلي آلياژهاي فولادي استحكام پايين آن است كه مصرف آن را در كاربردهاي مقابله با خوردگي كاهش مي‌دهد. شركت Sandvik با استفاده از فناوري نانو و با اضافه كردن نانو ذرات در مرحله ذوب توانسته آلياژهاي فولاد ضدزنگ با مقاومت خوردگي بالا، انعطاف‌پذيري مناسب قبل از عمليات حرارتي و استحكام بالا بعد از عمليات حرارتي توليد كند. با استفاده از اين فناوري مي‌توان فولاد ضدزنگ را جايگزين آلومينيوم كرد. با اين آلياژ قادريم با هزينه كمتر، همان استحكام و وزن را بدست آوريم. كاربردهاي قابل تصور براي اين آلياژ در شاسي (بدنه ماشين) سبك وزن، ابزار ورزشي و تجهيزات پزشكي است.

نتيجه‌گيري
1- بر اساس آمار ارايه شده در متن گزارش هزينه‌هاي خوردگي تاثير بالايي بر اقتصاد كشور دارد كه بايستي توجه لازم به آن مبذول شود.
2- در دنيا بر روي نانوپوشش‌ها (نانو هيدروكسي‌آپاتيد و نانومگ و پوشش‌هاي نانوكامپوزيتي) بسيار كار شده است و نانوپوشش‌هاي بسياري گسترش پيدا كرده است. اما نفوذ نانوفناوري در روش‌هاي ديگر كنترل خوردگي بسيار ضعيف بوده است.
3- پيشرفت در حوزه هاي ديگر حفاظت از خوردگي مثل حفاظت كاتدي و آندي و ممانعت‌كننده، نيازمند ايده‌پردازي و تشكيل جلساتي با حضور متخصصين خوردگي و نانوفناوري مي‌باشد.

انتشار : ۱۲ آبان ۱۳۹۷

برچسب های مهم

آیپد پرو ۲۰۱۸ در مدل‌های ۱۱ و ۱۲.۹ اینچی با طراحی متفاوت معرفی شد


آیپد پرو ۲۰۱۸در مدل‌های ۱۱و ۱۲.۹اینچی با طراحی متفاوت معرفی شد

 

اپل سه شنبه شب آخرین کنفرانس خود در سال ۲۰۱۸ را برگزار کرد که در طول این مراسم به معرفی مک بوک ایر جدید، مک مینی ۲۰۱۸ و آیپد پروهای جدید پرداخت.

چند هفته قبل که اپل از آیفون‌ها و اپل واچ جدید خود رونمایی کرد، بسیاری انتظار داشتند تا آیپد پرو نیز معرفی شود. اما ظاهرا اپل قصد داشت آیپد در زمان بهتری معرفی کند تا زیر سایه‌ی آیفون‌ها، به حاشیه رانده نشود. امروز عصر نیویورک میزبان کوپرتینویی‌ها بود تا از سه محصول جدید خود رونمایی کنند و ستاره‌ی درخشان این کنفرانس نیز آیپد پروهای ۲۰۱۸ بودند که تغییرات چشمگیری را نسبت به نسل قبل تجربه کرده‌اند.

طراحی: مجموع حداقل‌ها

اپل در تولید آیپد پروهای جدید از زبان طراحی مشابه با آیفون‌های جدیدش بهره گرفته است. این تبلت‌ها که در دو مدل ۱۱ و ۱۲.۹ اینچی عرضه می‌شوند، حاشیه‌های حداقلی را در اطراف نمایشگر ارایه می‌کنند و ضخامت بدنه‌ی آن‌ها نیز تا حد ممکن کاهش یافته و به ۵.۹ میلی‌متر رسیده است. آیپد پروی ۱۱اینچی مدل ۲۰۱۸ در واقع جانشین مدل ۱۰.۵ اینچی در نسل‌های قبلی است که در ابعادی مشابه ولی با نمایشگری بزرگ‌تر تولید شده است. اما کاهش حاشیه باعث تغییراتی نیز شده است؛ در آیپدهای جدید نیز مانند آیفون‌ها دیگر اثری از دکمه‌ی هوم نخواهد بود و ژست‌های حرکتی جایگزین آن خواهند شد. همچنین، Touch ID نیز جای خود را به فناوری تشخیص چهره‌ی سه بعدی این شرکت یا Face ID داده است که اولین بار همزمان با آیفون X معرفی شده بود.

 

 

بدنه‌ی پشتی آیپد پرو ۲۰۱۸ به پوشش شیشه‌ای مجهز نیست که این اقدام را مناسب می‌دانیم. با توجه به این که آیپدهای جدید از شارژ بی‌سیم بی‌بهره‌اند؛ نیازی نبود که در قاب پشتی آن‌ها از شیشه استفاده شود. قاب شیشه‌ای پشت دستگاه علاوه بر این که ممکن است نگه داشتن تبلت را در دست سخت کند یا امکان لیز خوردن آن را افزایش دهد، وزن آن را نیز بیشتر خواهد کرد.

آخرین نکته‌ای که درباره‌ی طراحی می‌دانیم این است که در رویداد امروز اپل اعلام شد که ۱۰۲ آهن‌ربای ریز در قسمت‌های مختلف بدنه‌ی آیپد پرو قرار گرفته‌اند که لوازم جانبی مانند صفحه کلید و اپل پنسل را به تبلت متصل می‌کند و در ویدیو‌هایی تبلبغاتی نیز به این موضوع اشاره شد که این مکانیزم به خوبی از جدا شدن ناگهانی لوازم جانبی از دستگاه جلوگیری می‌کند. به لطف این ساختار، می‌توان با اتصال قلم مخصوص به بدنه‌ی آیپد، اپل پنسل را به صورت بی‌سیم شارژ کرد.

 

سخت افزار: قدرت بیشتر

طبق سنت همیشگی اپل، آیپدهای جدید معمولا از نسخه‌ی ارتقا یافته‌ی چیپست‌های آیفون بهره می‌گیرند. آیپد پرو ۲۰۱۸ نیز از نسخه‌ی قدرتمند‌تر A12 Bionic استفاده می‌کند که A12X Bionic نام دارد. این چیپ به هشت هسته‌ی پردازشی و پردازنده‌ی گرافیکی هفت هسته‌ای مجهز است. اپل برای به رخ کشیدن قدرت این چیپ، نسخه‌ی کامل فتوشاپ را که به تازگی توسط ادوبی برای آیپد پرو توسعه داده شد، روی صحنه به صورت زنده به اجرا گذاشت که از سرعت بسیاری بالایی در اجرای دستورات بهره می‌برد. این اپلیکیشن در سال ۲۰۱۹ به صورت رسمی از طریق اپ استور قابل دریافت خواهد بود و باید منتظر بود و دید که آیا فقط به مدل‌های ۲۰۱۸ محدود است یا نسخه‌های قدیمی‌تر نیز می‌توانند از آن بهره بگیرند.

مورد جدید دیگری که البته پیش از این در شایعات هم به آن اشاره شده بود، اضافه شدن پورت USB-C به جای پورت لایتنینگ اختصاصی این شرکت است. استفاده از این درگاه، اتصال آیپد پرو ۲۰۱۸ به لوازم جانبی مختلف و همچنین گجت‌های گوناگون مانند دوربین‌های عکاسی یا مانیتورها را نیز ممکن می‌کند. همچنین اسپیکرهای چهارگانه و امکان شارژ آیفون از طریق آیپد پرو نیز امکانات جدید دیگری بودند که در کنفرانس امروز اپل به آن اشاره شد.

 

منبع : سایت www.gsm.ir

 

فرآيند ارزيابي فني سازندگان تجهيزات (Manufacturer Evaluation Process)


فرآيند ارزيابي فني سازندگان تجهيزات (Manufacturer Evaluation Process)

 

1- عليرضا خسروي كارشناس ارشد بازرسی ساخت

2- ملك جوكار كارشناس بازرسی ساخت

 

1- مقدمه:

توسعه صنعتي كشورها نياز به استفاده از كالاهاي صنعتي با كيفيت بالا را ايجاب مي­ نمايد. در اين ميان، صنايع نفت و گاز به دليل مشخصه­ هاي توليد مثل بالا بودن فشار عملياتي (Working Pressure) خصوصاً در صنايع بالادستي و مرطوب و خورنده بودن سيال (Wet & Sour Fluid) و خطرات جاني و مالي ناشي از رخداد عيب (Failure) در سيستم، ريسك كاري بالاتري دارند و لزوم كنترل بيشتر در فرآيند ساخت را باعث مي­ شوند.

انتظار مي­رود هر فرآورده و محصولي، خواسته ويژه­اي را برآورده سازد، مطابق با استاندارد مربوطه طراحي و ساخته شود، مصرف كننده از آن احساس رضايت كند و با مقررات جاري ايمني و زيست محيطي سازگار باشد.

جهت حصول اطمينان از مطابقت محصول با استانداردهاي ساخت و درنتيجه داشتن اطمينان خاطر از كيفيت محصول و سازگاري با اصول ايمني و زيست محيطي، نياز است كه كليه فرآيندهاي ساخت كنترل گردند. با توجه به اينكه در صنعت نفت و گاز و پتروشيمي براي احداث يك طرح و مجتمع از پيمانكاران مختلف در طراحي، ساخت و نصب تجهيزات پروژه استفاده مي­شود لذا براي اينكه از لحاظ كيفيت، برنامه زمان بندي اجرا و ساخت، رعايت نكات ايمني و مطابقت با استانداردهاي ملي و جهاني، خللي در برنامه شركتهاي مادر (Client, EPC, GC, PC) ايجاد نشود ارزيابي شركتهاي پيمانكاري/ سازنده به لحاظ طراحي مهندسي، كنترل كيفي، بازرگاني، پايبندي به تعهدات ايجاد شده، از سوي كارفرما اجتناب ناپذير است.

در مقاله حاضر سعي مي­شود اصول كلي حاكم بر فرآيند ارزيابي شركتهاي سازنده تجهيزات صنايع نفت، گاز و پتروشيمي تشريح گردد.

 

2- روند ارزيابي:

 

اصولاً در بحث ارزيابي فني يك سازنده، با توجه به زمينه فعاليت سازنده بايستي موارد ذيل را مدنظر قرار داد:

2-1- طراحي و مهندسي (Design & Engineering)

در صنعت معمولاً كار طراحي به وسيله مهندس طراح با همكاري بخشهاي ديگر از جمله خدمات مربوط به مشتري، بازاريابي و فروش، ايمني، پژوهش و توسعه و مهمتر از همه بخش توليد و ساخت انجام مي­ شود.

طراحي مهندسي را مي­ توان ابداع يك محصول كه نياز مشخصي را برآورده مي­سازد تعريف كرد. يك طرح خوب بايستي به فرآورده­اي منجر شود كه نيازمنديها را با توجه به قوانين جاري، ايمني و قابليت اطمينان، به صورتي كارا و اقتصادي فراهم نمايد. براي فراهم كردن اين ويژگي­ها بخش طراحي و مهندسي بايستي عوامل گوناگوني را در نظر بگيرد:

  • عوامل مرتبط با ويژگيهاي محصول مانند ظرفيت، اندازه، وزن، عمر مفيد مورد انتظار، قابليت اطمينان، سهولت كاربري و تعمير، محيط كاري مورد نظر، ميزان سر و صدا، آلودگي و ....
  • عوامل مرتبط با ويژگيهاي طراحي مانند دستورالعملهاي طراحي، پيچيدگي، نيروهاي اعمالي، انعطاف­پذيري و ...
  • عوامل مرتبط با ماده مانند استحكام، شكل­ پذيري، چقرمگي، مقاومت به خوردگي، هدايت الكتريكي و حرارتي و ...
  • عوامل مرتبط با توليد مانند فرآيندهاي موجود ساخت، دقت، پرداخت سطح، زمان تحويل و كيفيت مورد نياز و ...

ممكن است كليه عوامل مذكور كاربرد نداشته باشند و يا تمام وضعيتهاي طراحي داراي اهميت يكساني نباشند ضمن اينكه انتظار نمي­رود مهندسين طراح در تمام اين زمينه­ ها تخصص داشته باشند ولي بايستي از اهميت آنها آگاه بوده و قادر باشند با متخصصين مختلف كه در مراحل گوناگون توليد محصول مرتبط هستند ارتباط مؤثري داشته باشند.

با توجه به نكات فوق سازنده بايستي داراي بخش مهندسي مجرب باشد كه توانايي طراحي محصول منطبق با استاندارد مربوطه را داشته باشد. دستورالعمل­هاي طراحي/ كنترل طراحي، نرم­افزارهاي تخصصي (Original) مرتبط با محصول توليدي بايستي در بخش مهندسي موجود باشد و سازنده توانايي اعمال تغييرات در مشخصات محصول به منظور بهينه كردن فرآيند ساخت را داشته باشد.

 

2-2- برنامه­ريزي (Planning)

سازنده بايستي قادر به تهيه برنامه زمانبندي جهت ساخت محصول باشد.در اين برنامه بايستي ميزان پيشرفت مراحل در طي مدت ساخت به صورت منفك شده (Item Break Down) ارائه گردد. عدم توانمندي سازنده جهت برنامه ­ريزي ساخت باعث تأخير در مراحل ساخت و خسارات بعدي به كارفرما مي­ شود.

امروزه در اكثر شركتها از نرم­افزارهاي تخصصي كنترل پروژه از قبيل MS Project جهت برنامه­ريزي و اعلام برنامه زمان بندي ساخت تجهيز استفاده مي­شود.

 

2-3- مشخصات فرآيند توليد (Manufacturing Process Specification)

امروزه در صنعت از فرآيندهاي مختلفي در توليد قطعات استفاده مي­ شود كه مهمترين آنها عبارتند از:

  • ريخته­ گري (Casting)
  • نورد (Rolling)
  • آهنگري (Forging)
  • اكستروژن (Extrude)
  • جوشكاري (Welding)
  • تزريق (Injection)

جهت انتخاب نوع فرآيند توليد نياز است مكانيزمهاي شكست و از كار افتادگي قطعه، نوع سرويس مورد استفاده، شرايط كاري (دما، فشار) شناسايي گردد.

انواع مكانيزمهاي شكست قطعات عبارتند از:

 

  • از كارافتادگي مكانيكي (Mechanical Failure)
  • از كارافتادگي خزشي (Creep Failure)
  • از كارافتادگي سايشي (Erosion Failure)
  • از كارافتادگي خستگي (Fatigue Failure)
  • از كارافتادگي به علت اثرات تركيبي تنش و خوردگي (Stress Corrosion Cracking)
  • از كارافتادگي در اثر خوردگي (Corrosion Failure)

تأثير شرايط محيط كار روي عملكرد ماده در دماي بالا را مي­ توان به چند گروه اصلي تقسيم كرد:

  • اثرات مكانيكي مانند خزش و پارگي در اثر تنش
  • اثرات شيميايي مانند اكسايش
  • تركيب خزش و خستگي
  • خستگي حرارتي

لذا با شناخت انواع شكستها و خوردگي قطعه به علت نوع سرويس كاري، فرآيند مناسب جهت توليد قطعات مطابق با استانداردهاي مربوطه تعيين مي گردد. فرآيند توليد انتخابي بايستي به گونه اي باشد كه نيازمنديهاي سرويس كاري، كنترل كيفي، مسائل ايمني را برآورده نموده و از نظراقتصادي نيز مقرون به صرفه باشد.

 

2-4- كنترل فرآيند توليد (Manufacturing Process Control)

فرآيند توليد بايستي شامل كليه كنترل هاي لازم مطابق با استاندارد ساخت محصول باشد. ارزيابي بايستي با توجه به شرايط و مشخصه هاي كاري محصول (Working Condition) و ريسك كاري عدم كاركرد صحيح محصول با توجه به مشخصات فرآيند و كنترل فرآيند توليد صورت پذيرد.

.

2-5- طر ح كنترل كيفي ( Quality Control Plan)

سازنده براي ساخت محصول بايستي با توجه به مشخصات محصول و فرآيند ساخت آن، طرح كنترل كيفي تهيه نمايد. طرح كنترل كيفي بايستي شامل كنتر­ل­هاي لازم، روش­هاي كنترل، معيارهاي ارزيابي، روشهاي آزمايشات مجدد، نحوه برخورد با محصولات نامنطبق، ايستگاه­ها و نحوه بازرسي سازنده، خريدار و/ يا بازرس شخص ثالث باشد.

 

2-6- كنترل كيفيت (Quality Control)

كنترل كيفيت يك فعاليت مهم در امر توليد تجهيزات مي­ باشد كه برحسب كاربرد و تعداد قطعات توليدي از بازرسي 100درصدي تا نمونه­ برداري آماري تغيير مي­ كند. در پاره­اي كاربردها ممكن است لازم باشد زيرمجموعه­ ها و قطعات محصول آزمايش شوند تا اطمينان حاصل شود كه محصول مطابق ويژگيهاي تعريف شده و استاندارد مربوطه عمل مي­ كند.

واحد كنترل كيفيت بايستي در كليه مراحل توليد كنترل­هاي لازم مطابق با استاندارد ساخت محصول را انجام دهد و تجهيزات لازم براي اين كار را داشته باشد. امروزه بسياري از كارخانجات بزرگ دنيا سياست خود را بر استفاده از خدمات ساير شركتها (Out Sourcing) جهت ساخت محصول گذاشته­ اند. در اين حالت بايستي تأمين­ كنندگان طبق دستورالعمل اجرايي و به صورت دوره­اي و مستمر ارزيابي شوند و گزارشات ارزيابي آنها در سيستم ثبت شود. انجام اين كار بايستي با همكاري واحد كنترل كيفيت انجام پذيرد.

 

2-7- استمرار كيفيت محصول (Product Quality Repeatability)

از جمله موارد ديگر استمرار كنترل كيفيت در كارخانه مي­ باشد. عدم وجود دستورالعمل­هاي كامل و جامع جهت انجام فعاليت­هاي كنترلي باعث اعمال سليقه در فرآيند كنترل كيفي شده و يا اينكه در صورت عدم دقت خريدار، ممكن است به منظور پايين آمدن قيمت تمام شده محصول و كاهش زمان توليد، بعضي از فعاليتهاي كنترل كيفي از پروسه توليد توسط سازنده حذف شود. سيستم كنترل كيفي كارخانه بايستي به نحوي عمل كند كه تغيير مديريت و يا افراد بر نحوه كنترل و نهايتاً كيفيت محصول تأثير نگذارد.

 

2-8- منابع تأمين مواد اوليه (Origin of Raw Material)

كيفيت مواد اوليه، درصد بالايي از كيفيت محصول نهايي را تشكيل مي­دهد. لازم است واحد كنترل كيفي كارخانه طبق دستورالعمل اجرايي و متناسب با نقش و حساسيت مواد اوليه در كيفيت محصول نهايي، كنترل­هاي دقيق را مدنظر قرار دهد و آزمايشات مورد نياز را طبق استاندارد بر روي محصول انجام دهد.

كليه كالاهاي مورد استفاده در صنعت نفت، گاز و پتروشيمي بايستي داراي گواهينامه كيفي (Material Certificate) بوده و گواهينامه كالا بسته به سطح بازرسي درخواست شده از طرف كارفرما مطابق با استاندارد EN 10204 صادر گردند.

 

2-9- تضمين كيفيت (Quality Assurance)

سازنده بايستي اطمينان لازم از انجام كنترل­هاي لازم بر روي محصول را داشته باشد و محصول توليدي خود را گارانتي ­نمايد. نحوه تضمين كالا با توجه نوع قرارداد و حساسيت محصول در شرايط كاري معمولاً به صورت 12 ماه پس از نصب و يا 18 ماه پس از حمل و ترخيص كالا (Shipment) انتخاب مي­ گردد.

 

2-10- شناسايي و رديابي مواد اوليه/ محصول نهايي (Raw Material & Product Traceability)

كليه مراحل توليد بايستي قابل رديابي باشند به نحوي كه براي هر محصول توليدي منابع تأمين مواد اوليه، مشخصات مواد اوليه مصرف شده، زمان توليد، نفرات و تجهيزات مورد استفاده در كنترل كيفي و ساير موارد موثر در كيفيت محصول مشخص باشند. اين عمل علاوه بر بالابردن كيفيت محصول، اشكالات بعدي قابل ايجاد در حين عملكرد محصول كه ناشي از كيفيت مواد اوليه و يا عدم انجام صحيح كنترل هاي كيفي لازم و مطابق استاندارد در حين توليد محصول مي باشند را قابل رديابي و رفع مي­ سازد.

 

2-11- ارزيابي پيمانكاران فرعي (Sub-Contractor Evaluation Procedure)

سازنده بايستي داراي روش اجرايي جهت ارزيابي پيمانكاران فرعي باشد و آنها را به صورت دوره­اي مورد ارزيابي قرار دهد و گزارشات آن را در سيستم ثبت نمايد. اين گزارشات علاوه بر موارد بازرگاني بايستي شامل موارد فني كه در قسمتهاي قبل توضيح داده شد، باشد. سازنده بايستي توانايي رتبه­بندي پيمانكاران فرعي را بر حسب نوع محصول توليدي و با توجه به ارزيابي­هاي انجام شده از لحاظ فني داشته باشد.

 

2-12- مستندات (Documents)

متناسب با فرآيند توليد و حساسيت محصول توليدي، سازنده بايستي در كليه مراحل ساخت، مستندات مرتبط با توليد را ثبت نمايد و در نهايت به خريدار به صورت كتابچه تحويل نمايد.اين مستندات شامل طرح كنترل كيفي، گواهينامه­هاي مواد اوليه، نتايج انجام آزمايشات، مستندات فرآيند و كنترل فرآيند توليد، راهنماي كار با دستگاه و ... مي­ باشد.

 

2-13- خدمات پس از فروش (After Sale Services)

سازنده بايستي داراي تيم مهندسي مجرب و كارآزموده در سازمان خود باشد تا علاوه بر اينكه درهنگام سفارش كالا توانايي لازم جهت رفع ابهامات فني سفارش را داشته باشد، پس از فروش نيز در صورت نياز مشتري، توانمندي لازم جهت ارائه خدمات فني و رفع نواقص ايجاد شده را داشته باشد. سازنده بايستي به محصولي كه به مشتري ارائه مي­ دهد اطمينان داشته باشد و بتواند آن را گارانتي كند. البته بايد مدنظر داشت در بسياري از اوقات، صرف گارانتي كالا توسط سازنده نبايستي باعث اطمينان شود زيرا چه بسا خسارات جاني و مالي عملكرد نادرست يك كالاي صنعتي، صدمات چند صد برابر و گاهي جبران ناپذير داشته باشد.

 

2-14- ايمني و محيط زيست (HSE)

سازنده بايستي متناسب با فرآيند توليد، الزامات ايمني و زيست محيطي مرتبط با ساخت محصول را رعايت نمايد. مقررات ايمني در حين مراحل توليد بايستي رعايت گردد و فعاليتهاي توليدي نبايد آسيبي به محيط زيست وارد نمايد.

 

3- مراجع/ منابع:

1) سيستم يكپارچه مديريت (Integrate Management System)– مترجم علي جلالي، محمود جلالي- سازمان بين المللي استاندارد-سال 1384

2) راهنماي مميزي نظامهاي تضمين كيفيت- حيدر اميريان- نشر روح قم- 1373

3) استانداردهاي ISO 9000 و تكنيكهاي نوين مديريت كيفيت- بهرام جلوداري ممقاني

4) EN 10204- "Inspection Documents for Metallic Products", DIN, 2004

5) ASM Handbooks, 1993

 


تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به "موضوعات علمی ، فنی مهندسی و بازرسی و دانلود کتاب و جزوه" می باشد

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما